اخبار ویژه
رونق اقتصاد فرانسه وابسته به بازار ایران است
یک رسانه فرانسوی تصریح کرد صنایع خودروسازی و دامپروری این کشور برای بقای خود، به بازار پرسود ایران نیاز دارند.
سایت خبری «دروز انفو» با بیان اینکه تصمیمگیران دولت فرانسه به بازار ایران نیازمند هستند نوشت: کنفرانس یورو- مانی 2018 که در روز 8 فوریه 2018 (19 بهمن) به صورت مشترک از سوی بانک مرکزی ایران و مؤسسه «یورومانی» در پاریس برگزار شد، فرصتی بود که فرصتهای اقتصادی در ایران و بخصوص آنچه که به زمینههایی همچون نفت، گاز، توریسم، حمل و نقل و بیمه در ایران مربوط میشد، معرفی شوند.
جوفری سلستین اوربن، معاون مدیر روابط اقتصادی دوجانبه در خزانهداری فرانسه در این باره گفت: «ما شرکتهای تجاری را به ادامه فعالیتهای خود در ایران تشویق میکنیم.»
به گفته این مسئول تشکیلات اداری وزارت اقتصاد و دارایی فرانسه، در طول 11 ماه گذشته از سال 2017 صادرات فرانسه به ایران با افزایشی 120 درصدی همراه بوده است.
وی همچنین خاطرنشان کرده است، اولویت فرانسه تأکید بر ارائه اعتباراتی به یورو به خریداران ایرانی برای محصولات فرانسوی میباشد.
ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی ایران و عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران، عبدالناصر همتی رئیس شورای عالی بیمه ایران، مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهوری ایران، ولیالله ضرابیه رئیس کمیته مدیریتی بانک سامان (ایران)، در این نشست برگزار شده در پاریس سخنرانی کردند.
مناسبت هشتم فوریه 2018 (یورومانی- ایران) در این تقویم درج نشده ولی در عوض در خود رسانههای ایرانی به گستردگی پوشش یافته است.
این برنامه، باعث شده است کار روزنامه لوموند راحتتر شده و اطلاعرسانی را انجام دهد که براساس آن شرکت «رنو» فرانسه و بخش دامپروری فرانسه، برای آنکه بتوانند به رونق خود ادامه دهند، به بازار ایران نیاز دارند.
ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه خود را برای انجام سفری در تاریخ 5 مارس 2018 (14 اسفند 96) به ایران آماده کرده است ولی این سفر از سوی مقامات ایرانی مورد تأیید قرار نگرفته بود.
نان به نرخ روزخوری که فعلاً به رنگ اصلاحطلبی در آمده!
حمید داودآبادی رزمنده، خبرنگار و محقق دفاع مقدس، برخی رفتارهای زیگزاک یک عضو باند مهدی هاشمی و بیت منتظری را مورد مذمت قرار داد.
داودآبادی درباره رفتارهای نفاقآلود عمادالدین باقی مینویسد: اواسط سال 1377 بود که یک آقایی، یک پاکت بهم داد و گفت: «آقای مهندس بوربور معاون وزیر آموزش و پرورش این متن رو داد و گفت، اگر ممکنه کارشناسی کنی و نظرت رو بدی». بسته را باز که کردم، متوجه شدم متن کتاب درسی تاریخ ایران- دوم دبیرستان است. یکی دو روز بیشتر وقتم را نگرفت تا بخوانم. نه یک بار، که دو بار. دقیق و کامل. خیلی ترسیدم. باورم نمیشد این کتاب قرار است به عنوان کتاب درسی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در اختیار دانشآموزان قرار بگیرد! 42 مورد خطا، خطای سهوی که نه، کاملاً عمدی از متن کتاب گرفتم. نویسنده تا توانسته بود نقش روحانیت و به خصوص بزرگانی چون شهید نواب صفوی را در مبارزات کمرنگ کرده و طوری نوشته بود که انگاری رهبر و هدایتگر انقلاب، لیبرالها بودهاند!
همه موارد را که بررسی کردم، به یک نتیجه تلخ رسیدم. همه 42 مورد خطا را نوشتم و در انتها بدون ذکر نام خود، نظر نهایی را به این شرح پایین کاغذ نوشتم: «به نظر بنده، نویسنده این کتاب یا یکی از اعضای نهضت آزادی است، یا دلبستگی و وابستگی شدید به لیبرالها دارد و با روحانیت و مبارزین مذهبی انقلاب شدیداً مشکل دارد.»
چند روز بعد، کسی از جایی تماس گرفت و پرسید که آیا چنین کتابی را دیده و خواندهام؟ وقتی گفتم بله. خندید و گفت: «ایشون ایرادات را خوانده و کاملاً تأیید کردهاند و دستور تعویض کتاب را دادهاند. فقط پرسیدند که چه کسی این بررسی را انجام داده است. من هم از روی دستخط تشخیص دادم که احتمال زیاد باید کار تو باشد.»
