kayhan.ir

کد خبر: ۱۲۱۵۴۹
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۹۶ - ۱۹:۰۱

همنشینی‌های ممنوع (5)(پرسش و پاسخ)


پرسش:
در ارتباط با تعامل و همنشینی با دیگران، از چه کسانی باید پرهیز کرد و چرا با آنها نباید مجالست و همنشینی برقرار کرد؟
پاسخ:
بحث عدم رفاقت و دوستی با یهود و نصاری و کفار و اهل کتاب با بحث عدم مجالست و همنشینی از حیث مرتبه متفاوت است. در مسئله رفاقت و دوستی پیوند درونی و قلبی و محبتی مطرح بود اما در مجالست و همنشینی صرف حضور فیزیکی و ظاهری مطرح است که براساس آموزه‌های و حیانی با برخی از افراد حتی نباید در این حد هم ارتباط برقرار کرد.
1- طعن‌زنندگان به قرآن
در آیه 68 سوره انعام درباره همنشینی می‌فرماید: «و اذا رایت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم یخوصوا فی حدیث غیره» اگر دیدید گروهی نشسته‌اند و دارند به آیات قرآنی ما «طعن» می‌زنند، از این‌ها اعراض کن! حالا بحث در اینجاست نسبت به مجالستی است که در آنها برخلاف معتقدات دینی تو حرف می‌زنند. اگر در جایی، به‌طور کلی برخلاف معتقدات دینی تو حرف می‌زدند، باید مجلس را ترک کنی. مثلا تو به قرآن اعتقاد داری که این کتاب الهی است، کلام الهی است و از مبدا وحی نازل شده‌ است، کسانی دارند به آن طعنه‌ می‌زنند، اینجا هم‌چون ممکن است ضربه اعتقادی ببینی، نباید با این‌ها مجالست کنی! اینجا هم‌چون دارند بر تو ضربه اعتقادی می‌زنند و این مجالست موجب می‌شود  که به پیوند اعتقادی درونی تو ضربه‌ وارد شود، لذا خدا از شرکت در آن نیز نهی می‌کند، با این‌هایی که «یخوصون فی آیاتنا» مجالست نکن. «فاعرض عنهم».
2- دوری از دوستی با «مسلمان‌های لاابالی»
بعد از آن دایره را بازتر می‌کند. گاهی من کسی را می‌بینم که هم دین من است، ولی لاابالی است؛ یعنی از نظر عملی، رفتارهایش با اعتقاداتش تطبیق نمی‌کند؛ انگار دین خودش را به بازی گرفته است. آیا با او می‌توانم دوستی کنم؟ او نه نصرانی و یهودی است و نه کافر و بی‌دین! اما خداوند می‌فرماید: «و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا و غرتهم الحیاه الدنیا»، کسی که دین خود را به بازی و بیهوده گرفته است، را رها کن! نه کسی که دین تو را به بازی گرفته، بلکه کسی که دین خودش را بازیچه گرفته است هم به درد رفاقت نمی‌خورد و دوستی با او ضرر دارد. بازیچه گرفتن دین یعنی عمل نکردن به آن! می‌گوید مسلمانم، مومنم، اما عمل نمی‌کند.
لفظا مسلمان،‌ عملا منکر خدا
یکی از بزرگان گاهی می‌فرمود: لفظا منکر خدا نیستی، ولی عملا منکر خدایی! این تعبیر را من از او دارم. لفظا منکر خدا نیست، خیلی- یا الله یا الله- هم می‌گوید یا رب یا رب هم زیاد می‌گوید ولی عملا منکر خدا است. از این آدم‌ها هم در جامعه‌مان، زیاد داریم که فقط لفظا می‌گویند: ما مسلمانیم؛ مومنیم؛‌ولی عمل را که نگاه می‌کنیم، می‌بینم با اسلام تطبیق نمی‌کند. یک مومن اینگونه عمل نمی‌کند. یک مسلمان این‌طور عمل نمی‌کند. این‌ها همان‌هایی هستند که دین خودشان را به بازیچه گرفته‌اند. «و ذر الذین اتخذوا دینهم لعبا و لهوا و غرتهم الحیاه الدنیا» با این‌ها همنشینی و مجالست نکن. این هم از راه صحیح بیرون رفته است.
دلیل بی‌دینی
بعد خداوند منشاش را بیان می‌فرماید که چرا این‌ها دین را به بازی و مسخره گرفته‌اند. «غرتهم الحیاه الدنیا» تمام شد. زندگی دنیا این‌ها را مغرور کرده  است. پول و ریاست برای او بت شده است. لازم نیست که بگوید پول و مقام بت من است، بلکه عملش نمایانگر این مطلب است. لاابالی‌گران در جامعه مسلمین و در میان مومنین، این‌ها هستند که عملشان با اعتقادات اسلامی خودشان، تطبیق نمی‌کند.
عاقبت دوستی با اهل گناه
حالا به سراغ روایات برویم. علی (ع) فرمودند: «ایاک و مصاحبه الفساق فان الشر بالشر ملحق»،‌ از رفاقت و مصاحبت با فاسقان بپرهیز! چرا؟ علی (ع) دلیلش را اینطور می‌گوید که چون تو هم آن‌طور خواهی شد، باید از او بپرهیزی «فان» در مقام تعلیل است،‌ «فان الشر بالشر ملحق» بدان که تو هم همان‌طوری خواهی شد. پیوند دوستی و رفاقتی با اشرار نتیجه‌اش این است که تو را هم به شررات می‌کشاند. بالاخره در یک‌جا به‌خاطر پیوند محبتی مجبور خواهی شد که از رابطه درونی و پیوند اعتقادی خود و خدا،‌ دست‌ برداری! این دوستی، دلبستگی تو را نسبت به خدا در خطر قرار می‌دهد؛ پس از آن بپرهیز!
روایت دیگری از علی (ع) است که فرمودند: «ایاک و مصاحبه اهل الفسوق! فان الراضی بفعل قوم کالداخل معهم» از دوستی با اهل گناه و بی‌بند و باران بپرهیز که اگر از فسق آنها خوشت بیاید و کار آنها را بپسندی، اثرش این است که تو هم مثل آنها می‌شوی. چون روش آنها، روش اسلامی و ایمانی نیست، اگر روششان رابپسندی، تو هم مثل آن هستی.