اگر این نوار صدبار هم دیده شود نتیجه همان است...
سید عزتالله ضرغامی
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه 30 دی ماه خود روحانیونی را که سخنان اخیر رئیسجمهور درباره معصومین و ضرورت نقد را مورد انتقاد قرار دادهاند خطاب قرار داد و نوشت: حضرات روحانی نباید بدون بررسی و تحقیق درباره سخنی که برای آنها نقل میشود موضعگیری کنند... یکی از این جوانب، شناسائی فرد یا افرادی است که آغازکننده ایراد و اعتراض هستند و تلاش میکنند دیگران را وادار به ورود به این میدان کنند. آغازگر ماجرای اعتراض به سخن رئیسجمهور روحانی درباره نقد، یک فرد غیرروحانی بیاطلاع از مبانی عقیدتی بود که از یکطرف کاملاً جناحی عمل میکند و از طرف دیگر بشدت جویای نام است. اطلاع یافتن از این واقعیت میتواند کمک خوبی باشد به حضرات علما که در موضعگیریها تامل بیشتری کنند و با بررسی بیشتری به نتیجه برسند. یکی دیگر از جوانب، شنیدن صدای خود گوینده است که کمک زیادی به فهمیدن صحیح مقصود وی میکند....
عزتالله ضرغامی در پاسخ به سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به مدیر مسئول این روزنامه چنین نوشت:
احتراماً، در مورد سرمقاله تحت عنوان «سخنی با بزرگان و روحانیت» و مواضع روزهای اخیر روزنامه جمهوری اسلامی در مورد سخنان رئیسجمهور، لازم دانستم از باب ادب و احترام به جنابعالی، موارد زیر را به استحضارتان برسانم.
- نمیدانم نویسنده سرمقاله امروز (شنبه 30 دی) خود شما هستید و یا همکار محترم دیگر. اما هر چه هست قاعدتاً این متن مورد تایید جنابعالی است. شما علماء و روحانیت را متهم میکنید که بدون تحقیق و مطالعه، سخنان رئیسجمهور را نقد کردهاند. آیا همیناشکال در مورد خود شما صادق نیست؟
شما چگونه این نسبت را به بزرگان میدهید، در حالی که عین ویدئوی سخنان رئیسجمهور در دسترس همه قرار گرفته و آن عزیزان مثل دیگران، مشروح محتوای آن را به صورت کامل رویت کردهاند.
- اگر این نوار صدبار هم دیده شود، نتیجه همان است. هم صراحت رئیسجمهور محترم در جملات و هم روح حاکم بر بحث کاملاً مشخص است که منظور چیست. حال اگر دفتر ریاست جمهوری، پس از این اعتراضات، با انتشار بیانیه اعلام میکنند منظور ایشان چیز دیگری بوده است، سلمنا. میپذیریم. تقریباً مثل دهها موضع دیگر آقای رئیسجمهور!
- سخنان مراجع عالیقدر و علماء برجسته کشور هم همین است که چه لزومی دارد که رئیسجمهور محترم به جای پرداختن به اشتغالات مهم اجرایی کشور وارد این مباحث حساس شوند و نتوانند به درستی از آن خارج شوند! البته فرصتی هم که شد تا برخی گفتارها و مقالات دقیق و عالمانه و روشنگر هم در همین موضوع منتشر شود که به نوبه خود بسیار لازم و سازنده بود.
- پیشتر هم آقای رئیسجمهور با استناد به حوادث صدر اسلام، نتیجهگیری کرده بود که مواضع معصومین (علیهمالسلام) به نوعی موید مذاکره با دشمن است و قاعدتاً هم تاییدی بر مواضع انقلابی آن روزشان در مذاکره با آمریکا! رهبری معظم انقلاب در تاریخ 15/7/94 در این باره فرمودند: «وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمومنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهنده سهلاندیشی است، نشاندهنده نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمومنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمومنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمومنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمومنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. اینکه حالا به این معنا مذاکره نبود.» به نظر میرسد آن نگرانی درست بوده است و رئیسجمهور محترم کماکان به همان رویه ادامه میدهند. در حالی که برای اثبات ضرورت نقد در جامعه لازم به این همه آسمان، ریسمان کردن نیست. کافی است خودمان به «نقد» پایبند باشیم.
