یک شهید، یک خاطره
چه کسی مهمتر بود؟
مریم عرفانیان
عدهای از رزمندهها تصمیم گرفتند برای اباعبدالله (ع) عزاداری کنند. قرار شد چند نفری به نوبت نگهبانی بدهند تا مراسم عزاداری خوب برگزار شود. ابراهیم اسلحهاش را برداشت و طرف پست نگهبانی راه افتاد.
متعجب پرسیدم: «ابراهیم! نوبت تو که نیست! چرا میری نگهبانی؟»
گفت: «ابوالفضل (ع) برای لشکر امام حسین(ع) مهمتر بود یا بقیه؟»
- خب مشخصه، حضرت ابوالفضل (ع).
- ابوالفضل (ع) بیشتر کلام امام حسین (ع) رو میفهمید و اشک بیشتری میریخت یا حر؟
- طبیعتاً ابوالفضل (ع).
ابراهیم نفس عمیقی کشید و گفت: «پس من لیاقتش رو ندارم از ایشان پیروی کنم.»
با این جواب دیگر حرفی برای گفتن نداشتم. ابراهیم برای نگهبانی رفت. از دور نگاهش کردم، شانههایش تکان میخورد، انگار با خودش خلوت کرده و اشک میریخت! او حاضر نشد بچههای دیگر به خاطر پست نگهبانی از جمعی که مشغول عزاداری بودند جدا شوند!
*خاطرهای از شهید ابراهیم امیرعباسی
*راوی: سید هاشم موسوی، همرزم شهید