به لطف خدا یکی از توطئههای فرهنگی لیبرالها خنثی شد. از دوستان که پرسیدم چه کسی این کتاب را نوشته نگفتند! چند سال بعد، برحسب اتفاق در سایت «عمادالدین باقی» دیدم نگارش کتاب تاریخ دوم دبیرستان را جزو افتخارات خود ذکر کرده است! و از این ناراحت است که جلوی چاپ آن را گرفتهاند.
عماد باقی از نیروهای امنیتی و بولتن نویس دهه 60 بود که خدا میداند با آن خشکه مقدسی که داشت چهها که نکرد و زیرآب چه کسانی را نزد! باقی که در جوانی عضو انجمن حجتیه بوده، بعد از آشنایی با نهضت امام خمینی از انجمن جدا شد و به انتقام عقدههایی که از انجمن داشت، اولین کتاب علیه آن را با اسم «در شناخت حزب قاعدین زمان» منتشر کرد تا زیرآب آن را بزند.
باقی که فردی شدیداً متزلزلالفکر است، اواخر دی 1376 هنگامی که «شیخ محمد ذاکر زاده تولائی» معروف به حلبی رهبر انجمن حجتیه فوت کرد، در روزنامه جامعه یک صفحه مقاله در وصف او نوشت تا مثلاً جبران کاری را که در کتاب حزب قاعدین علیه او انجام داده بود، کرده باشد.
باقی از این دست تزلزلها کم ندارد. زمانی کتابی منتشر کرد به اسم «کاوشی درباره روحانیت» که ظاهراً به دستور امام خمینی آن را جمع کردند. طولی نکشید که از امام برید و مرید سرسخت آیتالله منتظری شد. سال 77 در جلسه خصوصی با آیتالله منتظری در قم، باقی و همکارانش در «مؤسسه نشر آثار امام خمینی» را دیدم که برای ثبت و ضبط خاطرات منتظری آمده بودند، وقتی درباره چاپ جدید کتاب کاوش پرسیدم گفت که اگر بخواهد آن کتاب را چاپ جدید بزند باید کلی چیزهایش را با تفکرات امروزش نمیخواند، حذف یا عوض کند!
او تا امروز بهخاطر فعالیت علیه جمهوری اسلامی چند جایزه سیاسی از غربیها گرفته است! باقی پدرزن «محمد قوچانی»، که از نویسندگان اصلاحطلب است، معلوم نیست یکی دو روز دیگر از کی ببرد و به کی بپیوندد!
وتوی قطعنامه چه کسانی را عصبانی کرد؟ آمریکا، انگلیس و... نشریات زنجیرهای!
روزنامه زنجیرهای غربگرا از پوشش خبر «وتوی قطعنامه ضدایرانی انگلیس و آمریکا توسط روسیه» در صفحه اول خود امتناع کردند.
این نشریات در اقدامی هماهنگ ترجیح دادند هیچ پوششی به خباثت پسابرجامی رژیم انگلیس در شورای امنیت ندهند. انگلیس به بهانه تحولات یمن و در حمایت از جنایات رژیم کودککش سعودی قطعنامهای را ارائه کرده بود که از جمله به متهم کردن و محکومیت ایران میپرداخت. این قطعنامه اما با وتوی روسیه به تصویب نرسید.
این خبر مهم به ویژه شیطنت غرب به دلایل روشن، در صفحات اصلی روزنامههای زنجیرهای و حتی در برخی از آنها در صفحات داخلی، سانسور شد.
در همین حال روزنامه هفتصبح در گزارشی نوشت: «چه کسی از «نه» روسیه به قطعنامه پیشنهادی انگلیس عصبانی است؟ این اقدام روسیه که البته غیرقابل پیشبینی هم نبود، عصبانیت مقامات آمریکایی را که از انگلیس حمایت کرده بودند، برانگیخت. به نظر میرسد روسیه قصد دارد با تصمیماتی قاطع، در مقابل نظم آمریکایی-عربستانی موجود در منطقه بایستد. این دومینبار است که طرح ادعاهایی علیه ایران در شورای امنیت با بیاعتنایی و شکست مواجه میشود.»
این روزنامه میافزاید: شاید عصبانیترین شخص در ماجرای قطعنامه وتو شده، نیکیهیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل است. او که در این جلسه شرکت نکرده بود، اندکی بعد از جلسه شورای امنیت گفت که اگر روسیه به اقدامات حفاظتی خود برای ایران ادامه دهد آمریکا و شرکایش خودشان اقدام خواهند کرد. هیلی از ابتدای حضورش در سازمان ملل و در ادامه سیاستهای ایرانستیز ترامپ، تلاش داشته تا شرایط را برای کشورمان در سازمان ملل سخت کند گویا باید به این گزارش هفت صبح درباره فهرست عصبانیهای وتوی قطعنامه انگلیسی-آمریکایی، نام روزنامههای زنجیرهای بزککننده غرب را هم اضافه کرد.
