ضرورت تکریم سالمندان در جامعه اسلامی- بخش نخست
برکت خانه در گرمای دستان سالمندان
فریده شریفی
جوانی شمع ره کردم که یابم زندگانی را
نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را
کنون با بار پیری آرزومندم که برگردم
به دنبال جوانی کوره راه زندگانی را
«استاد شهریار»
مسئله سالمندی در سالهای اخیر به یکی از موضوعات اساسی جوامع بشری تبدیل شده است، به نحوی که به عنوان یک شاخه جدید علمی در روانشناسی تحت عنوان «نیمه دوم زندگی» معرفی شده و سال 1999 به عنوان سال جهانی سالمندان نامگذاری شده است. سن ورود به دوران سالمندی در جهان 65 سال و بالاتر از آن ذکر شده است، اما چیزی که مسلم است این است که سالمندی با شروع یک سری از تغییرات فیزیکی و روانی همراه است که با تغییر شرایط و تحولات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و ارزشی سالمندان در جوامع تغییر پیدا میکند.
مسئله سالمندی به ویژه با توجه به رشد فزاینده و شتابان جمعیت سالخورده در سالهای اخیر تأثیر عمیقی بر شرایط اجتماعی و اقتصادی جوامع گذشته است و این موضوع مهم در کشور ما نیز به چشم میخورد. به همین دلیل نگرش علمی به مسئله سالمندی، شناخت نیازهای آنان، تغییرات درونی، فرآیند پیری و مسائل مربوط به پدیده سالمندی یکی از مهمترین مسائلی است که باید مورد توجه عمیق برنامهریزان و سیاستگذاران کشور قرار بگیرد، درواقع زمان آن رسیده که سیاستهای ملی مربوط به سالمندان با آگاهی از وضعیت این قشر به نحوی تدوین شود که بتوان مشکلات آنان را حل و فصل کرد و زمینه را برای تقویت موقعیت اجتماعی آنان و تقویت مبانی نظام خانواده براساس ارزشهای فرهنگی و اسلامی حمایت از سالمندان فراهم نمود.
هدف این گزارش نیز ترویج و توصیه فرهنگ احترام به سالمندان و نگهداری از آنان و تغییر نگرش افراد جامعه نسبت به این قشر بزرگوار و محترم مخصوصا در قشر جوان است، تلاشهای زیادی هم برای ارتباط با مسئولین برخی آسایشگاهها و سرای سالمندان نیز از سوی گزارشگر کیهان صورت گرفت تا گفتوگوهایی با مسئولین و سالمندان این آسایشگاهها انجام گیرد که متأسفانه هیچگونه همکاری صورت نگرفت و با گفتن این جمله که هیچگونه مصاحبهای انجام نمیدهیم به پرسشهای متعدد ما در حوزه سالمندی پاسخ منفی دادند.
گزارش را با ذکر دیدگاههای کارشناسان و صاحبنظران و برخی از سالمندان بخوانید.
سالمند کیست، سالمندی چیست؟
سالمندی بنا به تعریف سازمان جهانی بهداشت، عبور از مرز 65 سالگی است و برای تمام افرادی که از حوادث و اتفاقات زندگی جان سالم به در بردهاند و میانسالی را پشت سر گذاشتهاند این دوران تحقق پیدا میکند. کاهش تدریجی میزانهای موالید و مرگ و میر و به موازات آن افزایش امید به زندگی، باعث افزایش تعداد سالمندان جهان شده است، هر سال 1/7 درصد به جمعیت جهان افزوده میشود، در حالی که این افزایش جمعیت برای سنین 65 سال و بالاتر در حدود 2/5 درصد است، این فاصله ترکیب سنی، جمعیت جهان را به سوی سالمند شدن سوق میدهد. براساس پیشبینی کارشناسان در آیندهای نهچندان دور در جهان از هر پنج نفر یک نفر سالمند خواهد بود و مسئله تأمین سلامت، بهداشت، آسایش، رفاه و مشکلات این قشر جامعه هر روز ابعاد تازه و گستردهتری به خود میگیرد، در کشور ما نیز طی سالهای اخیر پدیده سالمندی و افزایش تعداد سالمندان فراوان به چشم میخورد به نحوی که پیشبینی میشود تا سال 1400 شمار سالمندان به 10 میلیون نفر برسد.
