مهمترین عنصر مواجهه با آسیبهای اجتماعی کدام است؟
بررسی ادوار چهارگانه خانواده
حجتالاسلام دکتر رضا غلامی
حجتالاسلام دکتر رضا غلامی، رئیسمرکز پژوهشهای صدرا، در مراسم افتتاحیه گردهمایی جبهه فعالان و نخبگان عرصه خانواده کشور در مشهد مقدس به عنوان سخنران به تبیین ادوار چهارگانه خانواده پرداخته است که متن این سخنرانی را به نقل از خبرگزاری فارس در ادامه میخوانید.
هیچ عنصری در رشد و اعتلای جامعه اسلامی به پای نهاد خانواده نمیرسد. خانواده سلول بنیادی جامعه اسلامی است و حیات و ممات جامعه در گرو حیات و ممات آن است. مشکلات و آسیبهای اجتماعی در جامعه ما زمانی چالشساز شد که نهاد خانواده و قدرت تحول آفرینیِ آن مورد غفلت قرار گرفت؛ لذا در قضیه مواجهه با آسیبهای اجتماعی، هیچ عنصر شفابخشی به پای خانواده نمیرسد و اگر قرار باشد در زمینه مواجهه با آسیبهای اجتماعی سرمایهگذاری شود، اولویت اول تقویت نهاد خانواده است.
نکته دوم اینکه خانواده ادواری دارد که به آنها میپردازیم.
دوره شکلگیری
دوره اول دوره شکلگیری است که از آن به ازدواج تعبیر میکنیم. ازدواج، هم فرصت تکامل انسان را فراهم میکند و هم منشأ خانواده است. در این میان، هر میزان ازدواج به موقع و منطقیتر باشد، پایه آن خانواده محکمتر است. منظور از منطقی بودن ازدواج، از یک طرف، انتخاب صحیح و از طرف دیگر، فرایند سالم و اخلاقی ازدواج است. متأسفانه امروز در زمینه ازدواج با مشکلات متعددی روبرو هستیم؛ افزایش سن ازدواج؛ منزوی شدن سنتهای خوب اجتماعی برای شناخت متقابل و انتخاب به ویژه در کلان شهرها و همچنین هزینههای نامعقولی که تشکیل زندگی مشترک برای زوجهای جوان را با مانع جدی روبرو کرده است. البته در کنار این موارد، باید به معضل بیکاری و اثر مخرّب آن بر روی بالارفتن سن ازدواج و از آن مهم تر، به خطر انداختن حیات خانوادههای جوان نیزاشاره کرد.
دوره بسط
دومین دوره، دوره بسط خانواده است که توأم با فرزندآوری است. باید توجه داشت که خانواده با تک فرزندی شکوفا نمیشود، ضمن آنکه امروز، مشکلات روانیِ ناشی از تک فرزندی و همچنین بروز انواع نقصها و خلأهای ساختاری در مناسبات فامیلی بر کسی پوشیده نیست. من در اینجا، بیش از آنکه قصد داشته باشم بر روی پیری جمعیت و گرفتاریهای آن برای کشور صحبت کنم، قصد دارم بر روی رویکرد تعادلی در موضوع فرزندآوری تاکید کنم. البته این تعادل در هر خانواده بر حسب ظرفیت آن خانواده متفاوت است. آنچه در این سالها به بهانه مشکلات اقتصادی یا کمبود منابع، به نام تنظیم خانواده یا به بیان واضح، کاهش جمعیت به مردم تحمیل شده است، بیش از آنکه زمینه رفاه و خوشبختی مردم را فراهم کند، زمینه افسردگی و متلاشی شدن خانوادهها را فراهم کرده است.
دوره تکمیل
سومین دوره، دوره تکمیل است که با تربیت فرزندان و جهتدهی صحیح به آنها برای ورود به جامعه و سپس تشکیل خانواده مستقل همراه است. این دوره کلیدیترین و حساسترین دوره در هر خانواده محسوب میشود. قرآن مجید در سوره تحریم آیه 6 میفرماید : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَ أَهْلیکُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ. یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگ هاست نگه دارید» در اینجا، قرآن کریم مسئولیت پذیری در برابر خانواده را به صریحترین شکل ممکن گوشزد کرده است. هر مسلمان و مؤمنی وظیفه دارد از خانواده خود در برابر هجمههای شیطانی صیانت کند.