مشکل امثال شما هستید نه جوانان متولد دهه 60
معاون اول رئیسجمهور در اظهاراتی سوالبرانگیز، متولدین دهه 60 را به عنوان مسئله توصیف کرد.
در حالی که در همه کشورها، نسل جوان را مهمترین سرمایه برای پیشرفت کشور میدانند و پیری زیاده از حد جمعیت را خطرناک میشمارند، اسحاق جهانگیری متولدین دهه 60 را به عنوان چالش معرفی کرد و گفت: این متولدین (دهه 60) در هر مقطعی به هر موضوعی که ورود پیدا میکنند، اونجا مشکل ایجاد میکنند. زمانی متولدین به دبستان ورود پیدا کردند، آن موقع همه ما یادمان هست میگفتند روزنامهها مینوشتند مدارس چهار شیفته داریم. به دبیرستان ورود پیدا کردند دبیرستانها همین جور شد. بعد آمدند دانشگاه، یک دفعه تعداد دانشجویان کشور در هر جایی رسیدیم دانشگاه زدیم؛ این نتیجه جمعیت دهه شصت است.
وی میافزاید: الان جمعیت دهه 60 به دوره اشتغال ورود پیدا کرده. یک حجم بالایی فارغالتحصیل سالانه بیکار داریم. بالاخره باید برای اینها کار را درست کنیم کار درست کنیم. کار درست نمیکنیم، آسیبهای اجتماعی به شدت افزایش پیدا میکند.
این اظهارات در حالی است که اقتصاد و مدیریت کشور از بیتدبیری و امتیازطلبی مدیران اشرافی رنج میبرد و نه تعداد جمعیت جوان. و مدیران اشرافی هستند که با تشکیل باندهایی مانند کارگزاران و حزب مشارکت و... از دولت سازندگی و اصلاحات تا دولت مدعی اعتدال، اتراق کرده و با خویشاوندسالاری و باندبازی و امتیازطلبی، موجب اتلاف منابع عظیم و کمنظیر کشور شدهاند؛ چنانکه مثلا چندی پیش اختلاس 16 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان اتفاق افتاد.
گفتنی است برادر اسحاق جهانگیری یکی از متهمان بزرگ فساد اقتصادی است.
سیاسیکاری، دو بار استخدام است نه اخراج از شغل دوم
«برخلاف ادعای زیباکلام، حضور او به طور همزمان در دانشگاه آزاد و تهران، خلاف صریح آئیننامه استخدام هیئت علمی است. مسئلهای که باعث خواهد شد علاوه بر قطع همکاری با زیباکلام باید تمامی وجوهی که در این مدت تحت عنوان حقوق به او پرداخته شده است، به بیتالمال بازگردد.»
رجانیوز با اشاره به اخراج زیباکلام از دانشگاه آزاد به خاطر دو شغله بودن نوشت: «مظلومنمایی»، راهکار همیشگی کسانی است که در معرض اتهام قرار میگیرند. از فاطمه حسینی که در تریبون مجلس از «حقوق نجومی» پدرش حمایت کرد، تا صادق زیباکلام.
زیباکلام در مصاحبه با ایسنا و با ژستی مظلومانه گفته است که بعد از 25 سال از دانشگاه آزاد اخراج شده است. او میگوید: «بنده را عملا از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات اخراج کردهاند. بنده حدود 25 سال با دانشگاه آزاد همکاری داشتهام و از سال 1386 یعنی از ده سال پیش به عنوان عضو پارهوقت دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات بودم و در سال 1390 هم تقاضای رسمی شدن کردم که گروه علوم سیاسی این واحد با درخواست من موافقت کرد و آن را برای مسئولین دانشگاه آزاد ارسال کرد».
اگرچه زیباکلام میگوید اخراج او غیرقانونی بوده است، اما نمیگوید که آیا اساسا استخدام او قانونی بوده است؟! در همین راستا «تبصره 4 ماده 21 آییننامه استخدام هیئت علمی» درخصوص اساتید دو شغله عنوان میدارد: «عضو نمیتواند با سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، پژوهشی و فناوری دولتی، غیردولتی - غیرانتفاعی و دستگاههای اجرایی دولتی و غیردولتی قرارداد همکاری تماموقت یا نیمهوقت داشته باشد. همکاری غیرمستمر عضو با موسسات مذکور در خارج از ساعات رسمی کار موسسه با اطلاع رئیس موسسه بلامانع است.»