«مریم پارسا» کارشناس مسائل اجتماعی که در یک کلینیک درمانی به امر مشاوره مشغول است در گفتوگو با گزارشگر کیهان درباره پدیده سالمندی میگوید: «قبل از هر چیز باید این مسئله را در جامعه ترویج نمود که سالمندی بیماری نیست بلکه یک فرآیند طبیعی و یکی از دورههای معمولی و عادی زندگی است که نمیتوان آن را متوقف کرد بلکه با برنامهریزی، مراقبتهای صحیح و رفتارهایی منطقی و طبیعی میتوان این دوران را به بهترین دوره زندگی تبدیل کرد.»
وی اضافه میکند: «از آنجا که سالمندی با فقدانها و کمبودهایی مواجه است چه از لحاظ جسمی و چه از لحاظ روحی، به همین دلیل اطرافیان به خصوص فرزندان باید شرایطی بوجود آورند و رفتارهایی از خود نشان دهند که در افراد سالمند هیچگونه یأس، افسردگی و دلگیری و ناامیدی مشاهده نشود و این افراد سالهای پایانی عمرشان را با آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری کنند.»
سالمندی دورهای از زندگی است که طی آن سالمندان در معرض تهدیدات و مشکلات مختلفی از جمله بیماریهای گوناگون، تنهایی، انزوا، عدم برخورداری از حمایت اجتماعی و... قرار میگیرند و افرادی که در طول زندگی خود از ازدواج، فرزندان، شرایط محیطی و دنیا رضایت بیشتری داشتهاند دوران سالمندی شادتر و رضایتمندتری را تجربه میکنند، اما افرادی که از زندگی گذشته خود رضایت نداشتهاند با حسرت خوردن دوران سالمندی خود را با اندوه و مشکلات روحی بیشتری سپری میکنند.
پدیده سالمندی در ایران
کارشناسان آماری در ایران اعلام کردهاند که روند پیر شدن جمعیت در کشور ما آغاز شده است و در فاصله 10 سال گذشته تاکنون به میانه سنی جمعیت 10 سال افزوده شده است.
در سرشماری سال گذشته کل جمعیت کشور به 79 میلیون و 926 هزار و 270 نفر رسید که نسبت به سال 1390 نزدیک به 4 میلیون و 776 هزار نفر افزایش یافته است.
به گفته «امیدعلی پارسا» رئیس مرکز آمار ایران در سال 1395، 40 میلیون و 498 هزار و 442 مرد در کشور زندگی کردهاند که دو میلیون و 892 هزار و 773 نفر نسبت به سال 1390 افزایش یافته است و تعداد زنان در همین سال معادل 39 میلیون و 427 هزار و 828 نفر بودهاند که نسبت به سال 1390، دو میلیون و 183 هزار و 828 نفر افزایش یافتهاند.
دکتر «مهینالسادات عظیمی» رئیس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت و درمان اعلام کرد که طبق پیشبینی سازمان جهانی بهداشت تا 14 سال دیگر جمعیت سالمند ایران به 14/4 درصد خواهد رسید و تا 33 سال دیگر یعنی سال 2050 میلادی میزان جمعیت سالمند ایران به 31/5 درصد از جمعیت کل کشور میرسد.
به گفته وی نه تنها در ایران بلکه در کل جهان جمعیت رو به پیری میرود و اگر سند ملی سالمندان مورد توجه قرار نگیرد، وضعیت سالمندان در آینده نگرانکننده خواهد شد.
رئیس اداره سلامت سالمندان وزارت بهداشت و درمان یکی از عمده مشکلات سالمندان را موضوع بیمههای درمانی آنان عنوان کرده و معتقد است، با برقرار کردن بیمههای تکمیلی برای سالمندان میتوان خدماتی مانند توانبخشی، فیزیوتراپی و مراقبت در منزل را به آنان ارائه داد.
