kayhan.ir

کد خبر: ۱۱۴۵۹۴
تاریخ انتشار : ۳۱ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۹:۲۹

چگونگی تفویض مرجعیت به شیخ انصاری



مرحوم سید حسین کوه کمری، از بزرگان اکابر علما و از مراجع تقلید زمان خودشان بودند. یک جریان عجیبی در زندگی این مرد بزرگ نقل می‌کنند و آن این است که ایشان در نجف حوزه درسی داشتند. در زمان صاحب جواهر و بعد از صاحب جواهر شیخ انصاری در آن وقت هنوز شهرتی نداشتند. مخصوصاً که ایشان در نجف هم زیاد اقامت نکرده بود، یک مدت کمی در نجف بود. بعد آمد به سیاحت به این معنا که شهرهای ایران را می‌گشت، هر جا یک عالم مبرزی می‌دید، یک مدتی می‌ماند و از محضر او استفاده می‌کرد. مدتی در مشهد ماند و مدت بیشتری در اصفهان و کاشان مرحوم نراقی. سه سال ایشان در کاشان بود. بعد که برگشته بود، به راستی مرد مبرزی بود. مرحوم شیخ انصاری دو سه تا شاگرد هم بیشتر نداشت. در مسجدی تدریس می‌کرد، ولی درس‌هایش اینجور بود که اول شیخ می‌آمد تدریس می‌کرد، آنکه تمام می‌شد آقا سید حسین (کوه کمره‌ای) می‌آمد و تدریس می‌کرد. یک روز مرحوم آقا سید حسین می‌آید وارد مسجد می‌شود، از بازدید برمی‌گشت، دید دیگر فرصت نیست که برود به خانه و دو مرتبه برگردد، هنوز حدود یک‌ساعت به درس مانده بود، گفت می‌رویم در مسجد می‌نشینیم تا موقع درس بشود و شاگردان بیایند. رفت دید یک شیخی هم آن گوشه نشسته برای دو تا سه نفر تدریس می‌کند. او هم همان کنار نشست ولی صدای آن شیخ را می‌شنید، حرف‌هایش را گوش کرد، دید خیلی پخته دارد تدریس می‌کند و رسماً استفاده می‌کند. حالا آقا سید حسین، یک عالم متبحر معروف قرب‌المرجعیت و این یک مرد مجهولی که تا امروز او را اساساً نمی‌شناخته است. فردایش گفت: حالا امروز هم یک خرده زودتر برویم ببینیم که چه جوری است آیا واقعاً همین طور است؟ فردا عمداً یک ساعت زودتر رفت. باز یک گوشه و کناری نشست، گوش کرد، دید تشخیص همان است که دیروز بود. راستی این مرد، مرد ملای فاضلی است و از خودش فاضل‌تر. گفت یک روز دیگر هم (برای بار سوم) امتحان می‌کنیم. یک روز دیگر هم همین کار را کرد. برایش صد درصد ثابت شد که این مرد نامعروف مجهول، از خودش عالم‌تر است، و خودش از او می‌تواند استفاده کند، بعد رفت و نشست. شاگردانش که آمدند (هنوز آن درس تمام نشده بود) گفت: شاگردان! من امروز حرف تازه‌ای دارم که به شما بگویم، گفتند: بگو، گفت: آن شیخی که می‌بینید آن گوشه نشسته، او از من خیلی عالم‌تر و فاضل‌تر است. من امتحان کردم، خود من هم از او استفاده می‌کنم، اگر راستش را بخواهید، من و شما همه با یکدیگر باید برویم پای درس او، یاالله ما که رفتیم، خودش از جا بلند شد و تمام شاگردان هم یکجا رفتند به درس او... از آن ساعت آقا سید حسین کوه‌کمره‌ای جزو شاگردان شیخ انصاری شد. یعنی یک مرجعیت را اینجور از خودش سلب و عملاً به دیگری تفویض کرد.(1)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- گفتارهای معنوی، شهید مرتضی مطهری(ره)، ص 39 تا 41.