بنابر «آئیننامه استخدام اعضای هیئت علمی»، نه تنها اخراج او غیرقانونی نیست، بلکه حضور افرادی مانند صادق زیباکلام که به طور همزمان در دانشگاهی دیگر عضو هیئت علمی هستند، خلاف قانون است. به نظر میرسد در نتیجه تخطی از قانون، علاوه بر تغییر وضعیت استخدامی او، باید نسبت به دریافتیهایی که از زمان تصویب این آئیننامه تا به امروز صورت گرفته است نیز اقدام مقتضی صورت گیرد. در واقع با توجه به آنچه که آمد، از زمان تصویب آییننامه فوقالذکر، فعالیت همزمان زیباکلام در دو دانشگاه خلاف قانون بوده و استحقاق حقوقی که در این مدت پرداخت شده است را نداشته است و باید به بیتالمال مسترد گردد.
اما نکته جالب در مصاحبه زیباکلام آنجاست که او سعی میکند تا علت اخراج خود را «نگاه متفاوت با حکومت» و «تسویه حساب سیاسی» معرفی کند تا شاید به این نحو، نگاهها را از تخلف ارتکابی دور نگه دارد. این در حالی است که دقیقا برخلاف این ادعا، ادامه پیدا کردن وضعیت استخدامی او به یمن حمایتهای برخی از چهرههای سیاسی بوده است. چه آنکه اگر بنا بود بر مبنای قانون رفتار شود نباید به او اجازه فعالیت در دانشگاه آزاد داده میشد. اتفاقی که باعث شده است در طول این مدت صدها میلیون تومان از پول بیتالمال بدون استحقاق به زیباکلام پرداخت شود.
ایل جورناله: دراویش را عربستان تحریک به ایجاد ناآرامی کرد
یک روزنامه ایتالیایی تصریح کرد پشت پرده اغتشاشی که فرقه دراویش در شمال شهر تهران راه انداختند، رژیم وهابی عربستان قرار دارد.
ایلجورناله با اشاره به تحرکات خشونتطلبانه فرقه دراویش در شمال تهران که به شهادت 4 نفر انجامید، نوشت: بسیاری بر این باورند که پشت اعتراضهای روزهای اخیر، قدرتهای خارجی قرار دارند و عربستان وهابی نیز یکی از دولتهایی است که از صوفیهای ایران دفاع کرده است. پس از اعتراض علیه حجاب، این بار شورش دراویش به وقوع پیوست و خیابانی در شمال تهران صحنه درگیریهای نیروهای پلیس و اشرار وابسته به یک فرقه صوفیمآب بود.
خشونت به حدی رسید که کمتر انتظار میرفت و پنج مامور پلیس و بسیجی کشته شدند. در دو مورد با استفاده از خودرو که با سرعت به سوی محل ایست و بازرسی، حرکت کرد و در یک مورد نیز بااستفاده از چاقو، یک مامور کشته شد.
در تصاویر ویدیویی که توسط عابران در شبکههای اینترنت منتشر شده است، خودروهای آتش گرفته شده، پرتاب کوکتل مولوتف علیه ماموران و تظاهرکنندگان مسلح به باتوم که با نیروهای انتظامی درگیر شده بودند، دیده میشوند.
این روزنامه افزود: در این درگیریها، برخی از ماموران و تظاهرکنندگان مجروح و به نوشته ایرنا، حداقل 300 نفر از جمله مسئولان کشتن ماموران پلیس، دستگیر شدند.
خیلیها بر این باورند که پشت این اتفاقات اخیر، قدرتهای خارجی قرار دارند که علاقه به بیثبات کردن ایران دارند که همواره نقش مهمتری در خاورمیانه پیدا میکند.
جالب اینکه چند روز قبل از درگیریهای اخیر، مقالههای زیادی در روزنامههای عربی نزدیک به مواضع حکومتهای نفتی خلیج فارس، در رابطه با تبعیض اعمال شده بر درویشها در ایران منتشر شد.
گفتنی است که دولتی مانند عربستان سعودی که براساس باور وهابی تاسیس شده است و درویشها را مشرک و کافر محسوب میکند، نیز به دفاع از درویشهای ایران پرداخته است. روشن است که در این مورد در برابر استفاده ابزاری با اهداف سیاسی قرار داریم.
دراویش ادعا میکنند که به صلح، امنیت و برابری باور دارند و سعی بر اجتناب از خشونت دارند و نمیخواهند وارد سیاست شوند.
اما زندگی نورعلی تابنده، با این گفتهها در تضاد است، چراکه پس از اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق، به دفاع از مخالفان سیاسی پرداخته است! او پس از انقلاب به دفاع از دشمنان انقلاب پرداخت.
معروفترین موکل او بیتردید عباس امیرانتظام، نخستین سفیر دولت پس از انقلاب بود که به اتهام جاسوسی برای آمریکاییها، به حبس ابد محکوم
و زندانی شد.
یک رسانه فرانسوی تصریح کرد صنایع خودروسازی و دامپروری این کشور برای بقای خود، به بازار پرسود ایران نیاز دارند.
