بحران میانمار؛ بایدها و نبایدها
مسلمانان میانمار در سه گانه تجاوز، قتل و فرار گرفتار شدهاند. جنایت بوداییان افراطی به همراه نیروهای ارتش میانمار علیه مسلمانان این کشور از اوایل شهریور ماه بار دیگر شدت گرفته است و در دور جدید بیش از 3 هزار و 500 نفر از مسلمانان کشته شده و 300 هزار تن دیگر به کشورهای همسایه به ویژه بنگلادش گریختهاند. این در حالی است که نیروهای ارتش میانمار مسیر بازگشت این آوارگان به کشور را مین گذاری کردهاند تا امکان بازگشت را به کشور نداشته باشند. تمام این جنایتها در سرزمینی اتفاق میافتد که رهبر آن آنگ سان سوچی است که بین سالهای 1989 تا 2010 یعنی بیشاز 21 سال در حصر به سر برده است و پس از آزادی با شعار دفاع از اقلیتها و آزادی توانست به پیروزی برسد. نکته جالب این است که سوچی در برابر این همه جنایت تنها واکنشی که نشان داده است انکار واقعیت است. از طرف دیگر مجامع بینالمللی نیز تاکنون جز ابراز نگرانی اقدامی برای توقف جنایتها انجام ندادهاند و کشورهای اسلامی هم تنها نظاره گر این ماجرا هستند.
وضعیت مسلمانان میانمار
روهینگیاییها ۴ درصد جمعیت میانمار را تشکیل میدهند و بیشتر در ایالت راخین در سواحل غربی میانمار ساکن هستند. استان راخین یکی از محرومترین استانهای میانمار است و اغلب مسلمانان روهینگیا در اردوگاهها زندگی میکنند و بدون اجازه دولت مرکزی اجازه خروج از استان راخین و سفر را ندارند. آمارها جمعیت روهینگیا را ۶ میلیون نفر اعلام کردهاند. مذهب مردم روهینگیا اسلام سنی با عناصری از تصوف است. در توصیف وضعیت مسلمانان روهینگیا همین بس که سازمان ملل متحد و همچنین اغلب رسانههای بینالمللی و سازمانهای حقوق بشری، مردم روهینگیا را جزو تحت ستمترین اقلیتها در جهان توصیف میکنند! در۱۹۶۲ نظامیان از طریق یک کودتا قدرت را در میانمار به دست گرفتند. همه شهروندان ملزم به داشتن کارت شناسایی ملی شدند اما به روهینگیاییها فقط کارت هویتی داده شد که آنان را «خارجی» معرفی میکرد و در نتیجه امکان تحصیل و کار آنان را محدود میکرد. قانون شهروندی جدیدی در ۱۹۸۲این وضعیت را اسف بارتر کرد و روهینگیاییها حتی جزو ۱۳۵ گروه قومی میانمار به رسمیت شناخته نشدند که این وضعیت بدتر از گذشته تا به امروز نیز ادامه داشته است.1
در 8 دهه اخیر ظلم و ستم علیه مردم روهینگیا در جریان بوده است به طوری که در سال 1942، 150 هزار نفر از مسلمانان کشته شدند. در دهه 60 میلادی نیز بیش از 20 هزار نفر از مسلمانان به دنبال جنایتهای ارتش میانمار کشته شدند. به دنبال این جنایتها در سال 1992، 200 هزار نفر از مسلمانان میانمار به بنگلادش پناهنده شدند. دور جدید حملات نیز از سال 2011 شروع شده است و از مهرماه گذشته شدت گرفته است. در دو هفته اخیر نیز ارتش میانمار جنایتهای خود را به اوج رسانده است. مسلمانان میانمار یک زبان محلی به نام «روهینگیا» دارند که در واقع مسلمانان میانمار را با این نام میشناسند.
تحلیل حقوقی جنایت میانمار
جنایتهای اخیر دولت میانمار را بیشتر کارشناسان حقوقی به عنوان مصداق بارز نسل کشی میدانند چرا که پاکسازی نژادی دقیقا در میانمار در حال جریان است.