یا در جای دیگر یعنی سوره طه آیه 132 درباره مراقبت از نمازِ اهل خانواده که نقش بینظیری در خودسازی فردی و اجتماعی و حفاظت از خانواده در برابر معضلات گوناگون خصوصاً معضلات فرهنگی دارد، میفرماید:
وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها. یعنی «و خانواده خود را به نماز خواندن امر کن و در امر اقامه نماز توسط آنان، شکیبایی کن.» در واقع، اگر خانواده اهل نماز شد، باب رشد این خانواده از جهات گوناگون باز میشود.
در اینجا مایلم به یک نکته دیگر اشاره کنم و آن، رشد هم زمان والدین و فرزند در فرایند تربیت است. به بیان دیگر، پدر و مادر، با اقدامات تربیتی خود، زمینه رشد و تعالی روحی خود را نیز فراهم میکنند چیزی که تا الان کمتر درباره آن صحبت شده است. البته تاکید میکنم که منظور من از این رشد، رشد علمی نیست، منظور بنده، رشد روحی است و این رشد، مخصوص هر کسی است که در مقام مربی ظاهر میشود.
علاوه بر این، نباید از نظر دور داشت که روابط اخلاقی و آداب و سنن نیکو که مورد تایید دین است، نقش تربیتی خانوادهها را تضمین میکند. اگر سه ضلعی روابط «پدر و مادر»، «فرزندان با پدر و مادر» و برعکس، «پدر و مادر با فرزندان» بر اساس اصول و آداب اخلاقی شکل پیدا کند، نه تنها بسیاری از اختلالات ارتباطی در اعضاء خانواده از بین میرود، بلکه فرصت لازم برای ظهور رفتارهای تربیتی موثر در خانواده فراهم میشود. شما ملاحظه کنید، تا چه حد عواطف و احساسات توانسته است منهای اخلاق به تحکیم روابط درون خانوادگی کمک کند؟ پاسخ این است که عواطف به تنهایی آن کارایی لازم را برای حیات بخشیدن به خانواده ندارند و زمانی این کارایی ایجاد میشود که عواطف در فضای اخلاق ظهور و بروز پیدا کند. در اخلاق اسلامی، هم زمان، دو قوه محرکه وجود دارد: یکم، کسب رضایت الهی و تقرّب به خدا که بهره اخروی را هم به دنبال دارد، و دوم، بهره دنیوی به خاطر هماهنگی با نظام احسن خلقت و ثمرات وضعی اخلاق که وابسته به قوه محرکه اول است. مهم این است که بدانیم، در اخلاق اسلامی، این دو قوه محرکه به هم ضمیمه شدهاند و جدایی میان این دو وجود ندارد. به بیان دیگر، لبّ و مغز اخلاق اسلامی تقرب الی الله است و بهره دنیویِ حقیقی، مولود همین تقرب الی الله است. متاسفانه امروز شاهد ترویج اخلاق سودگرا هستیم که همین لبّ و گوهر اخلاق را از تقرّب به خدا، به سود و نفع تبدیل کرده است، آن هم سود و نفعی که سیّال است و زمانیکه این امر سیّال به گوهر اخلاق تبدیل شود، اخلاق را هم نسبی میکند که شما میدانید نسبی شدن اخلاق چه آثار تخریبکنندهای برای انسان و جامعه انسانی دارد.
دوره تثبیت
چهارمین دوره، دوره تثبیت است که میتوان از آن به دورة میوهدهی خانواده تعبیر کرد. در واقع، والدین پس از تحویل فرزندان خود به جامعه، همچنان با نقش هدایتی خود، هم به حلقهای موثر برای «خودکنترلی» یا «مدیریت خودجوش» در جامعه تبدیل میشوند و هم میتوانند شاهد ثمرات شیرین و لذت بخش خانواده خود باشند. درباره مدیریت خودجوش، در همین حد عرض کنم که اگر دولتها، هزاران هزار میلیارد تومان هزینه کنند نمیتوانند حتی گوشهای از ثمرات آن را بازتولید کنند. در جامعهای که برای هر چند نفر یک پلیس یا یک دوربین پیشبینی میشود و مردم با وجود این موانع خطا نمیکنند، همین میشود که وقتی به هر دلیل پلیس غایب میشود و یا دوربینها از کار میافتد، فاجعه انسانی مانند قتل و غارت و تجاوز رخ میدهد که نمونههای آن را پس از برخی حوادث طبیعی مانند طوفان و غیره در آمریکا مشاهده کردیم.
عنایت داشته باشید، پدر و مادر در خانواده اسلامی، خوشیها و لذتهای خودشان را فدای فرزندانشان نمیکنند بلکه در خوشیها با فرزندان خود سهیم میشوند و در نتیجه، به خوشی و لذت مضاعف دست پیدا میکنند.
