kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۴۶۵۰
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۲۱:۱۸

آیا جنگ تحمیلی 31 شهریور 1359 شروع شد؟


سیدروح الله امین آبادی
برای بسیاری 31 شهریور 1359 آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است و هیچ تصوری قبل از این تاریخ ندارند، آنان گمان می‌کنند که به ناگاه در عصر 31 شهریور جنگنده‌های عراقی فرودگاه‌های کشور را بمباران و با این اقدام ناگهانی جنگی هشت ساله آغاز شده است.
نکته انحرافی ماجرا آنجا است که جنگ میان ایران و نماینده یک سوی ماجرا یعنی عراق نه از 31 شهریور 1359 که دقیقا از سال‌ها پیش آغاز شده بود، برخی که اطلاعات نسبتا دقیقی دارند گمان می‌کنند که جنگ با پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد و نتیجه طبیعی انقلاب اسلامی ملت ایران برای به دست گرفتن استقلال و کسب آزادی‌های مشروع چنین نتیجه‌ای داشته و این جنگ طبیعی به نظر می‌رسید و باید برای آن آماده بودیم، این قرائت بخشی از حقیقت ماجرا را پوشش می‌دهد ولی نه تمام آن را، جنگ با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به مرحله عملیاتی خود وارد شد ولی این نبرد از مدت‌ها پیش آغاز شده بود.
در این زمینه گفتنی‌هایی است که به اختصار به آن می‌پردازیم؛
1-جنگ تحمیلی و دفاع مقدس ملت ایران در برابر این تهاجم همه جانبه نه از 31 شهریور 1359 که از سال‌ها پیش و از شهریور 1320 آغاز شد، روزهایی که ایران توسط متفقین ‌اشغال شد، پهلوی پدر رفت و پسر بر جای او به تخت سلطنت نشست، از شهریور 1320 تا شهریور 1359 نزدیک به چهل سال فاصله است، روابط ایران و غرب به ویژه آمریکا در این مدت موید این واقعیت است که از یک سو ملتی برای استقلال، آزادی و حاکمیت ارزش‌های اسلامی می‌جنگید و از سوی دیگر رژیمی به نیابت از آمریکا مقابل خواسته‌های ملت ایستادگی می‌کرد، با سقوط رژیم پهلوی این جنگ شکل و لباس جدیدی به خود گرفت.
جالب است بدانیم «بر اساس اسنادی که ‌اشتباها توسط کتابخانه ریاست جمهوری هری‌ترومن در سال ۱۹۹۶ افشا شده است، دولت‌های آمریکا و انگلیس طرحی موسوم به Danial policy آماده کرده بودند که در صورت احتمال دستیابی شوروی به منابع نفتی خاورمیانه ، این دو کشور ایران را بمباران هسته‌ای کنند.این طرح در دولت هری ترومن طراحی شد اما در دوران سه رئیس‌جمهور بعدی نیز ادامه داشت.»(1)
نکته آنکه برخی گمان می‌کنند خروج شوروی از آذربایجان ایران به خاطر تهدید اتمی آمریکا بوده ولی اسناد منتشر شده نشان می‌دهد که ایالات متحده و انگلیس پس از جنگ جهانی دوم و‌ اشغال ایران تنها به فکر منافع نفتی خود بوده‌اند و حتی خیال داشتند برای رسیدن به این مطامع از سلاح اتمی نیز علیه ایران استفاده کنند.
بر این اساس می‌توان نتیجه گرفت جنگ آغاز شده بر سر استقلال ، آزادی و حاکمیت ارزش‌های اسلامی در شهریور 1320 در 31 شهریور 1359 حالت رسمی و علنی به خود گرفته و پرده‌ها کنار رفت، در واقع 31 شهریور روز علنی شدن مخاصمات و برنامه‌های تاریخی آمریکا در لباسی جدید بود.
آمریکا از 22 بهمن 1357 تا روز آغاز رسمی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران جنگ گذشته را در لباس‌های جدیدی چون ترور، تجزیه‌طلبی و کودتا آزمود ولی موفق نشد و این گونه بود که جنگ تحمیلی با ناامیدی آمریکا از پیروزی توطئه‌های گذشته آغاز شد.