ماده (۲) کنوانسیون 1948، نسل کشی را این گونه تعریف مینماید: نسل زدایی عبارت است از ازتکاب هر یک از اعمال مشروحه زیر، علیه یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی که با قصد نابود کردن کلی یا جزیی آنها به دلیل دارا بودن این اوصاف صورت میگیرد:
1- کشتار اعضای یک گروه؛
2-ایراد آسیب جسمی یا روانی جدّی به اعضای یک گروه؛
3-قراردادن عمدی یک گروه در معرض شرایط نامساعد زندگی، به انتظار نابودی فیزیکی کلی یا جزیی آنگروه؛
4-تحمیل تدابیری به قصد جلوگیری از زادوولد یک گروه؛
5-انتقال اجباری کودکان یک گروه به گروه دیگر.2
کشتار مسلمانان روهینگیا، مصداق بند (1)، ماده (۲) کنوانسیون ۱۹۴۸ جلوگیری و مجازات نسل زدایی است. در واقع عنصر مادی جنایت نسل زدایی در این موضوع دقیقاً محقق شده است. اینکه تعداد کشته شدگان در منطقه روهینگیا دقیقاً چه میزان است، در تحقق جنایت نسل زدایی تأثیری ندارد. «زیرا بر اساس ماده (۶) اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری، تفاوتی نمیکند که تعداد قربانیان نسلزدایی یک نفر یا بیشتر باشد، به شرط آنکه این افراد به یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی خاص تعلق داشته و مرتکب قصد نابودی کلی یا جزیی گروه مورد نظر را به دلیل برخورداری از این ویژگیها داشته باشد.»3
سکوت مجامع بینالمللی
با وجود آنکه جنایت علیه مسلمانان میانمار براساس ماده 2 کنوانسیون 1948 مصداق بارز نسل کشی است اما مجامع بینالمللی در این میان تنها به صدور بیانیههایی اکتفا کردهاند و هیچ اقدام عملی انجام ندادهاند. این در حالی است که سازمان ملل باید در اینگونه موارد بدون هیچگونه ملاحظهای ورود کند. حتی نهادهای حقوق بشری نیز میتوانند دولت میانمار را به دلیل نسل کشی تحت تعقیب قرار دهند. در مورد آنگ سان سوچی نیز وضع بدین منوال است و وی در برابر این جنایت که همه سازمانهای بینالمللی به آن اذعان کردهاند تنها واکنشی که داشته انکار واقعیت است.
«نیویورک تایمز» در این مورد اعلام کرد: «آنگ سان سوچی، این شرمآور است.» نیکلاس کریستف ستون نویس این روزنامه با زبان طعنه نوشت: «سوچی برنده دوستداشتنی جایزه صلح نوبل در حال ریاست بر یک پاکسازی قومی است که در آن روستاها سوزانده شده، به زنان تجاوز میشود و کودکان سلاخی میشوند.» وی تاکید کرد که «سوچی عمیقا اعتقاد دارد که روهینگیاییها آدمهای بیگانه و خارجی و دردسرساز هستند، علاوه بر این وی تبدیل به یک سیاستمدار عملگرا شده و میداند هرگونه همدردی با مسلمانان برای حزب وی فاجعهبار خواهد بود.»4
وظیفه دستگاه دیپلماسی
در شرایط کنونی نه تنها مجامع بینالمللی در مورد جنایت علیه مسلمانان روهینگیا سکوت کرده اند، کشورهای اسلامی نیز در این مورد تنها نظاره گر این ماجرا هستند و تنها به صدور بیانیههایی در محکومیت این بحران اکتفا کردهاند. در حالی که تنها، اقدام عملی میتواند باعث توقف این کشتارها شود. جمهوری اسلامی ایران نیز متاسفانه در این مورد دیپلماسی فعالی نداشته است و نتوانسته در بعد بینالمللی بستری برای پیگیری حقوقی دولت میانمار فراهم کند. ایران میتواند یک نوع فشار را از طریق مجامع جهانی به دولت مستقر میانمار وارد کند. کشورهای اسلامی مانند ایران، عربستان، مصر، ترکیه و کشورهای تاثیرگذار مسلمان، از طریق سازمان همکاریهای اسلامی که متشکل از بیش از 50 کشور اسلامی است، میتوانند موضوع را پیگیری کنند و آن را به سازمان ملل برسانند.
کمکهای بشردوستانه و حمایت از آزادی و نجات بشر از ظلم و ستم از اصول اسلامیـ ایرانی است که همواره شاخصه ملت ایران بوده است. در واقع دستگاه دیپلماسی ایران باید با فعال کردن دیپلماسی اسلامی خود به نوعی به دنبال اتحاد کشورهای اسلامی و رسیدن به یک راهکار مشترک برای برخورد با دولت میانمار باشد. از سوی دیگر وزارت خارجه ایران باید از طریق ابزارهای خود نسبت به پیگیری حقوقی این جنایت در دادگاههای بینالمللی اقدام کند.
پایان سخن
مسلمانان میانمار به درستی به عنوان مسلمانان فراموش شده شناخته میشوند چرا که شدیدترین جنایتها در حال حاضر علیه آنها در جریان است و همه دنیا حتی کشورهای اسلامی نیز تاکنون هیچگونه اقدام عملی در این زمینه انجام ندادهاند. این در حالی است که طبق ماده 2 کنوانسیون 1948 این جنایت مصداق بارز نسل کشی است. بنابراین همین بند حقوقی میتواند به عنوان مهم ترین برگ برنده کشورهای اسلامی برای تحت پیگرد قراردادن دولت میانمار به کار گرفته شود. دستگاه دیپلماسی ایران نیز هرچند بیانیههایی در محکومیت این مسئله صادر کرده است اما ظرفیتهای دستگاه دیپلماسی ایران در این زمینه بسیار زیاد است و نباید به سادگی از این فرصت برای کمک به مسلمانان میانمار گذشت.