خواب بودن اکثر انسانهای بیدار(خوان حکمت)
برخيها الآن ممكن است شصت سال عمر داشته باشند،اگر از آنها سؤال بكنند كه پاياننامه اين پنجاه سالت چيست، چيزي در دستش نيست، قدري بازي كرده، قدري خلاف كرده، قدري درگير شده،قدري به دعوا گذرانده، قدري به شوخي گذرانده، میپرسیم پاياننامه داري؟ نه؛ تجارت كردي؟ نه؛ زراعت كردي؟ نه؛ كار مثبتي براي نظام انجام دادي؟ نه؛ براي مردم انجام دادي؟ نه؛ چه چيزي در دستت است؟ هيچ! اين معلوم ميشود شصت سال واقعاً خواب بود، براي اينكه هيچ رابطهاي بين اين دوران عمرش نيست، پاياننامهاي ندارد، نه كتابي نوشته، نه راهي را رفته، نه خدمتي به جامعه كرده؛ اين معلوم ميشود شصت سال خواب بود، اين ديگر برهان فلسفي نميخواهد، اين ديگر حكمت و فلسفه و فقه و اصول نميخواهد، اين وقتي محاسبه كند معلوم ميشود شصت سال خواب بود؛ اكثرمردم هم اين طورند: «الناس نيام فإذا ماتوا انتبهوا» وقتي هم كه مُردند، مدّتهاي مديد نميفهمند که مردند، ميبينند وضع عوض شد، صحنه عوض شد، افرادي را ميبينند كه قبلاً نميديدند، صحنههايي را ميبينند كه برايشان ناشناس است، بعد از مدّتها رنج، تازه ميفهمند كه مُردند و نام مبارك پيغمبر(ص) اصلاً به يادشان نميآيد؛ اينكه در قبر تلقين ميكنند ميگويند بدان كه پيامبر شما كيست، كتاب شما چيست، ائمه شما چه كسانياند،براي اين است كه مَلكه بشود.
سختیهای مرگ
مگر جريان مرگ چيز آساني است؟ شما ببينيد انسان در دوران فرتوتي و كهنسالي يك مختصر بيماري ميگيرد، گرفتار فراموشي ميشود، چه حوزوي چه دانشگاهي، كم نيستند. وقتي كه يك كسالت باعث ميشود كه برخي از سلولهاي مغز آسيب ببيند و صلاحيّتش را براي ابزار بودن از دست بدهد و انسان همه چيز را فراموش بكند، وقتي كه حادثه مرگ پيش ميآيد چه خواهد شد؟ اينكه ميبينيد بسياري از فقها ميگويند بقاي بر تقليد از ميّت جايز نيست براي آن است كه ما براي بقاي بر تقليد ميّت سه اصل لازم داريم، روح بايد باقي باشد هست؛ علم بايد باقي باشد هست؛ اين علم براي اين روح بايد باشد، اين مشكل جدّي است. علم يك موجود مجرّد است، زوالپذير نيست، روح هم يك موجود مجرّد است زوالپذير نيست، اما ما از روح كه تقليد نميكنيم،از علم كه تقليد نميكنيم، بلکه از عالِم تقليد ميكنيم، از فقيه تقليد ميكنيم؛ ما بايد علم داشته باشيم كه اين فقيه اين علم را الآن دارد، اين علم به اين فقيه انتساب دارد، اين با استصحاب و امثال استصحاب حل نميشود،مگر حادثه مرگ كار آساني است؟! حادثه مرگ آنقدر توانفرساست كه همه اين اعصاب و سلولها را در فشار قرار ميدهد، آنقدر بايد اين علم صائب و عمل صالح مَلكه بشود كه انسان بتواند در صحنه مرگ پيروز از كار در بيايد، اين است كه در قبر به مرده ميگويند كه بدان مرگ، حق است[5] يعني بدان تو مُردي، اين حالتي كه الآن داري حالت مرگ است و مُردهاي، ما هم ميميريم و دو نفر ميآيند از تو سؤال ميكنند و اينها را در جواب بگو، او هم كاملاً ميفهمدکه اين يك تذكره و يادآوري است. اينكه گفتند بعد از نماز نام چهارده معصوم را ببريد، صلواتي هم كه ميفرستيد براي اين چهارده معصوم باشد، اينكه سه طرف سلام ميكنيم آخر، نه سند علمي دارد،نه سند قرآني دارد، نه اعتباري دارد؛ آخر چه كسي گفته كه شما يك بار طرف قبله، يك بار طرف مشهد! اگر علمي باشد، سندي داشته باشد، دليلي داشته باشد؛ بله اين كار را ميكنيم، اما وقتي ندارد، رو به قبله ميايستيم و به چهارده معصوم عرض ادب ميكنيم تا اين بماند، آخر واجب نيست كه آدم عوامانه زندگي كند!
لذت مرگ برای مومن
اينكه شما ميبينيد اين همه ناله در روايات هست همه ما اين را در پيش داريم. همين را انسان ميتواند بقدري شيرين كند که از آن لذت ببرد، هيچ لذّتي براي مؤمن به اندازه لذّت مردن نيست، همه آنچه مورد علاقه اوست از يادش ميرود، اگر كسي يادش نباشد که زن دارد، بچه دارد، مال دارد و دارد مسافرت ميكند، نگران نيست، چون يادش نيست؛ اين فراموشي از بهترين نعمتهاست، بعد هم چهارده معصوم (عليهم السلام) در هنگام احتضار به ديدار او ميآيند[6] حتماً اين روايات كتاب الجنائز كافي را ببينيد هيچ لذّتي براي مؤمن بالاتر از لذّت مرگ نيست، براي اينكه چهارده معصوم كنار بالين او حاضرند. پس ميتوانيم اين راه را داشته باشيم كه خيلي خوب بميريم و قبل از آن خيلي خوب زندگي كنيم، نه بيراهه برويم نه راه كسي را ببنديم، اگر هم در كاري مسئوليم، مسئول يك نظاميم، مسئول يك ادارهايم، مسئول يك نهاديم،دعاي نوراني امام سجاد(ع) در صحيفه سجاديه اين است كه خدايا توفيق بده من مديريت خوبي داشته باشم، تدبير خوبي داشته باشم، درايت خوبي داشته باشم،يك كارآيي خوبي داشته باشم كه زيرمجموعه خودم را خوب اداره كنم[7] بنابراين اولين قدم اين است كه ما بيدار بشويم و بدانيم خواب چيست، بيداري چيست؛ آيا ما خوابيم يا بيدار، اگر بيدار بوديم كه خدا را شاكر باشيم و بيدارتر بشويم و اگر - خداي ناكرده - خواب بوديم بيدار بشويم و حركت كنيم.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي(دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 27/7/91
خوان حکمت روزهای یک شنبه منتشر میشود.
مرکز اطلاع رسانی اسرا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. مجموعه ورّام، ج1، ص150.
[2]. اقبال الأعمال، ص109.
[3]. همان، ص686.
[4]. تحف العقول، ص284.
[5]. الكافي، ج3، ص201.
]6[. الكافي، ج3، ص127 ـ 135.
]7[. صحيفة سجادية، دعاي 20.