2- از اولین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی جنگ به معنای فیزیکی آن در نقاط مرزی و به صورت حملات جسته و‌گریخته آغاز شده بود، رژیم صدام در این سال‌ها و پیش از آغاز رسمی جنگ گمان می‌کرد می‌تواند با تمرکز بر روی تجزیه کردستان و خوزستان از ایران به بخشی از اهداف خود برسد، « در سال 1359 رژیم حاکم بر عراق در سراسر خوزستان و کردستان از جمله اهواز و خرمشهر دست به تشکیل سازمان‏ها و گروه‏های علنی و مخفی برای براندازی نظام اسلامی زده بود، مرکز فرهنگی خلق عرب که در اوایل پیروزی انقلاب در اهواز تشکیل گردیده بود مستقیما از کنسولگری عراق در خرمشهر تغذیه می‏شد.»(2)
ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی در گزارش 27 فروردین 1359 به وزارت خارجه تصریح می‌کند «از طرف وزارت کشور عراق برای افراد جبهه آزادی‏بخش خوزستان حقوق ماهانه در نظر گرفته شده است و به کسانی که ماموریت‏های محوله را در جهت خرابکاری در خوزستان به نحو احسن انجام دهند علاوه بر حقوق، مبلغی هم به عنوان پاداش پرداخت خواهد شد.» (3)
البته صدام تنها به خوزستان چشم طمع ندوخته بود ، او برنامه‌هایی برای آذربایجان، کردستان و بلوچستان ایران نیز داشت.
لوموند 12 نوامبر 1981 به نقل از صدام می‌نویسد «اگر مردم عربستان (خوزستان) از ما بخواهند آنجا مستقر شویم همچنانکه مردم بلوچ، کردها و یا آذری‏ها می‏خواهند، می‏توانند مستقیماً تصمیماتی که به آنها مربوط می‏شوند، بگیرند.» (4) صدام در گفت وگو با سردبیران مطبوعات کویت در مورخ 22 آذر 1359 (17 دسامبر 1980) نیز اظهار داشته بود «بازگرداندن سه جزیره یکی از شرایط ما است. جنگ ما به منظور بازگرداندن حقوق اعراب است.» (5) طارق عزیز (معاون وقت نخست وزیر عراق) نیز هشت ماه پس از آغاز جنگ اعلام داشته بود: «وجود پنج ایران کوچک‌تر بهتر از وجود یک ایران واحد خواهد بود. ما از شورش ملت‏های ایران پشتیبانی خواهیم کرد و همه سعی خود را متوجه تجزیه ایران خواهیم کرد.» (6)
این‌ها تنها بخش‌هایی از اظهارات و اقدامات مقامات وقت عراق علیه استقلال و تمامیت ارضی کشورمان است که با سکوت مجامع بین‌المللی و حتی بعضا حمایت آنان روبرو شده بود ، تلاش‌های گسترده برای تجزیه کردستان از میهن اسلامی که از روزهای نخست پیروزی انقلاب اسلامی شروع و با مقاومت و پایداری انقلابی ملت رشید منطقه ناکام ماند نیز مورد حمایت رژیم صدام در عراق بود.
قاسملو از سران ضد انقلاب که به دنبال تجزیه کردستان بود سه ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی و رسمی عراق علیه ایران به روابط خود با صدام چنین اعتراف و اذعان می‌کند که «رابطه ما با دولت‌های خارجی‌، از جمله عراق بر این اصل استوار است که ما می‌خواهیم منابع [اسلحه] خود را تنوع ببخشیم، به‌طوری که اگر یک منبع کم یا تمام شد، ما آسیب پذیر نباشیم... به‌طور کلی‌، عراق همانقدر به ما احتیاج دارد که ما به آنها.»(7)
این‌ها همه نشان می‌دهد که جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در 31 شهریور 1359 و زمانی حالت رسمی به خود گرفت که تلاش‌ها برای تجزیه نقاطی از ایران از جمله خوزستان، کردستان و... به نتایج دلخواه آمریکا نرسید.
