همسر شهید علی خوش لفظ در گفت وگو با کیهان:
دو ماه پیش از شهادت فایل صوتی عاشقانهای برای حضرت آقا فرستاد
رهبر عزیزمان که هماره به قافله شهدا غبطه میخورد، خوش لفظ را خوش زخم، خوش باور و خوش رفیقش نامید.
همدان- زهرا بیگدللو، خبرنگار کیهان:
حالا شاید بتوان به او خوش طریق و خوش پرواز هم لقب داد، پروازی به بلندای آسمان تا ملکوت، تا اوج، تا دیدار یار...
سالها رنج و زخم جراحتهای جانبازی را تحمل کرد، سالها برای لحظه وصال یار لهله زد و چون شمع آب شد تا عاقبت یار، او را به قیمت جان خرید.
از اربعین شهادتش چندروزی بیشتر نمیگذرد و حالا او در جمع یاران سفرکردهاش آرام گرفته؛ در بین آنها که سالها شوق دیدار دوبارهشان آرام و قرار از روح و جان این شهید زنده گرفتهبود.
آنها که چنین رفتند جاودانهاند و ما ماندهایم با کولهباری از حسرت و اندوه!
راهی که آمد و وصلی که یافت بهانهای شد تا به سراغ همسفر او در این سیر روحانی و عاشقانه برویم که شاید دل به گفتوگوی او زنده کنیم.
«ژاله ایمانی» همسر شهید علی خوش لفظ، همسفر سالها سیر و سلوک این شهید زنده بودهاست و حال که او در طریقت عشق جذب شده، زینبگونه رسالت همسفر خوش طریقش را ادامه میدهد.
فرصتی دست داد تا از او درباره عمر و جوانی که با علیاش پیموده بود جویا شویم که شرح این گفت وگو را در ادامه میخوانید:
***
*لطفا خود را معرفی کرده و بفرمایید چه سالی و در چه شرایطی با شهید خوش لفظ ازدواج کردید؟
ژاله ایمانی متولد 1346 هستم و در سال 66 یعنی در بحبوحه سالهای پایانی جنگ و در شرایطی که ایشان جانباز شده بودند باهم ازدواج کردیم.
* عارضه جانبازی شهید چه بود و آیا در زمان ازدواج از موضوع جانبازی او مطلع بودید؟
بله بنده کاملا با علم به عوارض جانبازی و شیمیایی شهید خوش لفظ با او ازدواج کردم، البته اوایل این عوارض نمود کمتری داشت اما در طی سالیان، رفته رفته علائم و آسیبهای جانبازی و شیمیایی بیشتر و بیشتر نمایان شد.
جراحات جانبازی شهید بسیار بود و آثار آن از تیر و ترکشهای متعددی که در بدنش باقی مانده بود نمایان میشد اما مهمترین عارضهای که در نهایت او را به وصال یار رساند عارضه شیمیایی بود.
طی سالهای پایانی عمر، شهید در اثر همین عارضه به سرطان لنفاوی مبتلا شد و روند بسیار سخت و جانفرسایی بر جسم و جان او گذشت.
* آیا موضوع جانبازی و شیمیایی بودن شهید اسباب نگرانی شما و خانوادهتان نبود؟
خوشبختانه خانواده با من همراهی داشتند و چون میدانستند با چه هدف و انگیزهای به این ازدواج اقدام کردهام مخالفت جدی با تصمیم بنده نداشتند و بنده هم حقیقتا در این مسیر از خدمت به یک جانباز شیمیایی نه تنها نگران نبودم بلکه لذت میبردم.
باور من و بسیاری از همسران جانبازان و شهدا این بوده و هست که هرکس سهمی در ادای دین خود به نظام، انقلاب و اسلام دارد که باید به طریقی که ممکن است آن را ادا کند و از آنجا که برای من و بانوان بسیاری حضور در جبهههای جنگ ممکن نبود راه خدمت به جانبازان را بهعنوان ادای دین برگزیدیم.
*شغل شهید بعد از جنگ چه بود؟
شهید خوش لفظ در واقع نظامی بود اما هرگز به دنبال کسب مناصب نبود و نگاه طلبکارانهای به نظام و انقلاب اسلامی نداشت به همین علت پس از پایان جنگ، در داروخانه کلینیک شکری موحد مشغول کار شده بود در حالیکه توانایی و تحصیلات او ورای موقعیت شغلیاش بود.
شاید در موقعیت کار هم پشتکار و اراده شهید خوش لفظ بود که او را در این موقعیت برجسته میکرد و نه دنیا طلبی و منصب خواهی او؛ وگرنه در هر شرایط شغلی که حضور داشت بهعنوان عنصری ساعی و اثرگذار از او یاد میشد.
*آیا در طی این سالها ناامیدی به سراغ شما نیامد؟ لحظهای بود که از انتخاب خود احساس پشیمانی کرده باشید؟
به هیچ وجه! بنده همواره خداوند را شاکر بوده و هستم که توفیق این خدمت به من ارزانی شد و شرایطی پیش آمد که سالهای زندگی خود را با کسی سهیم شدم که طریق بندگی را از این راه طی کرده بود.
من جراحات جانبازی شهید را نشانههای عاشقی او میدیدم و اگر لحظهای خستگی به من هجوم میآورد به همسران جانبازانی که قطع نخاع هستند فکر میکردم و از خطور فکر خستگی به ذهن و قلب خود احساس شرمندگی میکردم.
هرگز اجازه ندادم ناامیدی بر من و راهی که انتخاب کرده بودم چیره شود بنابراین احساس پشیمانی از راه و مسیری که برگزیده بودم هیچ وقت به من دست نداد که البته ریشه این اتفاق، نظر لطف خداوند بر زندگی ما بودهاست.