سایت خبری «دروز انفو» با بیان اینکه تصمیمگیران دولت فرانسه به بازار ایران نیازمند هستند نوشت: کنفرانس یورو- مانی 2018 که در روز 8 فوریه 2018 (19 بهمن) به صورت مشترک از سوی بانک مرکزی ایران و مؤسسه «یورومانی» در پاریس برگزار شد، فرصتی بود که فرصتهای اقتصادی در ایران و بخصوص آنچه که به زمینههایی همچون نفت، گاز، توریسم، حمل و نقل و بیمه در ایران مربوط میشد، معرفی شوند.
جوفری سلستین اوربن، معاون مدیر روابط اقتصادی دوجانبه در خزانهداری فرانسه در این باره گفت: «ما شرکتهای تجاری را به ادامه فعالیتهای خود در ایران تشویق میکنیم.»
به گفته این مسئول تشکیلات اداری وزارت اقتصاد و دارایی فرانسه، در طول 11 ماه گذشته از سال 2017 صادرات فرانسه به ایران با افزایشی 120 درصدی همراه بوده است.
وی همچنین خاطرنشان کرده است، اولویت فرانسه تأکید بر ارائه اعتباراتی به یورو به خریداران ایرانی برای محصولات فرانسوی میباشد.
ولیالله سیف رئیس کل بانک مرکزی ایران و عباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه ایران، عبدالناصر همتی رئیس شورای عالی بیمه ایران، مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهوری ایران، ولیالله ضرابیه رئیس کمیته مدیریتی بانک سامان (ایران)، در این نشست برگزار شده در پاریس سخنرانی کردند.
مناسبت هشتم فوریه 2018 (یورومانی- ایران) در این تقویم درج نشده ولی در عوض در خود رسانههای ایرانی به گستردگی پوشش یافته است.
این برنامه، باعث شده است کار روزنامه لوموند راحتتر شده و اطلاعرسانی را انجام دهد که براساس آن شرکت «رنو» فرانسه و بخش دامپروری فرانسه، برای آنکه بتوانند به رونق خود ادامه دهند، به بازار ایران نیاز دارند.
ژان ایو لودریان وزیر امور خارجه فرانسه خود را برای انجام سفری در تاریخ 5 مارس 2018 (14 اسفند 96) به ایران آماده کرده است ولی این سفر از سوی مقامات ایرانی مورد تأیید قرار نگرفته بود.
نان به نرخ روزخوری که فعلاً به رنگ اصلاحطلبی در آمده!
حمید داودآبادی رزمنده، خبرنگار و محقق دفاع مقدس، برخی رفتارهای زیگزاک یک عضو باند مهدی هاشمی و بیت منتظری را مورد مذمت قرار داد.
داودآبادی درباره رفتارهای نفاقآلود عمادالدین باقی مینویسد: اواسط سال 1377 بود که یک آقایی، یک پاکت بهم داد و گفت: «آقای مهندس بوربور معاون وزیر آموزش و پرورش این متن رو داد و گفت، اگر ممکنه کارشناسی کنی و نظرت رو بدی». بسته را باز که کردم، متوجه شدم متن کتاب درسی تاریخ ایران- دوم دبیرستان است. یکی دو روز بیشتر وقتم را نگرفت تا بخوانم. نه یک بار، که دو بار. دقیق و کامل. خیلی ترسیدم. باورم نمیشد این کتاب قرار است به عنوان کتاب درسی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران در اختیار دانشآموزان قرار بگیرد! 42 مورد خطا، خطای سهوی که نه، کاملاً عمدی از متن کتاب گرفتم. نویسنده تا توانسته بود نقش روحانیت و به خصوص بزرگانی چون شهید نواب صفوی را در مبارزات کمرنگ کرده و طوری نوشته بود که انگاری رهبر و هدایتگر انقلاب، لیبرالها بودهاند!
همه موارد را که بررسی کردم، به یک نتیجه تلخ رسیدم. همه 42 مورد خطا را نوشتم و در انتها بدون ذکر نام خود، نظر نهایی را به این شرح پایین کاغذ نوشتم: «به نظر بنده، نویسنده این کتاب یا یکی از اعضای نهضت آزادی است، یا دلبستگی و وابستگی شدید به لیبرالها دارد و با روحانیت و مبارزین مذهبی انقلاب شدیداً مشکل دارد.»
چند روز بعد، کسی از جایی تماس گرفت و پرسید که آیا چنین کتابی را دیده و خواندهام؟ وقتی گفتم بله. خندید و گفت: «ایشون ایرادات را خوانده و کاملاً تأیید کردهاند و دستور تعویض کتاب را دادهاند. فقط پرسیدند که چه کسی این بررسی را انجام داده است. من هم از روی دستخط تشخیص دادم که احتمال زیاد باید کار تو باشد.»
