نگاهی به رشتههای علوم انسانی ضرورت تحول و اشتغالزایی- بخش دوم
تحول در علوم انسانی اشتغالزایی منطبق بر نیازها
تحول در علوم انسانی که به دلایل بسیار یک امر لازم و ضروری است، نیاز دارد به جوششی از درون و حمایتی از بیرون. خوشبختانه جوشش از درون امروز هست. من میبینم، هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی -همین شورای تحول و دوستانی که در آنجا مشغول کارند- هم در خود دانشگاهها، هم آنطور که امروز ملاحظه کردید بعضی از دوستانی که درباره علوم انسانی صحبت کردند، نشاندهنده این است که این جوشش درونی در درون دانشگاهها آن هم از سوی فرزانگان و از سوی انسانهای دانشمند، وجود دارد؛ حمایت از بیرون هم باید وجود داشته باشد - حمایت گوناگون - که یکی از مصادیق این حمایت، تبعیت دانشگاه و وزارت از مصوبات شورای تحول است. یک مصوباتی دارند که امروز هم یکی از برادرها همین حالا بیان فرمودند که همان مقداری که کار شده، همین مقدار عملیاتی بشود. هر مقداری که تلاش شده است، کار شده است، این اجرایی بشود و عملیاتی بشود. در دفترها و کتابها و زونکنها - و به قول ایشان در پیچوخمهای دالانهای وزارت یا شورای عالی انقلاب فرهنگی- نماند، بیاید عملیاتی بشود؛ این کاملا درست است. (بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با استادان دانشگاه- 13/4/94)
در حیطه ارتقا و تحول علوم انسانی همواره دو بحث مطرح است: یکی بحث تحول و بومیسازی علوم انسانی و دیگری بحث ظرفیت پذیرش دانشجویان در علوم انسانی با توجه به نیازهای جامعه.
هیچ کس منکر این نمیشود که به علوم انسانی باید بها داده شود؛ چرا که زیر بنای بسیاری از علوم دیگر همین علوم انسانی است و نمیتوان به هیچ وجه مدعی شد که سرمایهگذاری برای این علوم هدر دادن سرمایههاست. با این حال باید با یک مدیریت کار آمد هم به ارتقا و تحول علوم انسانی در کشور همت گماشت و هم متناسب با نیازهای امروز جامعهمان برای اشتغالزایی فارغالتحصیلان علوم انسانی نقشه راهی طرحریزی کرد.
اشتغالزایی وزنه سنگینی
در تحول علوم انسانی
در حال حاضر بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی به خصوص علوم انسانی به یکی از دغدغههای اصلی خانوادهها و جوانان تبدیل شده که باید برای رفع آن فکری کرد.
مسئولان و مدیران کشور باید در شرایط کنونی بیش از پیش در اندیشه اشتغالزایی فارغالتحصیلان دانشگاهی باشند که متاسفانه آمار بیکاری آنها در وضع نامطلوبی قرار دارد.
با عنایت به اینکه بخش قابل توجهی از دانشگاهیان کشور در رشتههای علوم انسانی اشتغال به تحصیل داشته یا فراغت از تحصیل پیدا کردهاند، لذا تلاش در جهت تجاریسازی علوم انسانی میتواند تا حدود زیادی به حل مشکلاشتغال آنها کمک کند.
در مقطع کنونی نیازمند علوم انسانی بومی و اسلامی هستیم، گرچه در سالیان اخیر در اینباره گامهای خوبی برداشته شده، اما واقعیت آن است که ما هنوز راه نرفته زیادی در پیش داریم و تنها با مجاهدت علمی و برنامهریزی منسجم میتوان به این هدف والا دست یافت.
رضا خدری یک فارغالتحصیل رشته حقوق برایمان گلهمندانه میگوید: «من خودم علوم انسانی خواندم. باید پذیرفت كه بسیاری از دانشجویان علوم انسانی چیز خاصی در دانشگاه یاد نمیگیرند. بیشتر حفظ میكنند، كمتر صاحب قوه استدلال هستند و چه بسا یك آدم كتابخوان عادی دانشگاه نرفته یا یك دانشجوی غیرعلوم انسانی كه اطلاعاتی از مطالعه غیردرسی فراهم آورده، هیچ چیز از كسی كه فلان رشته علوم انسانی را خوانده كم ندارد. مثلا چرا دانشكدههای حقوق ما آنقدر از دادگاهها دورند؟ من كه در دانشكده حقوق درس خواندهام، یك بار در قالب واحدهای درسی به دادگاه نرفتم. برعكس دانشجویان پزشكی كه مدام با بیمارستان در ارتباط هستند. پس فرق كسی كه بیرون دانشكده كتابهای حقوقی را خوانده با من در چیست؟ تا زمانی كه علوم انسانی را در دانشكدههای علوم انسانی فقط دركتابها میخوانیم واز جامعه و فضای كار منقطع هستیم، وضع همین است و بهتر نمیشود.»
