مژدگانا که گربه عابد شد!(خبر ویژه)
حمله ترامپ به سپاه و همزمانی اعمال تحریمهای چند ماه قبل با لفاظی رئیسجمهور آمریکا به مردمیترین نیروی نظامی جهان ، جریان همسو با دشمن را در موقعیتی خاص قرار داده است.
واقعیت اینست که آنها تا همین چندروز قبل دلخوشی از سپاه نداشتند و در هر موقعیتی برای حمله به آن استفاده میکردند. مرور کوتاهی بر مواضع پیشین آنها، صدق این گفتار را آشکار میکند.
یکی از آنها حمیدرضا ج است که سالها قبل در کمپانی رسانهای دشمن در داخل و در روزنامههایی مثل جامعه و طوس،بی هیچ خجالت و شرمی،فرمانده سپاه را با «پل پوت» دیکتاتور کامبوج مقایسه کرده بود و نهایتا نتیجه گیری کرده بود که او بر فرمانده سپاه رجحان دارد!
حالا او هم به کارناوال مدعیان حمایت از سپاه پیوسته است اما بازهم نتوانسته مکنونات قلبی و حلقه اتصال خود به دشمنان بیرونی را پنهان کند و در قالب حمایت از سپاه، از سپاهی که دوست دارد پرده برداشته است!
او که ظاهرا از در حمایت از سپاه وارد شده، در چند بند محاسن و معایب(!)سپاه را بر شمرده که در اصل و جمعبندی همه آنها یک چیز بیشتر نیست و آن اینکه ،سپاه تنها وقتی خوب است که قربانی سیاستمداران باشد!قربانی دموکراسی!
وی مینویسد؛ «من حرفم این است که سپاه نباید در سیاست داخلی و خارجی، در اقتصاد و فرهنگ کشور دخالت کند تا سپاه به یکی از محورهای دولت موازی تبدیل شود. اگر سپاه این کارها را نکند ایران ما به مرحله «تحکیم دموکراسی» نزدیک میشود و دولت رسمی و موازی یکی میشود...» و بعد در فهرست نقاط مثبت سپاه نوشته:«... دموکراسی بدون امنیت، فقط به یک آرزو تبدیل میشود. و سپاه یکی از نهادهای در خدمت «امنیت ایران» است. سپاه یکی از نهادهای مهمی است که واقعیت ایجاد «تنها یک حاکمیت» را در ایران تامین کرده است. و از این لحاظ ما به مفهوم...یک واقعیت مدرن نزدیک شده ایم. سپاه نیروهای با گرایش بنیادگرای دینی ایران را سازماندهی کرده...»
او سپس در تحریفی آشکار از واقعیتهای ایران ادامه میدهد:« در جوامع جدید مثل جامعه ایران افراد ناکام زیاد تولید میشود. در ایران مدرن اقلا ده میلیون فرد ناکام داریم. اگر سازمان امنیت کشور (مثل سپاه) ضعیف بشود این ناکامان دو قدرت دارند:
یکی اینکه قدرت دارند فرایند دموکراسی (مثلا دیگر انتخاباتی با شکوه مثل ۹۲ و ۹۴ و ۹۶ نداشته باشیم) را تخریب کنند. در هیچ جامعهای در دنیا در شرایط ناامن دموکراسی پایدار نداشتیم. دیگر اینکه این ناکامان قدرت دارند تمامیت ارضی ایران را به مخاطره بیاندازند.»!
حمیدرضا ج یادش رفته که در سه تاریخی که بر شمرده،هیچ اتفاقی در کشور نیفتاد و برعکس،بهترین روزهای تاریخی از لحاظ پذیرش پیروز در انتخابات را شاهد بودیم. خوب بود او به عملکرد تاسف انگیز و عقب مانده دوستانش در 88اشاره میکرد تا معنی ناکام واقعی و قبیله بدوی را در جامعه مدرن بهتر درک کند! جماعت اوباش و آشوبگری که بر جمهوریت شورش کردند و حاضر نشدند به رای مردم تمکین کنند.
البته دوستان جلایی پور از قدیمترها سابقه دارند. آنها نتیجه انتخابات 84 را هم نپذیرفتند و در روزنامه هایشان هرگز به منتخب سال 84 رئیسجمهور نگفتند! حتی سخنگوی دولت کنونی هم با گستاخی گفت منتخب مردم را نپذیرفته و هرگز دلش با او صاف نشده است! آنها دقیقا همانهایی هستند که ج اصرار دارد به سوی دیگر میدان سیاست نسبت بدهد! جماعت وطن فروشی که از قضا گرای تحریمها را به دشمن دادند!
یادداشت ج به لحاظ تئوریک هم از عقبماندگی و بدویت مزمن رنج میبرد و معلوم است مفهوم nation state رسوب کرده در ذهن نویسنده ،مربوط به دهها قرن پیش است!
چرا که اینگونه روایت میکند که تهدید ملتها تنها در همان شکل و قالب چند هزار سال قبل و بصورت حمله و آشوب ممکن است بنابراین سپاه تنها وقتی خوب است که پاسدار امنیت باشد ولاغیر!
اما امنیت چه چیزی یا چه کسی؟ امنیت دموکراسی!
اما اینکه بازیگر وبازیگردان و سناریست این دموکراسی چه کسی یا چه کشوری باشد،به هرکس مربوط باشد،به سپاه مربوط نیست و سپاه تنها مسئول سرحدات است و اقتصاد و فرهنگ و سیاست و معیشت و...را باید به سیاستمداران بسپارد!
تصوراین افراد، برپایی جامعهای در خلاء است!جامعهای بدون دشمن نرم و بدون عناصر موثر در فرایندها و راهبردها!آنها هنوز به شیوه بدوی معتقدند تهدید فقط حمله نظامی جدایی طلبی و شورش است ! پس باید نیروی قاهری آن حملهها را دفع کند تا معامله گرها و تربیت شدههای غرب،به «دموکراسی» برسند!
طنز تلخ ماجرا آنجاست که این عده با این سطح فکر ،در هر متن و سخنرانیشان،چندین بار هم از جامعه مدرن و جهان مدرن حرف میزنند!