نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
اصلاحطلبان نقد را میپسندند اما نه نقد خود!
سرویس سیاسی-
فاطمه راکعی از فعالان سیاسی اصلاحطلب در گفتوگو با روزنامه زنجیرهای بهار در اظهاراتی عجیب گفت: «دولت و روحانی به مردم برای رفع حصر قول دادهاند که البته این مورد هم تاکنون محقق نشده است. مردم حق دارند از رئیسجمهورشان به ویژه از این جهت که حقوقدان است بپرسند که چرا این حصر هنوز ادامه پیدا کرده است. در حالی که مقصران و فتنههای اصلی مشخص شدند و اکنون به جای اینکه رئیسجمهور وقت یعنی احمدینژاد و معاونانش به طور مشخص در برابر قانون و ملت محاکمه شوند، آزاد هستند و هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته و کسانی که نگران فعالیتها و تخلفات آنها بودند هنوز در حصر به سر میبرند.»
درباره نگاه ابزاری جریان مدعی اصلاحات به موضوع حصر و تبدیل شدن آن به ابزار کاسبی سیاسی برای این جریان، سرکیسه کردن ملت با این ابزار و بازی کردن با کارت سران فتنه با هدف متاثر کردن افکار عمومی به نفع اصلاحطلبان گفتنیها گفته شده اما تلاش این جریان برای تطهیر سران فتنه با طرح چنین اظهارات عجیب و در عین حال طنزگونه درحالی است که همین افراطیون مدعی اصلاحطلبی با سرکردگی سران فتنه، مدعی تقلب در انتخابات ۸۸ شدند و با همراهی برخی گروههای ضدانقلاب و حمایت رژیمهای آمریکا و انگلیس و اسرائیل کشور را به مدت ۸ ماه در معرض بیثباتی و ناامنی و آشوب قرار دادند و پس از آن نیز از آمریکا خواستند تحریمهای فلجکننده را اعمال کند.
استبداد رای و فردگرایی نتیجه قدرتطلبی اصلاحطلبان
«محمدرضا تاجیک» مشاور رئیس دولت اصلاحات در مصاحبه با روزنامه وقایع اتفاقیه در نقد جریان اصلاحطلبی گفت: «ما تلاش نکردیم نسل جدید را تربیت کنیم و پرورش دهیم، چرخش نخبگان و شایستگان را درون خودمان لحاظ کنیم و اجازه بدهیم این چرخ بچرخد و مجال بدهیم و شرایط را فراهم کنیم که نسل جدید پرورش بیابد و از درون آن تئوریسینها، استراتژیستها و مدیران بجوشند و بتوانند جایگزین نسل گذشته شوند. متأسفانه هرجایی که رقابتی بر سر تصاحب قدرت و نام و نشانی از قدرت وجود دارد، عدهای خاص و تکراری در صحنه حاضرند و از نسل جدید غافلند. نسل جدید حکم سیاهیلشگری را بازی میکند که در فردای این تصاحب قدرت باید مومیایی شود و تا هنگامه قدرتی دیگر در مقبرهها نگهداری شود».