به لطف خدا یکی از توطئههای فرهنگی لیبرالها خنثی شد. از دوستان که پرسیدم چه کسی این کتاب را نوشته نگفتند! چند سال بعد، برحسب اتفاق در سایت «عمادالدین باقی» دیدم نگارش کتاب تاریخ دوم دبیرستان را جزو افتخارات خود ذکر کرده است! و از این ناراحت است که جلوی چاپ آن را گرفتهاند.
عماد باقی از نیروهای امنیتی و بولتن نویس دهه 60 بود که خدا میداند با آن خشکه مقدسی که داشت چهها که نکرد و زیرآب چه کسانی را نزد! باقی که در جوانی عضو انجمن حجتیه بوده، بعد از آشنایی با نهضت امام خمینی از انجمن جدا شد و به انتقام عقدههایی که از انجمن داشت، اولین کتاب علیه آن را با اسم «در شناخت حزب قاعدین زمان» منتشر کرد تا زیرآب آن را بزند.
باقی که فردی شدیداً متزلزلالفکر است، اواخر دی 1376 هنگامی که «شیخ محمد ذاکر زاده تولائی» معروف به حلبی رهبر انجمن حجتیه فوت کرد، در روزنامه جامعه یک صفحه مقاله در وصف او نوشت تا مثلاً جبران کاری را که در کتاب حزب قاعدین علیه او انجام داده بود، کرده باشد.
باقی از این دست تزلزلها کم ندارد. زمانی کتابی منتشر کرد به اسم «کاوشی درباره روحانیت» که ظاهراً به دستور امام خمینی آن را جمع کردند. طولی نکشید که از امام برید و مرید سرسخت آیتالله منتظری شد. سال 77 در جلسه خصوصی با آیتالله منتظری در قم، باقی و همکارانش در «مؤسسه نشر آثار امام خمینی» را دیدم که برای ثبت و ضبط خاطرات منتظری آمده بودند، وقتی درباره چاپ جدید کتاب کاوش پرسیدم گفت که اگر بخواهد آن کتاب را چاپ جدید بزند باید کلی چیزهایش را با تفکرات امروزش نمیخواند، حذف یا عوض کند!
او تا امروز بهخاطر فعالیت علیه جمهوری اسلامی چند جایزه سیاسی از غربیها گرفته است! باقی پدرزن «محمد قوچانی»، که از نویسندگان اصلاحطلب است، معلوم نیست یکی دو روز دیگر از کی ببرد و به کی بپیوندد!
وتوی قطعنامه چه کسانی را عصبانی کرد؟ آمریکا، انگلیس و... نشریات زنجیرهای!
روزنامه زنجیرهای غربگرا از پوشش خبر «وتوی قطعنامه ضدایرانی انگلیس و آمریکا توسط روسیه» در صفحه اول خود امتناع کردند.
این نشریات در اقدامی هماهنگ ترجیح دادند هیچ پوششی به خباثت پسابرجامی رژیم انگلیس در شورای امنیت ندهند. انگلیس به بهانه تحولات یمن و در حمایت از جنایات رژیم کودککش سعودی قطعنامهای را ارائه کرده بود که از جمله به متهم کردن و محکومیت ایران میپرداخت. این قطعنامه اما با وتوی روسیه به تصویب نرسید.
این خبر مهم به ویژه شیطنت غرب به دلایل روشن، در صفحات اصلی روزنامههای زنجیرهای و حتی در برخی از آنها در صفحات داخلی، سانسور شد.
در همین حال روزنامه هفتصبح در گزارشی نوشت: «چه کسی از «نه» روسیه به قطعنامه پیشنهادی انگلیس عصبانی است؟ این اقدام روسیه که البته غیرقابل پیشبینی هم نبود، عصبانیت مقامات آمریکایی را که از انگلیس حمایت کرده بودند، برانگیخت. به نظر میرسد روسیه قصد دارد با تصمیماتی قاطع، در مقابل نظم آمریکایی-عربستانی موجود در منطقه بایستد. این دومینبار است که طرح ادعاهایی علیه ایران در شورای امنیت با بیاعتنایی و شکست مواجه میشود.»
این روزنامه میافزاید: شاید عصبانیترین شخص در ماجرای قطعنامه وتو شده، نیکیهیلی نماینده آمریکا در سازمان ملل است. او که در این جلسه شرکت نکرده بود، اندکی بعد از جلسه شورای امنیت گفت که اگر روسیه به اقدامات حفاظتی خود برای ایران ادامه دهد آمریکا و شرکایش خودشان اقدام خواهند کرد. هیلی از ابتدای حضورش در سازمان ملل و در ادامه سیاستهای ایرانستیز ترامپ، تلاش داشته تا شرایط را برای کشورمان در سازمان ملل سخت کند گویا باید به این گزارش هفت صبح درباره فهرست عصبانیهای وتوی قطعنامه انگلیسی-آمریکایی، نام روزنامههای زنجیرهای بزککننده غرب را هم اضافه کرد.
