از هراره تا تهران - ۳۲
آیتالله خامنهای در اجلاس هراره:
ملت ایران مصمم است ثابت کند ستم را به هیچ قیمتی نمیپذیرد
[ادامه سخنرانی آیتالله خامنهای در اجلاس هراره:] رژيم عراق در تمام طول جنگ، اهم مقررات بينالمللى، مانند منع کاربرد سلاحهاى شيميايى، منع حمله به مناطق مسکونى و غيرنظامى، منع حمله به مؤسسات فرهنگى، منع حمله به وسايل حملونقل غيرنظامى هوايى و دريايى، منع سوءرفتار با اسراى جنگى را بنا به اسناد سازمان ملل، به کرات نقض کرده، و علىرغم ارتکاب اينهمه جنايت، مورد کمترين شماتت بينالمللى قرار نگرفته است! با کمال تأسف، برخى از کشورهاى غيرمتعهد، در برخورد با اين جنايات، حتى از شوراى امنيت ـ با وجود قضاوتهاى غير عادلانهاش ـ عقب افتادهاند. مايلم صريحاً اعلام کنم که اگر جنبش نتواند جنايات رژيم عراق را که تا اين حد روشن و مستند است، مجازات کند و در برابر آن موضعى صريح و عادلانه بگيرد، نبايد اميدوار بود که درمقابلِ تجاوزات و سلطهجويى قدرتهاى بزرگ و درمقابلِ تشنجات و بحرانهاى عظيم جهانى، منشأ کمترين اثرى باشد.
رژيم عراق به چند اعتبار، از جانب جنبش غيرمتعهدها قابل تعقيب است: تجاوز به يک کشور انقلابى و غيرمتعهد، نقض کلية مقررات بينالمللى، تشنجآفرينى و دعوت صريح از ابرقدرتها براى مداخله در امور منطقه و به هرز بردن امکانات مادى منطقه، در جهت منافع هر دو قطب و به ضرر جهان سوم.
در برابرِ جنگ تحميلي، سازمان ملل و جنبش عدمتعهد، در عمل تفاوت زيادي ندارند؛ گرچه دلايل آنها براي حمايت نکردن از ايران فرق ميکند. شوراي امنيت خودش بخشي از برنامة براندازي نظام اسلامي ايران است و با غرض و مرض موضع ميگيرد؛ اما عدمتعهديها از روي ترس و ملاحظهکاري و انفعال برخورد ميکنند و در نتيجه، تابعِ جوّ جهاني هستند که توسط ابرقدرتهاي زورگو ايجاد شده است.
همان روزهاي اول شروع جنگ، کميتة حُسن نيت، با عضويت کوبا، يوگسلاوي، الجزاير، زامبيا، هند، پاکستان، و سازمان آزاديبخش فلسطين تشکيل شد تا به جنگ خاتمه دهند. نمايندگان کميته به دو کشور سفر کردند. اما آنروزها، روزهاي جنون صدام بود. به او ديکته کرده بودند که هرچه ميتواند سريعتر و وحشيانهتر پيش برود! و اين با روحية چنگيزي صدام مطابقت داشت. بهانة رژيم بعث عراق براي رد کردن کميته، اين بود که چون يک طرف اين درگيري، «عرب» است، نبايد کشور عربي ديگري در آن مداخله کند؛ و الجزاير يک کشور عرب است! جالب اينکه مشکل فقط با الجزاير بود، وگرنه سازمان آزاديبخش فلسطين هم عرب بود، اما عربِ متمايل به صدام!
بعد از آن، جنبش عدمتعهد آرايش يک ناظر ترسوي نگران را به خود گرفت که با کلاه آهني و جليقة ضد گلوله، در فاصلة صد کيلومتري از يک دعوا ايستاده و فقط دوست دارد اين دعوا تمام شود، اما حاضر نيست يک قدم جلو برود. ناظر ترسو، کاري به مقصر ندارد. فقط از سروصدا ترسيده و آرزو ميکند هر طور شده تمام شود.
بعد از شروع جنگ تا اجلاس هراره، يک اجلاس سران و شش اجلاس کارشناسان و وزيران تشکيل شده بود. در هرکدام، با تفاوتهايي، اشارهاي به جنگ شد، اما در حد محکوم کردن اصل جنگ و اميدواري به پايان زودتر آن، بدون هيچ اشارهاي به مسبّب و آغازکننده. و اين در حالي بود که عدم تجاوز و استفاده از زور، جزو اصول اساسي عدمتعهد بود و صدام خيلي واضح و بيشکوشُبهه، اين اصل را زير پا گذاشته بود.
البته انتظاري هم نميتوان داشت؛ وقتي هر دو ابرقدرت جهان و شرکايشان، از صدام حمايت ميکردند، کشورهاي وابستة عضو عدمتعهد، چه ميتوانستند بکنند!