تاجیک در پاسخ به این سؤال که «آیا درون جریان اصلاحات خودانتقادی یا نقد درونگفتمانی آنطوری که باید باشد تا امروز وجود داشته است؟» گفت:«شاید نقدی که به جریان اصلاحطلبی وارد است، ناظر باشد بر همین فقدان نقد از درون یا محاسبه نفسی که جریان اصلاحات باید داشته باشد و ندارد. شاید این تحلیل درست باشد که جریان اصلاحطلبی از زمانی که جامه جنبشی و گفتمانی و مردمی و مدنی خود را بهدر کرده و دواندوان بهسوی دروازههای قدرت روان شده و با ماکرو- قدرت عجین و اجیر شده و گفتمان اجتماعی و فرهنگیاش اندکاندک به گفتمان صرفاً سیاسی و معطوف به قدرت تبدیل شده، حاملان و عاملانش نیز در فرایند نوعی دگردیسی و تغییر گفتمانی، منشی و روشی قرار گرفتهاند و همان کسانی که منادی نقد بودند و با شعار نقد، پا به صحنههای سیاسی و اجتماعی گذاشتهاند، دیگر نقد را بر خود نمیپسندند و تحمل نمیکنند. این گفتمان از آنرو گفتمان اصلاحطلبی بوده که استراتژی آن نقد بوده، نقطه کانونی آن نقد بوده و این نقد شامل همه، از جمله «خودِ اصلاحطلب» نیز میشده اما متأسفانه به همان دلیلی که عرض کردم فرهنگ و کنش والای نقد به حاشیه رانده شد و نقاد درونی با بیمهری مواجه شد و اینروزها شاهد این هستیم که فضای نقد و نقادی در میان ما اصلاحطلبان اندک اندک در حال مهآلود شدن است. اگر این منش و روش از میان ما برخیزد، دیگر نه نام و نه نشانی از اصلاحطلبی و اصلاحطلبان نخواهد ماند.»
اصلاحطلبی یا قبیلهگرایی؟
روزنامه آفتاب یزد در یادداشتی با عنوان «اگر عارف شهردار بود...» نوشت: «اگر روزنامههای دیروز اصلاحطلب را مرور نمایید به نکته جالبی پی میبرید. نیازی به وقت بسیار ندارد. صرفاً کافیست ویترین آنان را ورانداز کنید. جز یک روزنامه آن هم خیلی مِلو کسی نسبت به انتصابهای شهردار جدید تهران اعتراضی و نقدی را مطرح نکرده است... در انتصابهای اخیر نه نشانی از بانوان است و نه جوانان، درست به سبک و سیاق دولت روحانی! همین روزنامههایی که امروز نسبت به انتصابها «صم بکم» هستند تا روز قبل گزارشهای آنچنانی در مورد برخی تخلفات مدیران شهردار سابق مینوشتند... اکنون ابهام اینجاست؛ یا روزنامههای فوق گزارشهای جعلی نوشتهاند و یا جناب نجفی بسیاری از موضوعات مدیریتی برایشان اهمیتی ندارد. به نظر میرسد که باید تکلیف این پارادوکس هر چه زودتر روشن شود».
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه نوشت: «بیایید تصور کنیم اکنون محمدرضا عارف شهردار تهران بود و وی چنین انتصابهایی را انجام داده بود. آیا به راستی این نشریات به همین راحتی و سادگی از کنار این انتصابها رد میشدند؟ قطعاً خیر...چه بسا استاد زیباکلام حکم اعدام وی را صادر مینمود! اما شهردار جدید به واسطه پشتیبانی رسانههای متعدد یک حزب خاص از وی، مورد پرسش قرار نمیگیرد... شایسته و بجاست با همان معیارهایی که عارفِ اصلاحطلب نقد میشود، نجفیِ کارگزارانی نیز مورد نقد قرار گیرد».
گفتنی است برخلاف رسالت رسانهای، نوع برخورد روزنامههای اصلاحطلب با موضوعات مختلف تنها و تنها با متر و معیار منافع حزبی و قبیلهای سنجیده میشود و در این میان منافع مردم از کمترین میزان اهمیت برخوردار است؛ بنابراین در این رویکرد نادرست، اخلاق و انصاف نیز زیر پا گذاشته میشود و این نوع برخورد گاهی آنقدر شدت میگیرد که حتی صدای روزنامههای همسو در این جریان را نیز در میآید.
گزارش تکاندهنده روزنامه حامی دولت از پدیده دختران دکوری!
