فلسفه دوستی و رفاقت (1)(پرسش و پاسخ)
پرسش:
محیط رفاقتی نسبت به محیطهای دیگر چه تاثیری در شکلگیری شخصیت انسان دارد و اصولا فلسفه و نقش دوستیابی از منظر اسلام چیست؟
پاسخ:
يکي از عوامل مهم تربيت انسان محيط است. انسان معمولاً در چند محيط خانوادگي، آموزشي، مذهبي، رفاقتي و شغلي تربيت میشود که بحث ما اکنون درباره محيط «رفاقتي» است که انسان، در آن ساخته ميشود. بعد از محيط خانوادگي و محيط آموزشي شخصیت انسان در محيط رفاقتي است که شکل ميگيرد و در آن ساخته ميشود.
چرایی اهمیت محيط رفاقتي و روابط دوستانه
1- محيط رفاقتي نسبت به محیطهای دیگر، اثرگذارياش قويتر است و غالباً اينطور است که به نوعي، بر روي تأثيرات محيط هاي ديگر تربيتي اثر ميگذارد. روش و تشخصی که انسان در اين محيط ميگيرد، ميتواند روشها و تشخصهای ديگر را از بين ببرد.
2- در قيامت، اين پيوند رفاقتي، به پيوند ديگر تبديل ميشود. به تعبير دقيقتر اينطور نيست که اين پيوند گسسته شود، بلکه تبديل ميشود. يک وقت ميبينيد دو نفر که با هم رفيق بودند، رابطهشان گسسته شد، و از هم جدا شدند. اين يکي ميرود دنبال کارش و آن يکي هم ميرود دنبال کار خودش. از تو به خير و از ما به سلامت! تمام شد.
امّا در قيامت اينطور نيست. پيوند حسبي، نسبي، خانوادگي، همه اينها در قيامت قطع ميشود. «يومَ يفِرُّ المَرءُ مِن أخِيهِ وَ اُمِّهِ وَ أبِيهِ» تمام شد و رفت. اما پيوند رفاقتي اينطور نيست. تعبير آيه شريفه درباره رابطه دوستان اين است که: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ» همه دوستان در قيامت، با هم دشمن ميشوند، مگر پرهيزکاران. در قيامت اينطور نيست که رفقا مثل پدر، مادر و برادر که ميروند دنبال کارشان، نيست. يک دسته از رفاقتها به جاي دوستي، دشمني ميآورد.
در سوره ديگر هم ما داشتيم که وقتي پيوند رفاقتي بر يک محور خاصي بود، اين دوستي به دشمني شديد تبديل ميشود و اينها به جان هم ميافتند. چه بسا اين، او را لعن کند، آن، اين را لعن کند. يک وقت هست ميگويي جدا شدند و رفتند سراغ کارشان، يک وقت ميگويي جدا شدند ولي همديگر را رها نميکنند، دوستيشان تبديل به دشمني ميشود. دسته ديگر، دوستيهايشان باقي ميماند و از هم دستگيري ميکنند. رابطه اينها در قيامت به خاطر پيوند رفاقتي آنها در دنيا است. به این جهت در بين همه پيوندها آن پيوندي که هم در ربط با امور دنيايي و هم در ربط با امور اخروي خيلي اثرگذار است، عبارت است از پيوند رفاقتي.
3- رفاقت و دوستي ميان دو نفر در صورتي شکل ميگيرد و استوار میشود که هر دو همجهت باشند، مانند ازدواج که اگر کفو هم نباشند، زندگي شأن در يک جايي به بنبست ميرسد و تمام میشود، پايداري دوستي و ازدواج به اين است که در مسير زندگي هم جهت و هم مقصد باشند. اگر يک هدفش خدا باشد و ديگري دنيا، اين دوستي پايدار نيست و در يک نقطهاي در همين دنيا پايان ميگيرد و به آخرت کشيده نميشود.
فلسفه دوستي از نظر اسلام
به طور کلي هر پيوندي، يک سبب ميخواهد. بايد چيزي به عنوان «محور رفاقت» باشد تا دو نفر با هم رفيق شوند. دو نفر که دارند در خيابان راه ميروند که يکدفعه با هم رفيق نميشوند! يک چيزي بايد باشد تا اينها را به هم ربط بدهد. بهطور خلاصه، آن چيزي که ميخواهد محور قرار بگيرد و سبب اين پيوند بشود، يا يک امر مادي است و يا يک امر معنوي.
کار دين و معنويت اسلام اين است که انسانها را به سوي وحدت و خداي واحد بخواند و حرکت دهد و تلاش تکاملي انسان نيز در حقيقت حرکت و سلوک از کثرت به وحدت است. فلسفه دوستي از نظر اسلام هم همين است که دو نفر در اين مسير به وحدت برسند و براي رسيدن به خداوند به هم کمک کنند، رفيق راه باشند، با هم تلاش کنند، عيب هاي يکديگر را در اين مسير رفع نمايند، از هم در برابر دشنمان خدا دفاع کنند و همدل و همراه هم باشند.
يعني در حقيقت محور دوستي دو نفر يا چند نفر از نظر اسلام راه خداوند و توحيدگرايي است. اگر دوستي فيالله شد و محور خدا بود، دوستان با هم متحد ميشوند و اختلافي بروز نميکند و بينشان صفا و صميميت حاکم میشود، ولي اگر محور دنيا و کثرات دنيوي شد، اگر منافع مادي شد، خودخواهي بروز ميکند و ريشه اختلافها و دشمنيها در همين خودخواهي و منفعتطلبي است، لذا در آخرت هم همين تشتت و دشمني بروز خواهد کرد.
ما در معارفمان داريم رفاقتهايي که بر محور ماديت و امور دنيايي درست شده است، در آخرت به دشمني تبديل ميشود. «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» امّا اگر رفاقت بر محور معنويت و امور اخروي باشد چنين نميشود؛ «إِلاَّ الْمُتَّقينَ» رفاقت پرهيزکاران استثناء شده است. يعني اگر پيوند رفاقت بر محور معنويت باشد، به دشمني و عداوت تبديل نميشود و باقي ميماند. اين رفاقت در قيامت کارساز نيز هست. اين يک قضيه و مطلب کلّي است که در متن معارف ما هست.
روايتي از امام صادق(عليه السلام) است که مثل «ضرب قانون» ميماند. گويي حضرت در باب دوستي يک قانون کلي را بیان کرده و ميفرمايد: «أَلَا كُلُّ خَلَّهًْ كَانَتْ فِيالدُّنْيَا فِي غَيْرِ اللَّهِ فَإِنَّهَا تَصِيرُ عَدَاوَهًْ ً يَوْمَ الْقِيَامَهًْ»: آگاه باشيد! هر دوستي و رفاقتي که در دنيا «في غيرالله» بر محور معنويت نباشد، «تصير عداوهًْ يوم القيامهًْ» در روز قيامت، تبديل به دشمني ميشود. حضرت اين آيه شريفه را کاملاً توضيح ميدهد: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقينَ» ايشان، اين آيه را در اين قالب ميريزد و بيان ميکند. ادامه دارد