فاطمه معصومیان یک دانشجوی رشته فلسفه برایمان میگوید: «از ابتدا هدایت تحصیلی درست صورت نمیگیرد. معمولا بچههایی که از لحاظ علمی ضعیف هستند، به ناچار به رشته علوم انسانی در دبیرستان سوق داده میشوند. از سوی دیگر برای فرار از بیکاری وارد یکی از رشتههای علوم انسانی در دانشگاه میشوند. این در حالی است که اتفاقا باید باهوشترینها جذب رشتههای علوم انسانی شوند؛ چرا که این رشتهها اساسا انسانساز هستند و بر روی خیلی از مسائل جامعه تاثیرگذارند. ضمن اینکه باید برای گزینش دانشجویان در رشتههای علوم انسانی مطابق با نیازهای جامعه فکری کرد. این همه فارغالتحصیل بیکار در رشتههای علوم انسانی به هویت و اصالت این شاخه علمی ضربه وارد میکند.»
عارفه نوری یک دانشجوی رشته ادبیات میگوید: «جالب است که این همه فارغالتحصیل رشته ادبیات داریم، اما وضع تدریس ادبیات در مراکز آموزشی ما به گونهای است که خیلی از دانشآموزان حتی نمیتوانند در یک پاراگراف شاعران بزرگ سرزمینشان را معرفی کنند. معمولا دبیران درسهای علوم انسانی درمدرسه دانش آموخته آن رشتهها نیستند. فارغالتحصیل ادبیات فست فود میفروشد و یک شخصی که اصلا ادبیات تخصصش نیست به سر کلاس میرود! اینکه ما نمیدانیم و نمیتوانیم از فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی در کجا و کاربردی بهره ببریم، بزرگترین مشکل اشتغالزایی فارغالتحصیلان این قبیل رشتههاست.»
ضعف ایدهپردازی تجاری
در علوم انسانی
واقعیت این است که برای حل مشکلات و چالشهای پیش روی فناوران حوزه علوم انسانی باید خودمان دست به کار شویم. با توجه به اینکه عملیات کاربردی کردن و تجاریسازی طرحها و ایدههای علوم انسانی دچار مشکلاتی است، برخی از متولیان امر صورت مسئله را حذف میکنند و از پذیرش ایدههای صنایع فرهنگی سرباز میزنند.
مهیار زندهبودی یک دانشجوی ارشد مدیریت با اشاره به اینکه باید برای بازاریابی و بازارسازی ایدههای علوم انسانی چارهای اندیشید، میگوید: «ایجاد اقتصاد پایدار در حوزه علوم انسانی و فناوریهای نرم به کارآفرینی در این حوزه کمکشایانی خواهد کرد. متاسفانه نبود اعتماد به نفس کافی از مشکلات عمده واحدهای فناور به ویژه مبتکران حوزه علوم انسانی است. در حوزه علوم انسانی محیط شفاف، پاسخگو و رقابتی وجود ندارد. نبود زیرساختها و امکانات لازم برای کاربردیسازی علوم انسانی چالش بزرگی است. بیشک نبود بودجه کافی معضل مهم مراکز رشد علوم انسانی است.»
وی توانایی کم در ایدهپردازی، نبود تعریف بازار، نبود توانایی در انجام کار گروهی و نداشتن تخصص لازم را از جمله مشکلات حوزه علوم انسانی معرفی میکند.
دانشجویان علوم انسانی اسلامی را مطالبهگری کنند
حجتالاسلام رضا غلامی رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا با بیان اینکه در مباحث مربوط به علوم انسانی اسلامی در حال رشد است، هر سال ما چند قدم به جلو میرویم و در جا نمیزنیم و یک نشاط هم در بین اساتید و دانشجویان دیده میشود، توضیح میدهد: «در کل ما بهعنوان خدمتگزاران شما در این حوزه از رشد و تکامل علوم انسانی اسلامی احساس رضایت میکنیم، هرچند با نقطه مطلوب فاصله زیاد است. مباحث نظری دارد حلقههای مفقوده را پوشش میدهد و تابهحال حدود یک پنجم این نقطهضعفها پوشش داده شده است، هم از طریق مقالات و کتب و کارهای خوب نظری منتشر نشده که البته در ارتباط با فلسفه علوم انسانی اسلامی هستند.»