- جنابعالی علماء را متهم کردهاید که بر اساس یادداشت کوتاه من، این مواضع را اتخاذ کردهاند، و با عباراتی چون «غیرروحانی»، «بیاطلاع از مبانی عقیدتی»، «جناحی» و «جویای نام»، بنده را مورد لطف قرار دادهاید.
ظاهراً رفتار آقای رئیسجمهور در برخورد با منتقدان و استفاده از کلماتی چون «افراطی»، «بزدل»، «بیسواد»، «عصر حجری»، «بیکار»، «متوهم»، «دروغ پراکنی»، «کارشکنی»، «عقب مانده»، «بروند به جهنم»، «بیشناسنامه» الگوی مواضع شما قرار گرفته است. آقای روحانی، صفات برجسته و ممدوحی هم دارند که پیشنهاد میکنم آنها را الگوی خود قرار دهید، نه نحوه مواجهه ایشان با منتقدان!
- به جنابعالی پیشنهاد میکنم از رئیسجمهور محترم بخواهید، در فرصت مقتضی، موضع قاطع امام خمینی(ره) در صدور حکم اعدام سلمان رشدی مرتد را هم در یکی از نشستهایشان تبیین کنند تا علاقمندان به ایشان، تحت تاثیر تحلیلهای قبلی، سلمان رشدی را صرفاً یک منتقد تلقی نکنند! و آن حکم تاریخی را زیر سؤال نبرند.
- شهید مطهری در بیان لغزشگاههای اندیشه، از عامل «شخصیتگرایی» در کنار سایر عوامل نام میبرد. آیا اگر این سخنرانی، توسط رئیسجمهور قبلی ایراد شده بود، بازهم شما همین مواضع را داشتید! پاسخ را به وجدان خودتان واگذار میکنم.
- شهید مطهری در تفسیر آیه پنجم از سوره مبارکه «قیامه» میگوید: منظور قرآن از جمله «بَلْ یُرِیدُ الْاِنْسَانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهُ» این است، که انکار منکرین معاد، ریشه فکری و اعتقادی ندارد، بلکه آنان چون میخواهند گناه و فجور مرتکب شوند، برای آن نظریهپردازی و مکتبسازی میکنند! و این کار را هم از انکار مسلمات آغاز میکنند. لزومی ندارد که برای اثبات یک رویه خاص رفتاری، حتماً حوزههای قطعی دیگر زیر سؤال رود. باید از مواضع تهمت دوری کرد.
- شهید مطهری در تفسیر آیه چهارم از سوره مبارکه مطففین هم در تبیین آیات ابتدایی سوره در مورد کم فروشان، که بالاخره روزی خواهد آمد که اعمالشان توزین میشود، میگوید آیه
«اَلَا یَظُنُّ اُولَئِکَ اَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»، در مورد قیامت به واژه «ظن و گمان» اشاره میکند نه «یقین». یعنی لازم نیست که حقیقت بسیار مهمی مثل معاد و روز قیامت، موردیقین آدمها قرار گیرد، وقتی محتمل بزرگ است حتی اگر احتمال هم کم باشد، عقل سلیم حکم میکند که جانب احتیاط و آیندهنگری مراعات شود.
وقتی نصایح دلسوزانه بزرگان موثر واقع نمیشود، جز نگرانی از احتمال موج انتقاد و اعتراض به اینگونه مواضع، چه چیزی میتواند بازدارنده باشد؟ مقاله «فرار از متن چرا؟» خود شما در هفته قبل موید همین حقیقت است.
- سخن آخر اینکه بعد از این گفتوگوها، خوب است به یک نتیجه مشترک مورد قبول «برد _ برد» برسیم که معتقدم باید هدف نهایی همه ما باشد و آن اینکه آقای رئیسجمهور محترم، بیشتر به وظایف اصلی و اولویتهای امروز مردم بپردازند تا طرح موضوعات حاشیهساز و منحرفکننده، که باعث دلسردی مردم از کارآمدی مسئولان میشود.
روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله روز شنبه 30 دی ماه خود روحانیونی را که سخنان اخیر رئیسجمهور درباره معصومین و ضرورت نقد را مورد انتقاد قرار دادهاند خطاب قرار داد و نوشت: حضرات روحانی نباید بدون بررسی و تحقیق درباره سخنی که برای آنها نقل میشود موضعگیری کنند... یکی از این جوانب، شناسائی فرد یا افرادی است که آغازکننده ایراد و اعتراض هستند و تلاش میکنند دیگران را وادار به ورود به این میدان کنند. آغازگر ماجرای اعتراض به سخن رئیسجمهور روحانی درباره نقد، یک فرد غیرروحانی بیاطلاع از مبانی عقیدتی بود که از یکطرف کاملاً جناحی عمل میکند و از طرف دیگر بشدت جویای نام است. اطلاع یافتن از این واقعیت میتواند کمک خوبی باشد به حضرات علما که در موضعگیریها تامل بیشتری کنند و با بررسی بیشتری به نتیجه برسند. یکی دیگر از جوانب، شنیدن صدای خود گوینده است که کمک زیادی به فهمیدن صحیح مقصود وی میکند....
عزتالله ضرغامی در پاسخ به سرمقاله روزنامه جمهوری اسلامی خطاب به مدیر مسئول این روزنامه چنین نوشت:
احتراماً، در مورد سرمقاله تحت عنوان «سخنی با بزرگان و روحانیت» و مواضع روزهای اخیر روزنامه جمهوری اسلامی در مورد سخنان رئیسجمهور، لازم دانستم از باب ادب و احترام به جنابعالی، موارد زیر را به استحضارتان برسانم.
- نمیدانم نویسنده سرمقاله امروز (شنبه 30 دی) خود شما هستید و یا همکار محترم دیگر. اما هر چه هست قاعدتاً این متن مورد تایید جنابعالی است. شما علماء و روحانیت را متهم میکنید که بدون تحقیق و مطالعه، سخنان رئیسجمهور را نقد کردهاند. آیا همیناشکال در مورد خود شما صادق نیست؟
شما چگونه این نسبت را به بزرگان میدهید، در حالی که عین ویدئوی سخنان رئیسجمهور در دسترس همه قرار گرفته و آن عزیزان مثل دیگران، مشروح محتوای آن را به صورت کامل رویت کردهاند.
- اگر این نوار صدبار هم دیده شود، نتیجه همان است. هم صراحت رئیسجمهور محترم در جملات و هم روح حاکم بر بحث کاملاً مشخص است که منظور چیست. حال اگر دفتر ریاست جمهوری، پس از این اعتراضات، با انتشار بیانیه اعلام میکنند منظور ایشان چیز دیگری بوده است، سلمنا. میپذیریم. تقریباً مثل دهها موضع دیگر آقای رئیسجمهور!
- سخنان مراجع عالیقدر و علماء برجسته کشور هم همین است که چه لزومی دارد که رئیسجمهور محترم به جای پرداختن به اشتغالات مهم اجرایی کشور وارد این مباحث حساس شوند و نتوانند به درستی از آن خارج شوند! البته فرصتی هم که شد تا برخی گفتارها و مقالات دقیق و عالمانه و روشنگر هم در همین موضوع منتشر شود که به نوبه خود بسیار لازم و سازنده بود.
- پیشتر هم آقای رئیسجمهور با استناد به حوادث صدر اسلام، نتیجهگیری کرده بود که مواضع معصومین (علیهمالسلام) به نوعی موید مذاکره با دشمن است و قاعدتاً هم تاییدی بر مواضع انقلابی آن روزشان در مذاکره با آمریکا! رهبری معظم انقلاب در تاریخ 15/7/94 در این باره فرمودند: «وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکره با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمومنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهنده سهلاندیشی است، نشاندهنده نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمومنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکره به معنای امروزی نیست؛ مذاکره امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمومنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟ امام حسین رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمومنین زبیر را نصیحت کرد، خاطره زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّهای واقعاً با نگاه سهلاندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال میآورند و در روزنامه مینویسند، در سایت مینویسند و در سخنرانی میگویند که چرا امیرالمومنین با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمیکنید؟ یعنی اینقدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. اینکه حالا به این معنا مذاکره نبود.» به نظر میرسد آن نگرانی درست بوده است و رئیسجمهور محترم کماکان به همان رویه ادامه میدهند. در حالی که برای اثبات ضرورت نقد در جامعه لازم به این همه آسمان، ریسمان کردن نیست. کافی است خودمان به «نقد» پایبند باشیم.