روزنامه قانون در گزارشی به پدیده تاسفباری به نام دختران دکوری زیر سایه شکست سیاستهای آموزشی دولت پرداخت.در بخشی از این گزارش آمده است: «به چند دختر جوان جهت دکور جشنها نیازمندیم». این آگهی، این روزها در فضای مجازی و حتی واقعی وجود دارد و طرفداران خود را پیدا کرده است. یعنی علاوه بر دختربچهها در نقش پرنسس، دختران جوان زیادی نيز هستند که این بار میدانند قرار است دکور جشن افراد ثروتمند باشند و با این حال میپذیرند. آنها اغلب زیبا هستند اما صاحب تخصص نیستند یا اگر باشند برای آن بازار کار مناسبی نیافتهاند؛ یا اینکه کم سن و سالتر از آن هستند که بازار خراب کسب و کار در ایران را تجربه کرده باشند. آنها جوان، زیبا و آرزومند هستند و تحقق این آرزوها را از جایی آغاز میکنند که ملاک آن، همان زیبایی و دکوری بودن است. تجملگرایی در مراسمهای ایرانی این روزها به اوج خود رسیده و افراد برای اینکه بهترین باشند، هر بار دست به ابتکار تازهای میزنند. در این بین آسیبهای اجتماعی این پدیدهها، هنوز روی خود را به جامعه نشان نداده است اما جامعهشناسان نسبت به آینده احساس نگرانی میکنند.
در ادامه این گزارش میخوانیم: آسیبهای این شغل کاذب برای زنان و دختران جوان سریع تر اتفاق خواهد افتاد. آنها مرحله کودکی و نوجوانی را بدون مرکز توجه بودن طی کرده و اغلب انواع مشکلات اقتصادی را به خصوص در بازار کار ایران تجربه کرده اند و از پیشنهادهايي مانند قرار گرفتن به عنوان دکور و استفاده از زیباییشان و دریافت حقوقی خوب استقبال خواهند کرد. به تنگ آمدن از فضای اقتصادی و دنبال کردن آرزوها در فضایی که برای پرداخت پول به آنها خساست به خرج نمیدهد، آن لحظه حکم تحقق تمام آنچه را از زندگی میخواهند، خواهد داشت. قانون همچنین به نقل از یک جامعهشناس مینویسد: ریشه تمام این مشکلات را باید در نظام آموزشی جستوجو کرد. حال مدارس ما خوب نیست. آموزش و پرورش 16هزار ساعت وقت بچهها را میگیرد و خروجی آن چنین معضلاتی است.
رژیم میانمار سیاست صهیونیستها را در پیش گرفته است
روزنامه شرق در یادداشتی به محرومیتهای شدید مسلمانان مظلوم میانمار پرداخته و لیستی از این محرومیتها را ارائه کرده است. در بخشی از این یادداشت محرومیتهای مردم مسلمان میانمار چنین شمرده شده است: نداشتن کارت هویت و گذرنامه، امکان سفر در داخل کشور و منطقه آراگان هم به ساکنین داده نمیشود، ازدواج بدون اجازه دولت امکانپذیر نیست و اگر دولت اجازه ازدواج داد نمیتوانند بیش از دو فرزند داشته باشند، تحصیل در مقاطع دبستان و دبیرستان امکانپذیر نیست، خدمات بهداشتی هم مانند خدمات آموزشی از مسلمانان دریغ میشود ، برگزاری مراسم مذهبی و داشتن مسجد و تعمیر مساجد موجود ممنوع است، حق مالکیت بر زمین و نیز دایرکردن فروشگاه و کارگاههای تولیدی به وسیله مسلمانان ممنوع است.
نویسنده در ادامه افزوده است: سکوت جامعه جهانی نمیتواند دلیل سکوت مسلمانان جهان باشد. میانمار همان سیاستی را در پیش گرفته که رژیم غاصب اسرائیل در سرزمینهای اشغالی دنبال آن است؛ بیهویتکردن مسلمانان... باید مسلمانان از شورای امنیت سازمان ملل متحد بخواهند با توجه به نسلکشی صورتگرفته در برمه دولت این کشور را محکوم و از دیوان بینالمللی لاهه محکومیت سران کشور برمه را درخواست کنند.
