kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۳۱۰
تاریخ انتشار : ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۳

چشم به راه سپیده


تو را غایب نامیده‌اند، چون «ظاهر» نیستی، نه اینکه «حاضر» نباشی.
«غیبت» به معنای «حاضر نبودن»، تهمت ناروایی است که به تو زده‌اند و آنان که بر این پندارند، فرق میان «ظهور» و «حضور» را نمی‌دانند، آمدنت که در انتظار آنیم به معنای «ظهور» است، نه «حضور» و دلشدگانت که هر صبح و شام تو را می‌خوانند، ظهورت را از خدا می‌طلبند نه حضورت را. وقتی ظاهر می‌شوی، همه انگشت حیرت به دندان می‌گزند با تعجب می‌گویند که تو را پیش از این هم دیده‌اند. و راست می‌گویند، چرا که تو در میان مائی، زیرا امام مائی، جمعه که از راه می‌رسد، صاحبدلان «دل» از دست می‌دهند و قرار ازکف می‌نهند و قافله دل‌های بی‌قرار روی به قبله می‌کنند و آمدنت را به انتظار می‌نشینند...
و اینک ای قبله هر قافله و ای «شبروان را مشعله»، در آستانه آدینه‌ای دیگر با دلدادگان دیگری از خیل منتظرانت سرود انتظار را زمزمه می‌کنیم.
بارانی‌ام
ابری‌ام، بارانی‌ام، حال و هوایم خوب نیست
چشم سر، خیس است اما چشم دل، مرطوب نیست
آفت عصیان به جان نخل دل افتاده است
علتش این است اگر محصول‌ها مرغوب نیست
سود بازار عمل از عرف هم کمتر شده
ای دریغ اوضاع کار و بار من مطلوب نیست
این دل بی‌ در اگرچه جای این و آن شده
غیر تو اصلا برای من کسی محبوب نیست
واقعا من دوستت دارم عزیز فاطمه!
غیر یوسف هر کسی که دلبر یعقوب نیست
با من بیچاره هم حرفی بزن چیزی بگو
جنس این دل که دگر از جنس سنگ و چوب نیست
طاقت دوری ندارم، رحم کن بر عاشقت
صبر من مانند صبر حضرت ایوب نیست
کربلا می‌خواهم آقا... التماست می‌کنم
نامه‌ام را مهر کن هرچند که مکتوب نیست
محمد فردوسی
باز هم مثل همیشه
جز تو کسی نیامده آقا، سر قرار
انگار بی‌ تو نیست کسی غرق انتظار
این جمعه هم گذشت و تو مثل همیشه باز
در انتظار خویش نشستی به انتظار
* * *
کوچه خیال
دمی که خاطره‌ات را مرور خواهم کرد
قسم به یاد تو، حس غرور خواهم کرد
سوار جاده اندیشه‌ام، نمی‌دانم
ز کوچه‌های خیالت عبور خواهم کرد؟
تو حاضری و منم غایب از رسیدن‌ها
دعا کنی تو برایم، ظهور خواهم کرد
ز کفش‌های خودم دل تکنده با چه امید؟
نشسته‌ام که تماشای نور خواهم کرد
* * *
دوباره سه نقطه‌چین...
ای آخرین توسل سبز دعای ما
آیا نمی‌رسد به حضورت صدای ما؟
شنبه، دوباره شنبه، دوباره سه نقطه‌چین
بی‌ تو چه زود می‌گذرد هفته‌های ما
* * *
پرونده
تقصیر ماست غیبت طولانی شما
بغض گلو گرفته پنهانی شما
بر شوره‌زار معصیتم گریه می‌کنی
جانم فدای گریه بارانی شما
پرونده‌ام برای شما دردسر شده
وضع بدم دلیل پریشانی شما
* * *
جاده انتظار
با توام ای دشت بی‌پایان سوار ما چه شد؟
یکه‌تاز جاده‌های انتظار ما چه شد؟
آشنای «لافتی الا علی» اینجا کجاست؟
صاحب «لاسیف الا ذوالفقار» ما چه شد؟