بازگشت تزویر مأمون به خودش(پرسش و پاسخ)
پرسش: مأمون خلیفه عباسی با چه روشهایی سعی در تخریب چهره خاندان عصمت و طهارت داشت، و آیا در رسیدن به اهداف شیطانی خود موفق بود؟
پاسخ:
بنابر آنچه که در تواریخ و روایات آمده است، ظلم و جنایات خلفای بنیالعبّاس نسبت به اسلام و نیز اهل بیت عصمت و طهارت(ع) به مراتب بیشتر و خطرناکتر از ظلم و جنایات خلفای بنیامیّه بوده است.
بنیامیّه به زور سرنیزه و شمشیر حکومت غاصبانه خود را نگه میداشتند و همگان متوجّه خطر آنها بودند.
ولی بنیعبّاس با مکر و حیله و تزویر جلو میرفتند؛ و با پنبه سَر میبریدند و همه افراد متوجّه خطر آنها نمیشدند.زیرا آنهابا شعار الرضا من آلمحمد به قدرت رسیدهبودند.
یکی از آن خلفاء، مأمون عبّاسی بود، پس از آنکه امام علیّ بن موسی الرّضا(ع) را مسموم و شهید کرد، به علل و دلایل مختلف شیطانی دختر خود، امّالفضل را به ازدواج فرزند آن حضرت، امام محمّد جواد(ع) درآورد.
و از سوئی دیگر هر لحظه به شیوههای گوناگون سعی در خرد کردن و تضعیف روحیّه آن امام مظلوم را داشت؛ ولی قضیّه، معکوس در میآمد که تاریخ شاهد این مدّعی است، در ذیل به نمونهای از آن شیوهها اشاره میشود:
روزی مأمون عبّاسی عدّهای از علماء و حکما و قضات را جهت بحث با امام محمّد جواد(ع) -که در سنین 9 سالگی بود - به دربار خود دعوت کرد، که از جمله دعوتشدگان یحیی بن اکثم بود، که با توطئهای از قبل تعیین شده خطاب به مأمون کرد و گفت:
یا امیرالمؤمنین! آیا اجازه میفرمائی از ابوجعفر، محمّد جواد سؤالی را جویا شوم؟
مأمون گفت: از خود حضرت اجازه بگیر.
یحیی بن اکثم، امام جواد(ع) را مخاطب قرار داد و عرضه داشت: ای سرورم! آیا اجازه میفرمائی که سؤال کنم؟
حضرت جواد علیهالسلام فرمود: آنچه میخواهی سؤال کن.
یحیی پرسید: نظر شما درباره شخصی که احرام حجّ بسته است و در حین احرام حیوانی را شکار کند، چیست؟
حضرت فرمود: منظورت چیست؟
آیا حیوان را در داخل حرم و یا بیرون از آن شکار کرده است؟
آیا عالِم به مسئله بوده، یا جاهل؟
آیا از روی عمد و توجّه آن را شکار کرده؟
آیا به تکلیف رسیده بوده یا نابالغ بوده است؟
آیا دفعه اوّل شکار او بوده و یا آنکه به طور مکرّر در حرم شکار انجام داده است؟
و آیا شکار پرنده بوده، یا غیر پرنده؟
آیا شکار از حیوانات کوچک بوده، یا از حیوانات بزرگ؟
آیا در شب شکار کرده است، یا در روز؟
آیا در احرام عمره شکار کرده، یا در احرام حَجّهًْالإسلام؟
و آیا آن شخص از گناه خود پشیمان شده بود، یا خیر؟
با طرح چنین فرع هائی از مسائل، یحیی بن اکثم متحیّر و سرافکنده شد و عاجز و درمانده گشت؛ و در میان تمام حضّار خجالتزده و شرمسار گردید.
و چون جمعیّت مجلس را ترک کردند و خلوت شد، امام جواد(ع) به تقاضای مأمون، جواب تمام فروع آن مسائل را به طور کامل بیان نمود.
سپس مأمون خطاب به حضرت جوادالأئمّه (ع) کرد و گفت: یاابن رسولاللّه! اکنون شما سؤالی را برای یحیی بن اکثم مطرح نما، تا جواب آن را بگوید.
حضرت پس از اجازه از یحیی، فرمود: بگو، جواب این مسئله چگونه است:
شخصی در اوّل روز به زنی نگاه کرد؛ ولی نگاهش حرام بود.
و چون مقداری از روز گذشت، آن زن بر این شخص حلال گشت.
وقتی ظهر شد زن حرام گردید؛ و نزدیک عصر نیز حلال شد.
هنگامی که خورشید غروب کرد، زن دو مرتبه بر او حرام گشت.
همین که مقداری از شب گذشت حلال گردید.
و همچنین در نیمه شب آن زن بر او حرام گردید.
و در هنگام طلوع سپیده صبح نیز بر آن شخص حلال گشت؟
یحیی گفت: سوگند به خدای یکتا، جواب و علّت آن را نمیدانم، و چنانچه صلاح میدانی، خودتان بیان فرمایید؟
امام جواد(ع) فرمود: آن زن کنیز مردی بود، که نگاه کردن دیگران به او حرام بود، چون مقداری از روز سپری شد، شخصی آن کنیز را خریداری نمود و بر او حلال شد، هنگام ظهر کنیز را آزاد کرد و بر او حرام گردید.
پس چون عصر فرا رسید آن کنیز را به ازدواج خود درآورد؛ و نیز بر او حلال شد، هنگام غروب خورشید زن را ظهار کرد و از جهت زناشوئی بر او حرام گشت.
پس از گذشت پاسی از شب با پرداخت کفّاره ظهار آن کنیز را مَحرم خود ساخت؛ و در نیمه شب او را طلاق رجعی داد و باز بر او حرام گردید؛ و هنگام طلوع سپیده صبح نیز بدون جاری کردن صیغه عقد به او رجوع کرد و حلال گردید. (احتجاج طبرسی: ج 2، ص 472 475)