خشیت الهی و نهراسیدن از غیر خدا(زلال بصیرت)
اراده خداوند متعال در عالم، بر اين تعلق گرفته كه انسانهايي به وجود آيند و چنان ظرفيتي داشته باشند كه بتوانند حياتشان را از مبدأ نزديك به صفر آغازكرده و به سمت مقصد بينهايت قرب الهي حركت كنند؛ هرچند ما از حقيقت قرب الهي خبر نداريم.
براي انسان، مفهومي زيباتر از قرب الهي متصور نيست،آسیه، همسر فرعون كه در قرآن به عنوان الگوي مؤمنان معرفي ميشود، نهايت خواسته خود را رسيدن به «مقام عندالله» عنوان ميكند و از خدا ميخواهد براي او خانهاي نزد خودش بنا کند.
آنچه انسان را از ديگر مخلوقات ممتاز كرده و لياقت خليفة اللهي را به او داده، اين است كه انسان مرتبهاي از اختيار را دارد كه ميتواند برخلاف ديگر موجودات، سرنوشت خودش را تعيين كند؛ لذا مي تواند از ملائكه بالاتر و يا از حيوانات پستتر شود.
عده اي مانند پیامبر اکرم (ص) به مقام عصمت و نبوت رسيدند و وحي بر آنها نازل مي شد، برخي ديگر مانند ائمه (ع)، هر چند به نبوت نرسيدند، اما بر آنها وحي – البته نه به عنوان نبوت –نازل مي شد و همين طوربر اساس استعدادها، افراد ديگري مانند سلمان در مرتبه پايينتر از ائمه(ع) قراردارند و اين سير ادامه دارد.
خداي متعال چنان توفيق عظيمي به اهل علم داده است كه از ميان ميلياردها انساني كه روي زمين زندگي ميكنند، كمتركسي چنين توفيقي نصيبش ميشود؛ چرا كه اين افراد از انبيائي نيابت مي كنند كه واسطه فيض الهياند؛ اين مقام كجا وكساني كه خدا آنها را غافل و چون چارپايان ميداند، كجا؟!
معجزه قیام امام راحل
اين توفيق عنايتی الهي است و مقدمات اين توفيق را نيز خداوند متعال براي ما فراهم كرده تا به دنبال كسب علم برويم؛ يكي از بهترين كمكهايي كه خداوند در اين عصر به انسانها فرمود تا در اين راه قدم بگذارند، قيام حضرت امام (ره) بود. اگر اين قيام اتفاق نيفتاده بود، معلوم نبود من و شما كجا بوديم و آيندگان ما كارشان به كجا ميانجاميد؛ خداوند بر ما منت نهاد و امام (ره) را به ما عطا كرد. او با بصيرتی الهي و نوري كه خدا در سينه او گذاشته بود و با صلابتي كه هيچ شكي در مسير خودش نداشت و در برابر هيچ عاملي به زانو در نيامد؛ چيزي شبيه به يك معجزه بود.
اگر بخواهيم از توفيقي كه خدا به ما داده است، استفاده كنيم و تبليغ رسالات الهي را داشته باشيم و شكر اسلام و انقلاب اسلامي را به جاي آوريم، دو شرط دارد كه در همين آيه: الذين يبلّغون رسالات الله و يخشونه و لايخشون احداً الا الله» (احزاب /39) ذكر شده است؛ اول خشيت الهي است و دومي نترسيدن از هيچكس جز خداوند متعال.
چرا اين همه بر خشيت و ترس از خدا تأكيد شده و چرا بر اميد نسبت به خدا اين همه تكيه نشده است؟ راز اين مطلب هر چه باشد، معلوم ميشود كه تكامل و ترقي انسان بدون خشيت ممكن نيست، حتي اگر راز تأكيد بر خشيت الهي را نفهميم، بايد به عنوان يك اصل از خداوند متعال بپذيريم،سعي كنيم اين خشيت را در خود ايجاد كنيم و البته چه بسا زماني راز خشيت را نيز دريافتيم؛ نتيجه اينكه تا فردي خودش خداترس نباشد، نمي تواند تبليغ رسالت الهي كند؛ البته دومين شرط آن دشوارتر است و آن عدم ترس از ديگران است؛ يعني اگر همه جن و انس پشت در پشت هم در مقابل ما ايستادند، نهراسيم.حضرتامام(ره) مصداق بارز اين امر بود، امام (ره) از هيچ كس جز خدا نمي ترسيد؛ حتي نقل شده وقتي در قم ايشان را گرفته و به تهران مي بردند، مسئول نظامي كه ايشان را گرفته بود، مي ترسيد، چرا كه كار خود را خطرناك مي دانست، اما امام (ره) ذره اي ترس نداشت، بلكه حتي به وي دلداري مي داد. هنگامی که امام از پاريس كه به سمت تهران حركت ميكردند و احتمال انفجار هواپيما قبل از رسيدن به ايران وجود داشت، وقتي از ايشان در مورد احساسشان سؤال شد، به سادگي و راحتي پاسخي دادند مبني بر اينكه براي انجام وظيفه ميروند و نتيجه به دست خداست.