- جنابعالی علماء را متهم کردهاید که بر اساس یادداشت کوتاه من، این مواضع را اتخاذ کردهاند، و با عباراتی چون «غیرروحانی»، «بیاطلاع از مبانی عقیدتی»، «جناحی» و «جویای نام»، بنده را مورد لطف قرار دادهاید.
ظاهراً رفتار آقای رئیسجمهور در برخورد با منتقدان و استفاده از کلماتی چون «افراطی»، «بزدل»، «بیسواد»، «عصر حجری»، «بیکار»، «متوهم»، «دروغ پراکنی»، «کارشکنی»، «عقب مانده»، «بروند به جهنم»، «بیشناسنامه» الگوی مواضع شما قرار گرفته است. آقای روحانی، صفات برجسته و ممدوحی هم دارند که پیشنهاد میکنم آنها را الگوی خود قرار دهید، نه نحوه مواجهه ایشان با منتقدان!
- به جنابعالی پیشنهاد میکنم از رئیسجمهور محترم بخواهید، در فرصت مقتضی، موضع قاطع امام خمینی(ره) در صدور حکم اعدام سلمان رشدی مرتد را هم در یکی از نشستهایشان تبیین کنند تا علاقمندان به ایشان، تحت تاثیر تحلیلهای قبلی، سلمان رشدی را صرفاً یک منتقد تلقی نکنند! و آن حکم تاریخی را زیر سؤال نبرند.
- شهید مطهری در بیان لغزشگاههای اندیشه، از عامل «شخصیتگرایی» در کنار سایر عوامل نام میبرد. آیا اگر این سخنرانی، توسط رئیسجمهور قبلی ایراد شده بود، بازهم شما همین مواضع را داشتید! پاسخ را به وجدان خودتان واگذار میکنم.
- شهید مطهری در تفسیر آیه پنجم از سوره مبارکه «قیامه» میگوید: منظور قرآن از جمله «بَلْ یُرِیدُ الْاِنْسَانُ لِیَفْجُرَ اَمَامَهُ» این است، که انکار منکرین معاد، ریشه فکری و اعتقادی ندارد، بلکه آنان چون میخواهند گناه و فجور مرتکب شوند، برای آن نظریهپردازی و مکتبسازی میکنند! و این کار را هم از انکار مسلمات آغاز میکنند. لزومی ندارد که برای اثبات یک رویه خاص رفتاری، حتماً حوزههای قطعی دیگر زیر سؤال رود. باید از مواضع تهمت دوری کرد.
- شهید مطهری در تفسیر آیه چهارم از سوره مبارکه مطففین هم در تبیین آیات ابتدایی سوره در مورد کم فروشان، که بالاخره روزی خواهد آمد که اعمالشان توزین میشود، میگوید آیه
«اَلَا یَظُنُّ اُولَئِکَ اَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ»، در مورد قیامت به واژه «ظن و گمان» اشاره میکند نه «یقین». یعنی لازم نیست که حقیقت بسیار مهمی مثل معاد و روز قیامت، موردیقین آدمها قرار گیرد، وقتی محتمل بزرگ است حتی اگر احتمال هم کم باشد، عقل سلیم حکم میکند که جانب احتیاط و آیندهنگری مراعات شود.
وقتی نصایح دلسوزانه بزرگان موثر واقع نمیشود، جز نگرانی از احتمال موج انتقاد و اعتراض به اینگونه مواضع، چه چیزی میتواند بازدارنده باشد؟ مقاله «فرار از متن چرا؟» خود شما در هفته قبل موید همین حقیقت است.
- سخن آخر اینکه بعد از این گفتوگوها، خوب است به یک نتیجه مشترک مورد قبول «برد _ برد» برسیم که معتقدم باید هدف نهایی همه ما باشد و آن اینکه آقای رئیسجمهور محترم، بیشتر به وظایف اصلی و اولویتهای امروز مردم بپردازند تا طرح موضوعات حاشیهساز و منحرفکننده، که باعث دلسردی مردم از کارآمدی مسئولان میشود.