زیرپوست جنگ - ۸
عضو ارشد حزب بعث عراق:
آمریکا اطلاعات حساسِ به دست آمده از ماهوارهها را به صدام میداد
بسم الله الرحمن الرحيم
قسمت سوم مصاحبه با حامد الجبوری، از اعضای ارشد حزب بعث عراق:
*آمریکاییها در سال 1981 تجهیز صدام حسین به اطلاعات حاصله از هواپیماهای آواکس را شروع کردند، عربستانیها شروع کردند به تأمین صدام حسین با سلاح و تجهیزات جنگی با حمایت آمریکا، دونالد رامسفلد به عنوان فرستاده ویژه رئیسجمهور آمریکا دو بار به عراق آمد و دو بار در [20] دسامبر 1983 [29 آذر 1362] و [24] مارس 1984 [4 فروردین 1363] با صدام حسین دیدار داشت. شما به عنوان وزیر دولت در امور خارجی و سرپرست وزارت خارجه از این جزئیات اطلاع داشتی؟
حامد الجبوری: اولا من در این جلسات شرکت نداشتم و از آنچه در آنها گذشته بود خبر نداشتم تا اینکه بعدها اطلاعاتی که درز کرد را فهمیدم.
* اطلاعاتی درباره روابط سری بین آمریکا و عراق در آن مرحله داری؟
- راستش من درباره چیزی که خودم در جریانش بودم حرف میزنم. آمریکا اطلاعات بینهایت حساسی را به رهبران عراق میداد، یعنی اطلاعاتی که از طریق ماهوارهها و هواپیماهای آواکس به دست آمده بود و نقشهها و جزئیات را ارائه میداد. من آنچه در آنها بود را نمیفهمیدم ولی اینها به وزارت خارجه میآمد و ما اینها را به ریاستجمهوری میدادیم تا از آن استفاده کنند.
* بعد از اینها، خبر از سرگیری روابط آمریکا با عراق در نوامبر 1984 اعلام شد. آیا این مراسم باشکوهی برای آغاز چهار سال همکاری بین آمریکا و عراق در جنگ با ایران بود؟
- راستش من در آن دوره [از کار برکنار شده] و مشغول پرورش ماهی بودم.
* در اواخر دورهای که در وزارت خارجه بودی، ترتیبات مقدماتیای برای از سرگیری روابط دو کشور وجود داشت؟
- حرفهایی زده میشد ولی راستش جزئیات نه.
* صدام حسین کی فهمید که دارد جنگ را میبازد؟
- اگر اجازه بدهی قبل از ورود به این سؤال، موضوع اول را کامل کنم.
* بفرمایید.
- در حقیقت، توجیه این بود که تا وقتی که ما عضو جنبش عدم تعهد هستیم و تا وقتی که با شوروی روابط داریم، اصل عدم تعهد ایجاب میکند که روابط متوازنی با دو ابرقدرت داشته باشیم پس تا وقتی که با شوروی رابطه داریم [باید با آمریکا هم رابطه داشته باشیم.]. این حجتی بود که بسیار گفته میشد که باید یک نوع رابطهای هم با آمریکا داشته باشیم. ببخشید سؤال دومت را فراموش کردم.
* کی آثار اقتصادی جنگ بر روی عراق خودش را نشان داد.
- از همان اول ولی در حقیقت کمکهای عظیمی [که به عراق میشد باعث میشد خودش را نشان ندهد.] رئیسجمهور در همه جلسات هیئت دولت و در وزارت دولت در امور خارجی تأکید میکرد که دلیل راه افتادن جنگ آن بوده که جلوی پیشرفت در داخل عراق گرفته شود تا ...
*[با قطع کلام] خب مگر چه کسی [جز خود صدام] جنگ را راه انداخته بود؟
- باشد، من چیزی را که شنیدم نقل میکنم. نقدش نمیکنم الان.
* خب هیچ کس بین شما نبود جواب صدام حسین را بدهد.
- والله کاش تو بودی میدیدم چطور جواب میدادی!
* یعنی تا این حد هیچ کس...
- (با قطع کلام) در هر حال استاد احمد، مهم این است که صدام اصرار داشت که نه تنها عملیاتهای عمرانی اجرا شود، بلکه تهیه مواد غذایی برای مردم و غیره و غیره یک نوعی از رفاه [ایجاد شود]. این در دوره اول بود. ولی بعد از شدت گرفتن نبردها در جبههها در حقیقت آثار آن بر روی حیات و زندگی روزمره مردم خودش را نشان داد.
* صدام چه زمانی فهمید که جنگ را خواهد باخت؟
- بعد از 1982 [1361 شمسی].
* بعد از 1982؟
- بله، بله.
* و چرا همه میانجیگریهایی که میشد را رد میکرد؟
- سال 1982، هدف اصلی رئیسجمهور چنانکه بعدا مشخص شد، این نبود که با کار نظامی، نظام را در تهران سرنگون کند، بلکه هدف اصلی تسلط بر منابع نفت خوزستان بود.
* چه کسی برای او این توهم را ایجاد کرده بود که میتواند به این هدف برسد؟
- والا نمیدانم ولی در هر حال این چیزی بود که رخ داد [و هدف صدام شده بود].
*تو عضو هیئت وزیران بود [چطور نمیدانی؟]!
- عزیز من! هئیت وزیران که در جریان همه مسائل نبود. حتی مسائلی بود که وزیر دفاع هم
ای بسا از آنها خبر نداشت. در هر حال، اینها بعدها روشن شد.
* یعنی در سال 1982 هدف تبدیل شد به فقط سیطره بر منابع نفتی خوزستان؟
- در اساس از همان اول هم همه عملیاتها در خوزستان انجام میشد نه در جای دیگر، به جز مختصری زد و خورد. ایرانیها وارد حلبچه و نمیدانم کجا و کجا و بخش کردنشین در شمال عراق میشدند ولی نبردهای اصلی در خوزستان رخ میداد، در آبادان و خرمشهر.