چرایی عدم بیعت با یزید(پرسش و پاسخ)
پرسش:
امام حسین(ع) با کدام توجیه منطقی حاضر نشد همچون امام حسن(ع) که با معاویه مصالحه کرد، با یزید از روی مصلحت بیعت کند؟
پاسخ:
در دو بخش قبلی پاسخ به این سوال شرایط عصر امام حسین(ع) که منجر به امتناع از بیعت با یزید شد و همچنین ادله آن مورد بررسی قرار گرفت.
اینک در بخش پایانی دنباله مطلب را پی میگیریم.
دیدگاه دانشمندان اهل سنت
براى آشنايى بيشتر و منصفانهتر با وضعيت جامعه اسلامى در زمان امام حسين(ع) به ديدگاه يكى از انديشمندان روشنفكر اهل سنت؛ يعنى، سيد قطب (مفسر و متفكر انقلابى مصرى) اشاره مىكنيم:
«حكومت امويان، خلافت اسلامى نبود؛ بلكه سلطنت استبدادى بود و منطبق با وحى اسلام نبود؛ بلكه ناشى از افكار جاهليت بود. براى اينكه بدانيم حكومت بنىاميه بر چه اساسى استوار شد كافى است كه همان صورت بيعت يزيد را ببينيم. معاويه گروههايى از مردم را احضار كرد تا راجع به گرفتن بيعت براى يزيد نظر بدهند. مردى كه او را يزيد بن مقفع مىگفتند، برخاست و گفت: اميرالمؤمنين اين است و اشاره به معاويه كرد.
سپس گفت: اگر معاويه مرد، اميرالمؤمنين اين است و اشاره به يزيد كرد. پس از آن گفت: هر كس اين را نپذيرد، پس اين است (و اشاره به شمشير كرد). معاويه گفت: «بنشين تو سيد خطبايى».
پس از آن، داستان بيعت گرفتن معاويه را براى يزيد در مكه ذكر مىكند كه چگونه با زور و شمشير و قدرت سرنيزه و خدعه و نيرنگ از مردم بيعت گرفت.
بعد از آنكه شرحى از نابكارىهاى يزيد- مانند مىگسارى، زنا و ترك نماز- را نقل كرده، مىگويد: اعمال يزيد مانند: قتل حسين و محاصره خانه كعبه و رمى آن به سنگ و تخريب خانه و سوزاندن آن و واقعه حرّه، همه شهادت مىدهد كه هر چه درباره او گفته شده، مبالغه و گزاف نيست... تعيين يزيد براى خلافت يك ضربت كارى به قلب اسلام و نظام اسلامى و هدفها و مقاصد اسلام بود.
در زمان حكومت معاويه روز به روز، روش زمامدارى از روش اسلامى دورتر گشته و تحولى عجيب در شكل حكومت ظاهر مىشد و معاويه آن را با ولايت عهدى يزيد تكميل كرد و همان طور كه سيد قطب گفت، ضربت كارى به قلب اسلام و به نظام اسلام واردشد. پس بر امام حسين(ع) واجب بود كه آن را جبران نمايد و مرهمى به جراحاتى كه بر پيكر اسلام رسيده بود، بگذارد و به عموم مردم بفهماند كه اين شكل حكومت شرعى نيست و با حكومت اسلام ارتباط و شباهت ندارد.
آن حضرت با قيام خود نظر دين را درباره حكومت يزيد اعلام كرد. در حالی که با سكوت يا بيعت امام(ع)، مردم بيش از پيش در مورد اسلام و نظام اسلامى به اشتباه مىافتادند و چیزی از اسلام حقیقی و ناب باقى نمىماند.
محمد غزالى(نويسنده و دانشمند معروف اهل سنت) درباره مفاسد نظام حكومتى بنىاميه مىنويسد: «واقعيت اين است كه حركت و تكانى كه اسلام از ناحيه فتنههاى بنىاميه ديد، به طورى شديد بود كه به هر دعوت ديگر اين گونه صدمه رسيده بود آن را از ميان مىبرد و اركان آن را ويران مىساخت».
اين بود مختصرى از زيانهاى آفت خطرناكى كه به نام يزيد و حكومت اموى به جان حكومت اسلامى افتاد و شكل حكومت را ـ كه عالىترين نمايش عدالت اسلامى بود ـ به آن صورت وحشت زا و منفور درآورد. بنابراین اگر قيام امام حسين(ع) در آن هنگام به فرياد اسلام نرسيده بود و انفصال آن حكومت را از زمامدارى اسلامى آشكار نساخته بود؛ بزرگترين ننگ و عار دامن اسلام را لكهدار مىساخت و عدالت و نظام ممتاز حكومتى دين خدا پايمال و نابود مىگشت.
منبع: دفتر سیزدهم پرسشها و پاسخها(ویژه محرم)، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها.