روضهخوان (به جای گفت و شنود)
امروز هم که در غم مولای مظلوممان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام و یارانش به سوگ نشستهایم، این ستون را به سرودهای از شاعر انقلابی و متعهد ایران اسلامی، آقای محسن ناصحی اختصاص میدهیم:
این بار بیمقدّمه از سر شروع کرد
این روضهخوان پیر از آخر شروع کرد
مقتل گشوده شد همه دیدند روضه را
از جای بوسههای پیمبر شروع کرد
از تل دوید، مرثیة قتلگاه را
از لا به لای نیزه و خنجر شروع کرد
از خط به خطّ مقتل گودال رد شد و
با گریه از اسیری خواهر شروع کرد
اینجا چقدر چشم حرامی به خیمههاست!
طاقت نداشت از خط دیگر شروع کرد
بر سر گرفت گوش عبا را و صیحه زد
از روضه ربودن معجر شروع کرد
برگشت، روضه را به تمامی دشت برد
از ارباً ارباً تن اکبر شروع کرد
لبتشنه بود خیره به لیوان نگاه کرد
از التهاب مشک برادر شروع کرد
هی دست را شبیه به یک گاهواره کرد
از لای لایِ مادر اصغر شروع کرد
تیر از گلوی کودک من در بیاورید!
هی خواند و گریه کرد و مکرّر شروع کرد
غش کرد روضهخوان نفسش در شماره رفت
مدّاحی از کناره منبر شروع کرد
ای تشنه لب حسین من ای بیکفن حسین!
دم را برای روضه مادر شروع کرد
یک کوچه باز کنید که زهرا رسیده است
مداح بیمقدّمه از در شروع کرد
هیزم میآورند حرم را خبر کنید
این بیت را چه مرثیهآور شروع کرد
این شعر هم که قافیههایش تمام شد
شاعر بدون واهمه از سر شروع کرد