رئیس مرکز پژوهشهای علوم انسانی اسلامی صدرا در ادامه میگوید: «البته در هر رشته ما از فلسفه که عبور میکنیم با هزاران موضوع متفاوت سر و کارداریم، ولی کارهای علمی تمامی ندارد. اولا علوم انسانی اسلامی با علوم اسلامی مصطلح تفاوت دارد. هرچند علوم اسلامی انسانی هم در زیر بنا و هم در روبنا به علوم اسلامی تکیه دارد. شرط اسلامیت علوم انسانی اسلامی صرفا عدم مغایرت با علوم اسلامی است. بخشی از علوم انسانی اسلامی در ذیل علوم اسلامی قرار نمیگیرد،هرچند زیر چتر جهان بینی اسلامی است. ثانیا از گذشته، علوم انسانی اسلامی را مجموعه دانشهایی میدانستیم که ضمن بررسی اوضاع و احوال انسانها راهکارهایی جهت بهتر زیستن ارائه میکند، ولی در یک تعریف دقیقتر و بدون رد تعریف قبل، علوم انسانی اسلامی عبارت است از کشف قوانین تکوینی و مناسبات اجتماعی حاکم بر زندگی انسان و بهرهگیری از شرع و علوم عقلی برای بهبود زندگی انسان و رشد بسترهای مناسب. در واقع علوم انسانی اسلامی علوم زمینی شده است که بر اساس قوانین حاکم بر زندگی ضمن بهرهگیری از مواهب مشروع و معقول زمینه رشد و تعالی انسان را فراهم میکند.»
وی در تکمیل صحبتهای خود میگوید: «آموزهها و گزارههای صادره از طرف علوم انسانی اسلامی به سه قسمت تقسیم میشود: ۱-آموزهها و گزارههای کشف قوانین که خبری هستند و صرفا از هستها خبر میدهند و به دو دسته یقینی و ظنی تقسیم میشوند. ۲- آموزهها و گزارههایی که راهکارهای استفاده از قوانین را بیان میکند که این هم جنسش خبری است. ۳- آموزهها و گزارههایی که بر اساس ۱ و ۲ راه را به انسان نشان میدهد که جنس عموم آنها انشایی است و جنبه تجویزی دارد.»
حجتالاسلام غلامی در ادامه از دانشجویان میخواهد در کلاس درس و دانشگاه فقط تماشاگر نباشند و علوم انسانی اسلامی را به عنوان نسخه شفابخش مطالبهگری کنند تا بساط علوم انسانی سکولار جمع شود.
تجربه و مهارت موثر در اشتغال فارغالتحصیلان علوم انسانی
گزارشهای بینالمللی در مورد شانساشتغال در رشتههای علوم انسانی در جهان امروز نشان میدهد که برخی از رشتههای علوم انسانی همانند برخی از رشتههای پزشکی یا مهندسی طرفداران و علاقهمندان بیشتری را به خود جذب میکنند که از میان آنها میتوان به رشتههایی مانند علوم سیاسی، ادبیات، زبان... اشاره کرد. این رشتهها شاید بازار کار چندان مناسبی نداشته باشند، اما نگاه دانشجویان آینده را به خود جلب میکنند.
بسیاری از دانشجویانی که قصد ورود به رشتههای علوم انسانی را دارند به بازار کار آینده این مشاغل نیز دقت میکنند تا وارد رشتهای شوند که بازار کار خوب و مناسبی داشته باشد تا با معضل بیکاری مواجه نشوند.
این گزارشها نشان میدهد که در سالهای گذشته، فارغالتحصیلان رشتههای علوم انسانی از دستمزد و همینطور پرداختیهای کمتری نسبت به رشتههای علوم پایه یا فنی برخوردار بودند، اما این موضوع در سالهای اخیر اصلاح شده تا افرادی که از سطح دانش خوبی برخوردارند و قادر به پیشبرد اهداف در گروه و... هستند نیز بتوانند از مزایای خوبی بهرهمند شوند.
همچنین تحقیقات و آمارهای اعلام شده نشان میدهد، دانشجویانی که در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکنند تمایل بیشتری به ادامه تحصیل خود در درجات بالاتر نسبت به سایر رشتهها دارند.
اما در این میان افرادی که در رشتههای علوم انسانی مانند بازرگانی و مالی یا فروش و مدیریت فعالیت دارند از حقوق و مزایای مناسبی برخوردارند.
در ادامه این گزارش آمده است: «رشتههای بسیاری زیر شاخه مدیریت هستند، اما اهمیت چندان زیادی ندارد که در چه شاخهای از رشته مدیریت فعالیت دارید یا در چه درجهای؟ آنچه تفاوت زیادی بین این شاخهها یا فارغالتحصیلان اعمال میکند تجربه و محل کار است. مسلما شخصی که در این حوزه و در یک کارخانه فعالیت دارد، با شخصی که در یک رستوران کار میکند، حقوق یکسانی را دریافت نمیکنند.»