مشکل امثال شما هستید نه جوانان متولد دهه 60
معاون اول رئیسجمهور در اظهاراتی سوالبرانگیز، متولدین دهه 60 را به عنوان مسئله توصیف کرد.
در حالی که در همه کشورها، نسل جوان را مهمترین سرمایه برای پیشرفت کشور میدانند و پیری زیاده از حد جمعیت را خطرناک میشمارند، اسحاق جهانگیری متولدین دهه 60 را به عنوان چالش معرفی کرد و گفت: این متولدین (دهه 60) در هر مقطعی به هر موضوعی که ورود پیدا میکنند، اونجا مشکل ایجاد میکنند. زمانی متولدین به دبستان ورود پیدا کردند، آن موقع همه ما یادمان هست میگفتند روزنامهها مینوشتند مدارس چهار شیفته داریم. به دبیرستان ورود پیدا کردند دبیرستانها همین جور شد. بعد آمدند دانشگاه، یک دفعه تعداد دانشجویان کشور در هر جایی رسیدیم دانشگاه زدیم؛ این نتیجه جمعیت دهه شصت است.
وی میافزاید: الان جمعیت دهه 60 به دوره اشتغال ورود پیدا کرده. یک حجم بالایی فارغالتحصیل سالانه بیکار داریم. بالاخره باید برای اینها کار را درست کنیم کار درست کنیم. کار درست نمیکنیم، آسیبهای اجتماعی به شدت افزایش پیدا میکند.
این اظهارات در حالی است که اقتصاد و مدیریت کشور از بیتدبیری و امتیازطلبی مدیران اشرافی رنج میبرد و نه تعداد جمعیت جوان. و مدیران اشرافی هستند که با تشکیل باندهایی مانند کارگزاران و حزب مشارکت و... از دولت سازندگی و اصلاحات تا دولت مدعی اعتدال، اتراق کرده و با خویشاوندسالاری و باندبازی و امتیازطلبی، موجب اتلاف منابع عظیم و کمنظیر کشور شدهاند؛ چنانکه مثلا چندی پیش اختلاس 16 هزار میلیاردی در صندوق ذخیره فرهنگیان اتفاق افتاد.
گفتنی است برادر اسحاق جهانگیری یکی از متهمان بزرگ فساد اقتصادی است.
سیاسیکاری، دو بار استخدام است نه اخراج از شغل دوم
«برخلاف ادعای زیباکلام، حضور او به طور همزمان در دانشگاه آزاد و تهران، خلاف صریح آئیننامه استخدام هیئت علمی است. مسئلهای که باعث خواهد شد علاوه بر قطع همکاری با زیباکلام باید تمامی وجوهی که در این مدت تحت عنوان حقوق به او پرداخته شده است، به بیتالمال بازگردد.»
رجانیوز با اشاره به اخراج زیباکلام از دانشگاه آزاد به خاطر دو شغله بودن نوشت: «مظلومنمایی»، راهکار همیشگی کسانی است که در معرض اتهام قرار میگیرند. از فاطمه حسینی که در تریبون مجلس از «حقوق نجومی» پدرش حمایت کرد، تا صادق زیباکلام.
زیباکلام در مصاحبه با ایسنا و با ژستی مظلومانه گفته است که بعد از 25 سال از دانشگاه آزاد اخراج شده است. او میگوید: «بنده را عملا از دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات اخراج کردهاند. بنده حدود 25 سال با دانشگاه آزاد همکاری داشتهام و از سال 1386 یعنی از ده سال پیش به عنوان عضو پارهوقت دانشکده حقوق و علوم سیاسی، واحد علوم تحقیقات بودم و در سال 1390 هم تقاضای رسمی شدن کردم که گروه علوم سیاسی این واحد با درخواست من موافقت کرد و آن را برای مسئولین دانشگاه آزاد ارسال کرد».
اگرچه زیباکلام میگوید اخراج او غیرقانونی بوده است، اما نمیگوید که آیا اساسا استخدام او قانونی بوده است؟! در همین راستا «تبصره 4 ماده 21 آییننامه استخدام هیئت علمی» درخصوص اساتید دو شغله عنوان میدارد: «عضو نمیتواند با سایر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی، پژوهشی و فناوری دولتی، غیردولتی - غیرانتفاعی و دستگاههای اجرایی دولتی و غیردولتی قرارداد همکاری تماموقت یا نیمهوقت داشته باشد. همکاری غیرمستمر عضو با موسسات مذکور در خارج از ساعات رسمی کار موسسه با اطلاع رئیس موسسه بلامانع است.»