هرچند در کشور ما روند افزایش جمعیت سالمندان در کوتاه مدت آنچنان نگرانکننده نیست و هماکنون بیش از 50 درصد جمعیت کشور ما زیر 20 سال است که این مسئله نشاندهنده این است که ایران کشور جوانی است و برآوردن نیازها و تامین آینده مناسب برای جمعیت جوان مستلزم برنامهریزیها و سیاستگذاریهای ویژه میباشد اما برای جمعیت سالمندی که رو به افزایش است و شدت سالخوردگی از سال 1410 به بعد خودنمایی میکند نیز باید سیاستها و برنامهریزیهای مناسب ارائه شود تا با پدیده سالمندی به نحوی مناسب برخورد و آمادگی لازم در این زمینه صورت گیرد.
تحقیقات نشان میدهد که رفتارهای ارتقادهنده سلامت موجب کیفیت مثبت زندگی، افزایش طول عمر و رضایتمندی از زندگی میشود و افرادی که دارای چنین رفتارهایی هستند کمتر به بیماری مبتلا میشوند و هزینههای مربوط به بیماریها و مراقبتهای بهداشتی آنان نیز کاهش
مییابد.
قدر سالمندان را بدانیم
موهایش سپید سپید بود حتی یک تار مشکی در میان سپیدی موهایش تاریکی به وجود نمیآورد. کمرش خمیده و در چین و چروک صورتش تجربه سالها زندگی با برکت نهفته بود. روی ویلچر نشسته بود، لبخندی به لب داشت که نشان میداد راههای پرپیچ و خم زندگی را با موفقیت گذرانده بود، دخترش او را به پارک و هواخوری آورده بود.
از مادر گرانقدر و بزرگوار سوال میکنم، مادر عزیز در یک جمله میتوانی بگویی زندگیات چگونه گذشت؟ به پشت سرت که نگاه میکنی زندگی را چگونه میبینی؟! میگوید: «به قول اقبال لاهوری زندگیام ترجمه این سه کلمه است: همه عمرم ساختم، پرستیدم،
شکستم.
در تمام عمرم تلاش کردم به خواستهها و آرزوهایی که میخواستم برسم و شروع به سازندگی، تلاش و کوشش کردم و پس از آن سعی در حفظ آن داشتم اما فهمیدم که هیچ چیز در این دنیا ماندگار و ابدی نیست و نباید به دنیا و مادیات دل بست، به همین دلیل تا آنجا که عمری باقی مانده است تلاش خواهم کرد از خود نام نیک و خاطرات خوب بهجا گذارم و به امور خیریه و اعمال حسنه بپردازم.
از این مادر سالمند میپرسم، چند فرزند دارید و چه توقع و خواستهای از فرزندانتان دارید؟ میگوید: دو فرزند پسر و یک فرزند دختر دارم که به یاری خداوند متعال همه تحصیلکرده و شاغل هستند و پنج نوه شیرین و دوست داشتنی هم دارم و خدا را شکر از فرزندانم رضایت کامل دارم. چرا که از آنها هیچ توقعی جز احترام ندارم و آنها نیز این وظیفه را تمام و کمال انجام میدهند و به من احترام فراوان میگذارند.
دختر این مادر سالمند که خود را عاطفه معرفی میکند، میگوید: «هفتهای دو یا سه بار مادرم را برای هواخوری و گردش به پارک میآورم تا محیط خانه برایش کسلکننده و خستهکننده نباشد.»
وی در تکمیل صحبتهای مادرش میگوید: «بزرگان خانه برکت خانه هستند و باعث افزایش نعمتهای الهی میشوند بنابراین عزت و احترام و تکریم سالمندان برای همه کسانی که از این نعمت بهرهمندند واجب و ضروری است.»
وی همچنین میگوید: «پدر، مادر و بزرگان خانه از فرزندان خود انتظاری جز توجه و احترام ندارند و ممکن است به خاطر گذر ایام و کهولت سن مقداری کمتحمل و کمطاقت شوند و نسبت به مسائل به ویژه سروصدای بچهها از خود واکنش عصبی نشان دهند اما اطرافیان باید با نهایت صبر و حوصله شرایط آسایش و آرامش را برای آنان فراهم آورند و از انتقادات یا اعتراضات آنان ناراحت و دلگیر
نشوند.
وی اضافه میکند: «نباید فراموش کنیم که هر کدام از فرزندان همین مراحل را طی میکنند و زمانی نیز آنان سالمند و مسن خواهند شد بنابراین باید این شرایط را درک کنند و طوری رفتار نمایند که در آینده نیز فرزندانشان با آنان همین رفتار را داشته
باشند.»