پس از فتح خرمشهر و آغاز صلحطلبيهاي بعثيها و جهان، عدمتعهد هم در همين مجموعه نشست و مدام هيئتهايي ميفرستاد تا ايران را راضي به پذيرش صلح کنند، بدون اشارهاي به متجاوز و تنبيه او. و اين روال تا ايام برگزاري اجلاس در هراره نيز ادامه دارد؛ روالي که اگر حضور فعال ايران در جنبش و بهخصوص، حضور گرم و اثرگذار آقاي خامنهاي در هراره نباشد، به سمتِ حمايت از صدام و فشار آوردن به ايران متمايل ميشود. اما حضور مقتدرانة رئيسجمهور ايران و حقپذيري معدود اعضاي آزادة جنبش، راه اين ظلم مضاعف را بسته است. و در ميان اين ظلمپذيريِ ذليلانة جهاني، انقلاب اسلامي ايران که بارِ مبارزة با ظلم را تنها به دوش کشيده، هر روز قويتر ميشود.
[ادامه سخنرانی آیتالله خامنهای:] آقاى رئيس!
تنها ارتکاب يکى از اين جرمها، براى اخراج يک رژيم از جنبش کفايت مىکند. اعلاميههاى باندونگ و بلگراد، صريحاً شروع جنگ را جنايتى عليه بشريت اعلام مىدارند. دراينصورت، چگونه مىتوان عضويت عراق در جنبش را توجيه کرد؟ آيا ما از مواضع باندونگ و بلگراد عقبنشينى کردهايم؟
درحالىکه اعلامية بلگراد، صريحاً توليد و کاربرد سلاحهاى شيميايى را بىقيدوشرط منع کرده، عراق حتى پس از محکوميتش از جانب شوراى امنيت در 21 مارس 1986، بيش از سه بار در سطح وسيع، دست به استفاده از اين سلاح زده. نقض اصول غيرمتعهدها تا کجا مىتواند ادامه داشته باشد؟ لذا کمترين وظيفة جنبش اقتضا دارد که اولاً رژيم عراق از جنبش اخراج گردد، ثانياً از تجربة اين جنگ ويرانگر، بهمنظور جلوگيرى از بروز جنگهاى تجاوزکارانة مشابه استفاده شود، ثالثاً برنامهاى براى مجازات متخلفين از اصول غيرمتعهدها، در کلية زمينهها تنظيم، تصويب و اعمال گردد.
ما حق نداريم بهخاطر ملاحظات و منافع آنىِ دو جانبه، در مجازات چنين جنايتى، کمترين تخفيفى قائل شويم. کوچکترين سهلانگارى در اين خصوص، معنايى جز تشويق تجاوز و در مخاطره افکندن امنيت و صلح نسلهاى معاصر و آينده ندارد. ملت ما مصمم است يک بار و براى هميشه، ثابت کند که ستم را، به هيچ قيمتى نخواهد پذيرفت و در اين راه، حدى براى فداکارى و ايثار نمىشناسد. درعينحال، ما آمادهايم در هر راهى که به برقرارى يک صلح دائمى، و نابودى ريشههاى جنگ و اختلاف، و ايجاد روابط مسالمتآميز با کلية کشورهاى منطقه انجامد، پيشقدم شويم. صلح، بهطورکلى و بهويژه براى منطقة حساس ما، يک انتخاب نيست، يک ضرورت حياتى است. ما چارهاى جز اين نداريم که با مجازات قطعى رژيم متجاوز، جنگافروز و باجگير عراق، برقرارى و استحکام چنين صلحى را در منطقه تضمين کنيم، به نحوى که ترس از تجاوز در کلية کشورها، جاى خود را به اطمينان و آرامش دهد و منافع عظيم اقتصادى منطقه، مصروف توسعه و ترقى و خودکفايى گردد.
اين مخاطبان، آقاي خامنهاي را يک مقام سياسي ميبينند، گرچه خيليهايشان فهميدهاند که جنس و عيار اين مرد با مقامات سياسي معمول، هيچ شباهتي ندارد. اما مردم ايران، ايشان را قبل از هر پست و مقامي، يک متفکر اسلامي ميدانند، عالمي که اهل فکر است و به هر موضوعي، نگاهي جديد و بديع دارد. از پيش از انقلاب، مباحث ديني آقاي خامنهاي متفاوت بوده و همين نگاه نو، مردم و بهخصوص جوانان را به خود جذب ميکرده است. يکي از ويژگيهاي اين نگاه، در نظر گرفتن بُعد اجتماعي براي اغلب موضوعات اسلام و قوانين الهي است. در اين نگاه، هر جامعهاي مانند يک فرد ديده ميشود و احکام و قوانين در مورد او صدق ميکند؛ يعني همانطوريکه فرد گناهکار نتيجة گناهش را در اين دنيا ميبيند، جامعه نيز با تعريف خاص خود، ميتواند اهل گناه شود و اگر شد، جزايش را ميبيند. جامعه هم اگر قدر نعمتي که به او داده شده، نداند، از آن محروم ميشود.
حال در اين مجمع بينالمللي، در ميان سران صد کشور که اغلب مسلمان نيستند، با همين نگاه توحيدي، مسائل را تحليل و نتيجهگيري عيني ميکنند؛ اينبار براي جامعهاي به وسعت کل مردم زمين، که کفارة کوتاهي خود را بايد پرداخت کند.