بنابر «آئیننامه استخدام اعضای هیئت علمی»، نه تنها اخراج او غیرقانونی نیست، بلکه حضور افرادی مانند صادق زیباکلام که به طور همزمان در دانشگاهی دیگر عضو هیئت علمی هستند، خلاف قانون است. به نظر میرسد در نتیجه تخطی از قانون، علاوه بر تغییر وضعیت استخدامی او، باید نسبت به دریافتیهایی که از زمان تصویب این آئیننامه تا به امروز صورت گرفته است نیز اقدام مقتضی صورت گیرد. در واقع با توجه به آنچه که آمد، از زمان تصویب آییننامه فوقالذکر، فعالیت همزمان زیباکلام در دو دانشگاه خلاف قانون بوده و استحقاق حقوقی که در این مدت پرداخت شده است را نداشته است و باید به بیتالمال مسترد گردد.
اما نکته جالب در مصاحبه زیباکلام آنجاست که او سعی میکند تا علت اخراج خود را «نگاه متفاوت با حکومت» و «تسویه حساب سیاسی» معرفی کند تا شاید به این نحو، نگاهها را از تخلف ارتکابی دور نگه دارد. این در حالی است که دقیقا برخلاف این ادعا، ادامه پیدا کردن وضعیت استخدامی او به یمن حمایتهای برخی از چهرههای سیاسی بوده است. چه آنکه اگر بنا بود بر مبنای قانون رفتار شود نباید به او اجازه فعالیت در دانشگاه آزاد داده میشد. اتفاقی که باعث شده است در طول این مدت صدها میلیون تومان از پول بیتالمال بدون استحقاق به زیباکلام پرداخت شود.
ایل جورناله: دراویش را عربستان تحریک به ایجاد ناآرامی کرد
یک روزنامه ایتالیایی تصریح کرد پشت پرده اغتشاشی که فرقه دراویش در شمال شهر تهران راه انداختند، رژیم وهابی عربستان قرار دارد.
ایلجورناله با اشاره به تحرکات خشونتطلبانه فرقه دراویش در شمال تهران که به شهادت 4 نفر انجامید، نوشت: بسیاری بر این باورند که پشت اعتراضهای روزهای اخیر، قدرتهای خارجی قرار دارند و عربستان وهابی نیز یکی از دولتهایی است که از صوفیهای ایران دفاع کرده است. پس از اعتراض علیه حجاب، این بار شورش دراویش به وقوع پیوست و خیابانی در شمال تهران صحنه درگیریهای نیروهای پلیس و اشرار وابسته به یک فرقه صوفیمآب بود.
خشونت به حدی رسید که کمتر انتظار میرفت و پنج مامور پلیس و بسیجی کشته شدند. در دو مورد با استفاده از خودرو که با سرعت به سوی محل ایست و بازرسی، حرکت کرد و در یک مورد نیز بااستفاده از چاقو، یک مامور کشته شد.
در تصاویر ویدیویی که توسط عابران در شبکههای اینترنت منتشر شده است، خودروهای آتش گرفته شده، پرتاب کوکتل مولوتف علیه ماموران و تظاهرکنندگان مسلح به باتوم که با نیروهای انتظامی درگیر شده بودند، دیده میشوند.
این روزنامه افزود: در این درگیریها، برخی از ماموران و تظاهرکنندگان مجروح و به نوشته ایرنا، حداقل 300 نفر از جمله مسئولان کشتن ماموران پلیس، دستگیر شدند.
خیلیها بر این باورند که پشت این اتفاقات اخیر، قدرتهای خارجی قرار دارند که علاقه به بیثبات کردن ایران دارند که همواره نقش مهمتری در خاورمیانه پیدا میکند.
جالب اینکه چند روز قبل از درگیریهای اخیر، مقالههای زیادی در روزنامههای عربی نزدیک به مواضع حکومتهای نفتی خلیج فارس، در رابطه با تبعیض اعمال شده بر درویشها در ایران منتشر شد.
گفتنی است که دولتی مانند عربستان سعودی که براساس باور وهابی تاسیس شده است و درویشها را مشرک و کافر محسوب میکند، نیز به دفاع از درویشهای ایران پرداخته است. روشن است که در این مورد در برابر استفاده ابزاری با اهداف سیاسی قرار داریم.
دراویش ادعا میکنند که به صلح، امنیت و برابری باور دارند و سعی بر اجتناب از خشونت دارند و نمیخواهند وارد سیاست شوند.
اما زندگی نورعلی تابنده، با این گفتهها در تضاد است، چراکه پس از اخذ مدرک دکترا در رشته حقوق، به دفاع از مخالفان سیاسی پرداخته است! او پس از انقلاب به دفاع از دشمنان انقلاب پرداخت.
معروفترین موکل او بیتردید عباس امیرانتظام، نخستین سفیر دولت پس از انقلاب بود که به اتهام جاسوسی برای آمریکاییها، به حبس ابد محکوم
و زندانی شد.