گاهی تا چهار ماه در بیمارستان همراه شهید بودم و تنها 20 روز به خانه بازمیگشتم و با هر دردی که شهید خوش لفظ میکشید درد میکشیدم اما حتی در خلوت هم با خود نجوای متعرضگونه نداشتم و لحظهای گله از کاری که میکنم و راهی که آمدم نداشتم زیرا این مسیر و این خدمت را افتخار و عزت عمر خود میدیدم.
*در طی سالهای زندگی با شهید خوش لفظ، چه ویژگی از شهید دریافتید که میتوانید آن را بارزترین شاخص شخصیتی شهید خوش لفظ عنوان کنید؟
مهمترین شاخصه و ویژگی این شهیدبه اذعان همه «تقوا و عبادت خالصانه» بود. البته شهید خوش لفظ به خصائل اخلاقی ارزشمند دیگری نیز آراسته بود از جمله دقت و حساسیتی که بر لقمه حلال و حرام داشت و یا ولایتمداری او که زبانزد خاص و عام بود و خط قرمز زندگی شهید محسوب میشد.
حقیقتا زندگی فردی و اجتماعی شهید خوش لفظ در چارچوب منویات ولایت فقیه قرار داشت چراکه او تحت امر مطلق ولی فقیه بود و چه در زمان حیات امام راحل (ره) و چه در زمان ولایت امام خامنهای(ره) از امر ولی تبعیت میکرد.
یکی دوماه پیش از شهادت، فایلی صوتی برای حضرتآقا ارسال کرده و عشق خود را به ایشان بیان کرده بود.
* در ویدئوهایی که از دیدارهای شهید خوش لفظ با رهبر معظم انقلاب منتشر میشد شاهد بودیم که گویا این ارتباط قلبی بین شهید خوش لفظ و مقام معظم رهبری دوسویه بودهاست، بهنظر شما این ارتباط قلبی دوسویه از چه چیزی ناشی میشد؟
رهبر معظم انقلاب، شهید خوش لفظ را از کتاب «وقتی مهتاب گم شد» که در وصف خاطرات و زندگی شهید تحریر شده بود شناخته بودند.
همان طور که در این کتاب هم به قلم شیوای نویسنده محرز شدهاست شهید خوش لفظ دارای اخلاص بسیاری بود و شاید همین ویژگی در دل رهبر انقلاب تأثیر گذاشته و نگاه ویژهای به این شهید داشتند.
شهید خوش لفظ هرگز در پی خودنمایی و مطرح کردن خود نبود و تزکیه و عرفان این شهید عاملی بر برجسته شدن او شده بود که شاید افراد معدودی از این ویژگیهای شهید مطلع بودند اما رهبر معظم انقلاب طی دیدارهایی که با شهید خوش لفظ داشتند به این مهم پی برده بودند.
*شهید خوش لفظ در موقعیتهای سیاسی و اجتماعی چه دیدگاهی داشتند؟
همان طور که گفتم شهید خوش لفظ شخص ولایتمداری بود و در عموم مسائل سیاسی و اجتماعی نگاه به نظر رهبری داشت بنابراین موضعگیری های او در موقعیتهای مختلف سیاسی و اجتماعی، بر مبنای موضع ولایت بود.
در موقعیتهایی مانند فتنه 88 حتی بارها با افراد مختلف به چالش و بحث پرداخته و از موضع نظام و ولایت دفاع میکرد و در این مسیر، از آبرو و اعتبار خود هزینه میکرد.
*از سه فرزندی که ثمره زندگی شما و شهید خوش لفظ است برایمان بگوئید؟
پسر بزرگم در رشته حقوق تحصیل کرده و در حال حاضر مشاور حقوقی است، فرزند دوم ما دخترم در رشته دندانپزشکی تحصیل کرده است و پسر سوم ما هم در مدرسه تحصیل میکند.
*فرزندانتان در زندگی با پدری که جانباز بود اعتراض یا نگرانی نداشتند؟
اگرچه من خودم این زندگی را انتخاب کرده بودم اما فرزندانمان با اختیار این شرایط را انتخاب نکرده بودند اما به لطف خدا آنها هم در این مسیر، اعتراضی نداشتند و شرایط را از ابتدا به خوبی درک کرده بودند و حتی در مواقعی بیش از من، زیبایی و خوش فرجامی زندگی پدر را به تصویر میکشند و من آرزو دارم آنها هم جا پای پدرشان بگذارند و به جایگاه و درک پدر برسند.
شاید این روحیه مقاوم و صبور فرزندان ما از همان خوش طریقی پدرشان ناشی شده بود که هرگز در چهرهاش ناراحتی و پشیمانی از راهی که رفته بود و کاری که کرده بود نمایان نشد و به یمن همین طی طریق کردن او بود که فرزندانمان نیز اعتراضی به این شرایط نداشتند اگرچه ناراحتی پدر بسیار برایشان دغدغه و ناراحتکننده بود.
*حرف آخر...؟
شهید خوش لفظ در سالهای جنگ و پس از آن اخلاص بسیاری داشت که تا سالها نام و نشانی از خود در هیچ کار و موقعیتی برجای نمیگذاشت اما پس از انتشار کتاب «وقتی مهتاب گم شد» خدا پاسخ این اخلاص را این گونه داد که مورد توجه رهبر انقلاب قرار میگیرد و جمعیتی عظیم از مردم قدرشناس ایران در تشییع شهید شرکت کرده و از او طلب شفاعت میکنند.