3- برخی تلاش دارند نشان دهند آغاز جنگ ایران و عراق با تسخیر لانه جاسوسی ارتباط مستقیمی دارد، برای اثبات این موضوع به اسنادی که در سال 2013 از حالت محرمانه خارج گردید استناد می‌شود، این اسناد نشان می‌دهد آمریکا پیش از آغاز جنگ تحمیلی با تحریک صدام به‌اشغال جزایر سه گانه طرح تجزیه ایران را کلید زده بود، بر اساس این اسناد «دو ماه بعد از تسخیر لانه جاسوسی کارتر رئیس‌جمهور وقت آمریکا دستور تحریک پنهانی صدام به‌اشغال جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک را صادر کرده بود.» (8)
هر چند این اسناد گزینش شده به صورت موذیانه تلاش دارد آغاز جنگ را به تسخیر لانه جاسوسی متصل سازد ولی مدت‌ها پیش از آغاز رسمی جنگ این سناریو طراحی شده بود.
آیت‌الله هاشمی رفسنجانی رئیس‌وقت مجلس در خطبه‌های نماز جمعه 2 مهر 1361 دست به یک افشاگری بزرگ زده و می‌گوید «موقعی‏که ما می‏گفتیم شاه باید برود و غیر از رفتن شاه هیچ چیز را قبول نداریم آمریکایی‌ها در مذاکرات رسمی که با مسئولین انقلاب‏کردند گفتند شما چه خیال می‏کنید؟ حالا اگر اصرار کردید و ما رفتیم و نتوانستیم اینجا را حفظ کنیم، پس فردا ایران تجزیه می‏شود و خوزستان و آذربایجان و سیستان، هر یک را یکی می‏برد و باز هم تکّه بزرگش متعلّق به ‏ماست» (9)
خاطرات منتشر شده از سوی مسئولین وقت رژیم بعث عراق نیز موید این واقعیت است که برای آغاز رسمی جنگ از مدت‌ها پیش برنامه‌ریزی شده بود.
در کنفرانس غیرمتعهدها که 9 سپتامبر 1979 - 18 شهریور 1358 - یعنی تقریبا دو ماه پیش از تسخیر لانه جاسوسی، در کوبا برگزار شد صدام و ابراهیم یزدی وزیر خارجه وقت ایران با هم دیدار و گفت‌و‌گو کردند، صلاح عمر العلی عضو شوراي فرماندهي كشوري حزب بعث عراق و از نزديكان صدام و مقامات بلندپايه حزب بعث در گفت‌و‌گویی با الجزیره می‌گوید «[به صدام گفتم] من در واقع به خاطر اين ديدار خيلي خوشحال و مسرورم.... احساس مي‌كنم كه به زودي بين دو كشور، بحران تمام مي‌شود.» و صدام پاسخ داد « تو اصلاً مي‌داني ديپلماسي يعني چه؟ چه چيزي مغز تو را خراب كرده؟ چه صلحي، چه مشكلي بين ما و ايران حل شد؟ اي صلاح اين مسئله... يك فرصت است كه شايد در يك قرن يك بار اتفاق مي‌افتد....طبعاً حالا فرصت براي ما دست داده. الان آنها خودشان آمده‌اند، در حالي كه كشورشان از هم پاشيده است! ارتش آنها از هم گسيخته شده و نيروهايشان پراكنده گشته. پس الان اين فرصت تاريخي ماست تا بتوانيم تمام حقوقمان را به طور كامل بازگردانيم.»(10)
این همه نشان می‌دهد که آغاز رسمی جنگ از مدت‌ها پیش و قبل از تسخیر لانه جاسوسی برنامه ریزی شده بود و تلاش برای ارتباط دادن این دو امری بیهوده است، نتیجه آنکه جنگ میان ایران اسلامی و استعمارگران بین‌المللی قدمتی به طول بیش از یک قرن دارد، چنانچه انقلاب ادامه دارد و جنگ تحمیلی استعمارگران برای گرفتن استقلال این ملت نیز تداوم دارد و دفاع در برابر چنین تهاجمی دفاعی است مقدس و ستودنی.
*پی نوشت‌ها در دفتر روزنامه موجود است.