تروریسم صهیونیستی-۳
گرگهای قاتل در «کاخ»
همچنين سياست «پنجهى فولادين» دوران بگين، شامير، نتانياهو و شارون بر ضد فلسطينىها، تأثير آشكارى بر افزايش فعاليتهاى كاخ و ديگر جنبشهاى فاشيستى داشته است. به طورى كه تجاوزهايى عليه فلسطينىها داشتهاند. جنبشهاى دانشجويى نظير: جنبش دانشجويى يش، در دانشگاه حيفا و تخنيّنون؛ و سازمان كاستل در بيتالمقدس و تلآويو؛ و سازمان متاره در دانشگاه بئرالسبع، يورشهاى خونينى عليه دانشجويان عرب و انجمنهاى آنان در دانشگاهها انجام دادهاند.
جنبش كاخ، علاوه بر خاخام مائير كاهانا، گروهى از افرادى را در برمىگيرد كه پروندهى آنان آكنده از اعمال خشونتآميز، و بازداشت و محكوميت به سبب ارتباطهاى سياسى آنان است.
مشهورترين اين افراد، شخصى به نام ايلى هازئيف بود، كه در سال 1980.م، به هنگام يورش به خانه هداسا در الخليل به قتل رسيد. هازئيف، پيش از كوچ كردن به فلسطين اشغال شده، مسيحى، و نام خانوادگياش جيمز بود. هازئيف در خلال جنگ ويتنام، يكى از افراد يگان تكتيراندازان وابسته به نيروى چتربازان آمريكا بود. وى در پايان دهه شصت، و اندكى پيش از شكست آمريكا در ويتنام، در يكى از نبردها زخمى شد. همكارانش نام «قاتل» و «گرگ» را بر وى نهادند.
فرد مشهور ديگر اين جنبش، كه از خود كاهانا تندروتر است، يو آل لارنر است، كه پيشتر از بنيادگذاران سازمان دفاع يهود در ايالات متحده آمريكا به شمار مىرفت. لارنر جزو رهبران كاخ است كه به علت فعاليتهاى مسلحانه پنهانى عليه شهروندان عرب، چندين بار از قانون رژيمصهيونيستى سرپيچى كرد، و به زندانهاى متفاوتى محكوم شد.
مائير كاهانا و يوسى دايان، براى چندين سال، سمبل رهبرى كاخ به شمار مىرفتند. دايان به سبب مبارزه قدرت، از كاهانا منشعب شد. دايان كه دبير جنبش كاخ بود، در مه 1980.م به اتهام سوءقصد به راننده عرب يك تاكسى كرايه در شهر قدس دستگير شد. وى اين كار را به منظور انتقام قتل هازئيف و دانشآموزان مدرسه مذهبى خليل انجام داد. اما حتى به همين اتهام نيز به محاكمه كشيده نشد.
دايان در ژوئن سال 1980.م در گفتوگويى با روزنامه يديعوت آخارانوت، ديدگاه خود را نسبت به ضرورت برپايى يك سازمان تروريستى يهودى اعلام كرد. وى گفت كه افزون بر جنبش كاخ، كه يك جنبش سياسى است بايد يك سازمان پنهانى هراسافكن، براى رويارويى با فعاليتهاى عربها ايجاد شود.
يوسى دايان در مخالفت با عقبنشينى رژيم صهيونيستى از صحراى سينا، جزو افرادى از جنبش كاخ بود كه در خندق انتحاركنندگان يميت، دست به يك نمايش فاجعهآميز زدند. هنگامى كه دايان از خندق بيرون آمد، به علت خوددارى از خدمت احتياط در يگانى كه ساكنان يميت را بيرون مىراند، زندانى شد.
به اصطلاح قهرمان ديگر كاخ، و رهبر عمليات خندق خودكشىكنندگان در منطقه يميت، يهودا ريختر است. او مبتكر انديشه خودكشى گروهى، در اعتراض به خالى كردن يميت از كوچنشينان يهودى بود. ريختر كه عضو جنبش كاخ به شمار مىرفت، به اتهام مشاركت در قتل اميل گرينفايچ عضو جنبش صلح اكنون؛ مدتهاى طولانى تحت بازجويى بود.
پس از مدتى ميان رهبران كاخ اختلاف به وجود آمد. و آن هنگامى بود كه يوسى دايان از خاخام كاهانا خواست تا يك خط بسيار تندرو را در پيش گيرد. دايان معتقد بود كه تلاش جنبش كاخ بايد به جاى پراكندگى در مناطق و زمينههاى گسترده، در يك جا متمركز شود؛ و بايد پيكان حملات اين جنبش به سوى عربها نشانه رود.
دايان، كاهانا را متهم كرد كه بيش از اندازه ميانهرو است، و معتقد بود كه بايد فرد سرسختترى جانشين وى شود.
دايان طى يك نامه توسط كاهانا بركنار شد و متهم شد كه در برخورد با جنبش و رهبر آن صداقت به خرج نداده است. خود كاهانا اين نامه را امضا كرد. در ميان ديگر امضاكنندگان اين نامه، كه از اعضاى جنبش كاخ بودند، نامهاى برجستهاى به چشم مىخورد، نظير: مزال هايوركت، از كوچنشين جنى هايراك در صحراى سينا، و همسر وى افيجدور ارسكنى، كه پيشتر به اتهام ضرب و جرح شهروندان عرب در خليل محكوم شده بود؛ و نيز ايلى كلاين و جاد سروتمان. از هنگام بركنارى دايان، ديگر كسى جرأت مخالفت با مواضع خاخام كاهانا در جنبش كاخ را پيدا نكرد.
امروزه دبير اين جنبش، جاد سروتمان است، كه نمايانگر خط سرسخت جنبش به شمار مىرود. سروتمان خواهان ايجاد گروههاى خشونت در درون جنبش است. وى در يك گفتوگوى
مطبوعاتى گفت:
«جنبش كاخ شبيه سازمان لحى است. همانگونه كه آنان (صهيونيستها) امروزه به نقش مؤثر لحى در برپايى اسرائيل اعتراف مىكنند، در آينده نيز از ما به عنوان يك عامل تأثير بر اسرائيل ياد خواهند كرد. در اين جا به عنوان يك كشور يهودى، نبايد يك عرب در آن بماند. و اين كار در نتيجه اقدامهاى ما صورت خواهد گرفت.»
پذيرش اعضاى فعال، در جنبش كاخ، از هر جنبش مشابه آن بالاتر است. اكثريت اعضاى اين جنبش را اعضاى كمتر از بيست سال تشكيل مىدهند. دفتر ثبتنام اين جنبش در برگيرندهى هزاران نام است؛ كه از اين هزاران نفر، تنها تعداد محدودى فعاليت در درون جنبش را مىپذيرند. عضويت افراد، مستلزم پرداخت حق عضويت نيست. از نظر اين جنبش، عضو كسى است كه روزى از روزها، امضاى خود را در پاى عريضههاى مائير كاهانا، يا بر يكى از يادداشتهاى وى ثبت كرده؛ يا پرسشنامههاى عضويت را پر كرده باشد. دفتر جنبش كاخ، ليست اعضاى جنبش گوشآمونيم را نيز در برمىگيرد؛ كه عوامل جنبش كاخ به طرز مرموزى به آن دست يافتهاند.