اخلاص و عدم حب دنیا؛ دو راه ایجاد خشیت
خداوند ميفرمايد «انما يخشی الله من عباده العلماء» (فاطر/28)؛ علما خشيت من الله دارند؛ اما علما كساني هستند كه عالم بالله باشند و در اين صورت خشيت من الله هم مي آيد؛ ولی ساير علوم، ملازمه اي با خشيت الهي ندارند، هر چند ممكن است در علوم ديگر هم علم به نشانههايي از خدا حاصل شود.
حال اگر كسي بخواهد مرتبه اي از وظايف انبياء و اولياء را عهدهدار شود و مرتبهاي از «يبلّغون رسالات الله» را تحقق بخشد و مجراي فيض و هدايت الهي شود، بايد براي تحصيل خشيت الهي هم تلاشي داشته باشد؛ لذا بايد ببينيم آيا برنامههاي ما به گونه اي است كه اين شرط را تحقق ببخشد؛ اگر برنامه هاي ما در اين جهت نقصي دارد، جا دارد كه تجديد نظري در برنامهها انجام شود.
به نظر ميرسد شرط ايجابي، اخلاص و شرط سلبي، حب دنياست؛ و اگر اخلاص حاصل شود و حب دنيا از وجود آدمي رخت بربندد، اين خشيت الهي در آدمي ايجاد خواهد شد،اين دو شرط به نوعي با هم متلازمند؛ يعني تا حب به دنيا باشد، اخلاص حاصل نمي شود؛ اما اگر اين دو شرط حاصل شد، خشيت الهي هم به دنبال آن ميآيد. حتي ميتوان گفت: علت تامه خشيت الهي، اخلاص و عدم حب به دنياست.
اگر ترس از خدا در انسان ايجاد شد، عدم ترس از غير خدا را نيز به دنبال دارد، زیرا خدا وعده داده است كه اگر كسي از خداوند ترسيد، خداوند ترس از او را در همه قرار دهد؛ لذا نقل شده: وقتي امام (ره) سخنراني ميكرد، رئيس جمهور آمريكا برنامه هايش را قطع مي كرد و به صورت مستقيم ترجمه سخنان امام (ره) را گوش ميداد.
گاه گفته مي شود همه كشورهاي غربي و حتي شرقي جايي كه پاي منافعشان در ميان باشد، قرار نيست از ما حمايت كنند، پس بايد از آمريكا ترسيد! اما بايد در پاسخ گفت: «حسبنا الله و نعم الوكيل»؛ اين آيه صريح قرآن است؛ خداوند ميخواهد انسانها را اين طور تربيت كند؛ نه يك مشت ترسوي بزدل كه با يك «پخ» دشمن عقب نشيني ميكنند!
مؤمنان راستين با ديدن احزاب و كثرت دشمن، نه تنها نترسيدند، بلكه گفتند: اين همان چيزي است كه خدا و رسولش به ما وعده دادهاند و نه تنها ايمانشان را نباختند، بلكه بر ايمانشان هم افزوده شد. بايد سعي كنيم ترس از خدا را در خود ايجاد كنيم و گاهي نيمه شبياشكي بريزيم و بر خدا توكل كنيم تا از هيچچيز نترسيم.
اگر به آيات قرآن باور داريم و آنها را افسانه نمي دانيم، بايد ببينيم كجاي كار قرار داريم؛ و آيا برنامه هاي ما همين جهت را دارد و ما را به اين مقصود مي رساند يا خير؟بايد شكر اين انقلاب و امام (ره) و اين رهبري عظيم الشأن را به جاي آوريم تا مشمول نعماتي بيشتر از سوي خداوند شويم.
بیانات آيتالله مصباح يزدي (دام ظله)
در ديدار با جمعی از اساتيد بسيجی؛ مشهد؛30/4/96
زلال بصیرت روزهای پنج شنبه منتشر میشود.