ردّ خون - ۱۲
شهرکنشینان صهیونیست، یا فاشیستهای تروریست
ايده تروريستى و تجاوزگرى، كه تمامى عربهاى فلسطين را آماج قرار مىداد، پس از جنگ ژوئن سال 1967.م گسترش يافت. فشارها گونهاى ويژه بر عربهاى مناطق اشغال شده متمركز شد، كه آنان را از زمينهايشان بيرون رانده، يهوديان مهاجر را به جاى آنان اسكان دهد. همچنين زمينهساز براى پيوستن نهايى اين مناطق به پيكر رژيم صهيونيستى باشد.
رژيم صهيونيستى براى نيل به اين هدف، اوضاع اقتصادى و سياسى عربهاى اين مناطق را خفقانآور ساخت، و به ستمگرى عليه آنان پرداخت. همچنين به روشهاى تروريستى روى آورد. اما به طور كامل موفق نشد تا آنان را وادار به ترك سرزمينهايشان كند؛ بلكه به عكس، در برخى مناطق پاىبندىشان را افزونتر كرد. رژيم صهيونيستى در رويارويى با پاىبندى عربها به سرزمين خويش، افزون بر تمامى شيوههاى سركوبگرانه، به ابزار ديگرى نيز دست يازيد؛ كه همانا تشكيل و تحريك گروههاى تروريستى از يهوديان شهركنشين عليه ساكنان عرب در مناطق اشغال شده است.
پيوند اين گونه گروهها با رژيم صهيونيستى، كه رسانههاى گروهى اين رژيم نامهاى مخففى چون «سازمان»، «جنبش» و «اتحاديه» را به آنها اطلاق مىكنند، ديگر نوعى از پيشگویىهاى بىدليل نيست بلكه عوامل فراوانى هست كه دخالت اين رژيم را در ايجاد و رشد و توسعه اين گونه گروههاى فاشيستى و تروريستى صهيونيستى در مناطق اشغال شده فلسطين، نشان مىدهد.
از مهمترين اين دلايل، مىتوان موارد ذيل را برشمرد:
نخست: اطلاعات به دست آمده گوياست كه رهبران سازمانهاى جديد فاشيستى و تروريستى در فلسطين اشغال شده، خود از مسئولان و بلندپايگان رژيم صهيونيستى هستند. برخى از آنان عضو كنيست (پارلمان)، برخى وزير و بعضى ديگر فرماندهان ارتش اسرائيل مىباشند.
دوم: برخى اطلاعات بر اين دلالت دارد كه رژيم اشغالگر قدس، به شكل مستقيم يا غيرمستقيم، بخشى از هزينههاى اين گونه سازمانها را تأمين مىكند. به عنوان مثال مىتوان به سازمان گوشآمونيم اشاره كرد، كه دهها تن از فعالان عمده آن داراى حقوقهاى دولتى هستند؛ و به طور مستقيم، كمكهايى به بودجه و پروژههاى احداث شهركهاى يهودىنشين آنان مىشد.
سوم: به رغم فراوانى عمليات تروريستى كه توسط اين سازمانها عليه فلسطينيان انجام مىگيرد، بزهكاران بهندرت به كيفر مىرسند. نه تنها بازجويىهاى پليس صهيونيستى در اين زمينه از جديّت قابل قبولى برخوردار نبوده است؛ بلكه با استناد به گزارش «كميسيون كارپ»، مىتوان چنين بيان كرد كه پليس با تروريستهاى يهود همدست بوده است. در گزارش ياد شده كه دربرگيرنده شكايت عربها عليه يهوديان است، آمده:
«نسبت به تحقيقات پليس، بايد گفت كه اعضاى كميسيون از هفتاد حادثه آگاه شدهاند كه در آنها زيانهايى به مردم عرب وارد شده بود. از اين هفتاد حادثه، تنها پانزده فقره آن به دادگاه تحويل داده شده، و ساير شكايتهاى مربوط به اين حوادث بايگانى شده بود.»
اين امر، بيانگر پنهانسازى گسترده وسيعى است كه رژيم اشغالگر قدس نسبت به كارهاى سازمانهاى تروريستى اعمال مىدارد. همچنين، نشانگر همدستى رژيم با اينگونه سازمانهاست. وگرنه چگونه است كه نيروهاى امنيتى صهيونيستى، مبارزان مسلمانان فلسطينى را كه در درون فلسطين اشغال شده عملياتى انجام مىدهند به خوبى كشف مىكنند؛ اما اين مأموران در كشف تروريستهاى يهود با ناكامى روبهرو مىشود.
چهارم: خط ايدئولوژيك سازمانهاى فاشيستى و تروريستى در سرزمينهاى اشغالى فلسطين، همانا خط راستگرايى بسيار تندرو، يعنى صهيونگرايى و نژادپرستى است. يكى از مهمترين محورهاى كار اين سازمانها، ناممكن دانستن همزيستى ميان عربها و يهوديان در چارچوب مرزهاى رژيم صهيونيستى است.
اين طرح نژادگرايانه، در واقع ادامه همان طرحى است كه راستگرايان صهيونيست از زمان ژابوتنسكى خواهان اجراى آن بودند. وى مىخواست به صراحت به عربها بفهماند كه در دولت يهود، هيچ جايى ندارند. بنابراين، راه حلى كه از هنگام تشكيل رژيم صهيونيستى مورد توافق راستگرايان صهيونگرا با سازمانهاى جديد فاشيستى بوده است، بيرون راندن تمامى ساكنان عرب، به هر وسيله ممكن، ولو نامشروع، از سرزمينهايشان است. اگر بر اين اساس به فعاليتهاى سازمانهاى تروريستى و فاشيستى بنگريم، خواهيم ديد كه آنها ادامهدهنده كارهاى خشونتآميز و تروريستى هستند؛ كه راستگرايان صهيونيسم، پيش و پس از برپايى اسرائيل آغاز كرده بودند. حكومتهاى راستگرا و غير راستگراى رژيم صهيونيستى نيز به اجراى اين گونه كارها ادامه دادند.
گواه اين مطلب، اسناد سازمان ملل متحد و كميسيونهاى آتشبس در فاصله سالهاى 1967-1948.م است. اين اسناد بر اين امر دلالت دارد كه عمليات تجاوزكارانه اسرائيل در اين مرحله، بيش از 21 هزار مورد است. پس از به حاكميت رسيدن حزب ليكود، در تجاوز نظامى سال 1982.م اين رژيم به لبنان، خشونت رژيم صهيونيستى به اوج خود رسيد.
در همين سال بود كه صدها تن از فلسطينيان اردوگاههاى صبرا و شتيلا در بيروت، به دست تروريستهاى وابسته به اين رژيم، به طرز بسيار فجيعى قتلعام شدند. پس از آن نيز بسيارى از فلسطينيان مبارز، توسط عوامل سازمان جاسوسى اسرائيل در خارج، و عناصر گروهها و سازمانهاى فاشيستى و تروريستى صهيونگرا در داخل فلسطين اشغالى، ترور شدند و به شهادت رسيدند.