سه بانک ایرانی همچنان در لیست تحریم
روزنامه اعتماد در صفحه اقتصادی گزارشی منتشر کرد که در تیتر آن آمده است: «مراودات بانكي جان گرفت»! اما در عین حال در روتیتر گزارش آمده است: «هنوز سه بانك ايراني در ليست تحريميها هستند»!
این روزنامه نوشت: «سوييفت در كاهش هزينههاي بانكي بسيار تاثيرگذار است. لذا پس از برجام، برقراري ارتباط سوييفت مجدد در دستور كار قرار گرفت. بر اين اساس تمام بانكهاي ايراني كه نام آنها از فهرست تحريمها خارج شده بود، مجددا برقرار شد و ارايه كليه خدمات پيامرساني ديگر نيز مجاز اعلام شده است و پيامها به نحو ايمن و با كمترين هزينه مبادله ميشوند. درحال حاضر نام ٢٩ بانك ايراني در وبسايت سوييفت آمده و اين موضوع نمايانگر آن است كه اين بانكها به سيستم سوييفت متصل هستند. تنها عنوان دو يا سه بانك ايراني كه از فهرست بانكهاي تحريمي خارج نشدهاند در اين پايگاه قرار ندارد.»
این گزارش در ادامه چند دستاورد دیگر برای پسا برجام لیست کرده است. برای نمونه امکان استفاده از کلاسهای آموزشی را یکی از فتوحات برجام عنوان کرده و نوشته است: «يكي ديگر از تحولات پسا برجام مرتبط با افزايش چشمگير امكان استفاده از دورههاي آموزشي مختلف در حوزههاي مالي و اقتصاد است»!
در حالی که قرار بود تحریمها بالمره و بدن هیچ شرط و شروطی (خارج از برجام) در همان روز اجرای برداشته شود. حالا پس از گذشت بیش از یک سال و نیم هنوز چند بانک ایرانی در لیست تحریمها هستند، تاسفآورتر آنکه روزنامههای زنجیرهای با کف و سوت از گشایشهای بانکی دم میزنند آن هم در حالی که نام این بانکها از لیست تحریم خارج شده اما هنوز همان بانکها در اجرا دچار مشکل هستند.
آمریکا و برجام ستیزی!
روزنامه مردمسالاری در گزارش مربوط به سخنرانی مصطفی کواکبیان مدیر مسئول این روزنامه در یک اردوی آموزشی نوشت: «عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان آخرین تحولات مربوط به برجام گفت: علیرغم پیشبینی ناپذیر بودن ترامپ خوشبختانه اتحادیه اروپا از اجرای کامل برجام حمایت میکند اما لابی صهیونیستها و افراطیون آمریکا و شیوخ مرتجع منطقه با آن مخالفند لذا برجام ستیزی متعلق به آمریکاست و نه پنج کشور دیگر.»چنین ادعاهایی از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب طی روزهای اخیر درحالی مطرح میشود که چندی پیش«استفان والت» استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد در یادداشتی که فارین پالیسی آن را منتشر کرد به صراحت گفته بود که ترامپ دروغ میگوید و برجام به بهترین شکل تامینکننده منافع آمریکا و متحدانش است. این استاد دانشگاه آمریکا در بخشی از یادداشتش نوشت: «ایران غنیسازی خود را رها کرده، 13 هزار سانتریفیوژ خود را متوقف کرده و رآکتور اراک را اوراق کرده است، به آژانس اجازه داده دستگاههای نظارتی خود را مستقر کند، پروتکل الحاقی مربوط به «ان پیتی» را اجرا کرده است؛ و همه اینها قبل از این صورت گرفته که آمریکا و دیگر کشورها لغو تحریمها علیه ایران را آغاز کنند.»