نکته سوم: یادآوری این موضوع مهم است که ارتقاء خانواده و گسترش اثربخشی آن در جامعه اسلامی، به طور نسبی و نه مطلق، مدیریتپذیر است. در واقع، اینگونه نیست که خانواده را به درختی خودرو تشبیه کنیم که هرگونه برنامهریزیای برای ساماندهی آن بیفایده یا کم فایده تلقی شود. از سوی دیگر، ساده انگاری است که کسی تصور کند خانواده همچون یک صنعت است که همه چیز در آن قابل محاسبه و برآورد است؛ عرض من این است که کمک به خانواده و افزایش آثار آن در جامعه، از ظرایف و پیچیدگیهای فراوانی برخوردار است و لذا در عین آنکه مدیریت پذیر است، نیازمند مواجهه هوشمندانه است.
نکته چهارم: خانواده به اندازهای توفیق دارد که پدر و مادر به منزلة عمود خیمه خانواده، افراد رشیدی باشند. بخشی از این رشد، مدیون خانوادهای است که در آن پرورش یافتهاند و بخش دیگر آن مدیون نظام آموزشی، اعم از رسمی و غیر رسمی است. اتفاقاً موضوع آموزش و نقش اعجازگونه آن در خانواده مصداق بارزی از مدیریتپذیری خانواده است که تجارب خوبی هم در این عرصه وجود دارد. در نکته بعدی، ابعاد دیگری از این موضوع را توضیح خواهم داد.
نکته پنجم: توجه دادن به این مطلب است که خانواده برای دست یابی به مقصد پر پیچ و خم خود، به مکمّلهایی نیاز دارد. مسجد، مدرسه و رسانه، سه مکملی است که باید در شرایط فعلی خانواده را یاری کند. توجه بفرمایید که مسجد نمازخانه نیست، بلکه محل اقامه نماز است و اقامه نماز مقتضی تبدیل شدن مسجد به نهاد جامعی است که بعد از خانواده یا به بیان دقیقتر، در کنار خانواده، بیشترین نقش را در پرورش انسان بر عهده دارد. لذا خیلی مهم است که بتوانیم خانواده و مسجد را به هم برسانیم. امروز شمار کثیری از مساجد ما هنوز از قدرت لازم برای بالابردن جاذبههای خود و تحقق مأموریتشان برخوردار نیستند. به جز مسجد، مدرسه نیز یک عنصر مکمّل بسیار مهم است. مدرسههای ما، امروز به آموزشکده تبدیل شدهاند و موضوع پرورش در آنها، به یک امر حاشیهای و درجه دو تبدیل شده است، این در حالی است که مدرسه در ساختار جامعه اسلامی، بیش از آنکه آموزشکده باشد، کانون انسان سازی است و لذا من معتقدم، زمانی مدرسه در تراز جامعه اسلامی متولد میشود که شاهد ادغام مجدد مدرسه و مسجد باشیم چیزی که در مقطع مهمی از تاریخ تمدن اسلامی شاهد آن هستیم. و اما رسانه که آن هم برای خانواده یک مکمل جدی تبدیل شده است. البته در گذشته، رسانهها از چنین نقشی برخوردر نبودند لکن امروز تردیدی نیست که رسانهها، هم میتواند مویّد خانواده باشد و هم تخریبکننده آن.
در اینجا مایلم در پرانتز یک نکته فرعی درباره فضای مجازی که بخش مهمی از آن را باید نوع تازهای از رسانه، اعم از تعاملی و غیر تعاملی به حساب آورد عرض کنم و آن اینکه، اگر امروز فضای مجازی به عرصهای فرصت محور تبدیل نشود و تهدیدات آن نسبت به فرصتهای آن غلبه داشته باشند، مطمئناً این ساحت، به یکی از زیان بخشترین ساحتها برای حیات و بقاء خانواده در ایران مبدل خواهد شد کما اینکه متاسفانه امروز این اتفاق افتاده است.
در ارتباط با شبکههای اجتماعی، برخی تصور میکنند، این شبکهها لزوماً به بسط و گسترش ارتباطات خانوادگی و فامیلی کمک کردهاند اما به نظر من، این فقط ظاهر شبکههای اجتماعی است. باطن شبکههای اجتماعی، کاهش ارتباطات بسیار موثر چهره به چهره و همچنین ایجاد چالشهای ارتباطاتی است که به شدت پایههای روابط خانوادگی و فامیلی را سست و شکننده کرده است.
نکته ششم: محیط بروز و ظهور خانواده خانه است و خانه آنگاه میتواند نقش مساعدی را برای خانواده ایفا کند که از جهات سختافزاری و نرمافزاری، با نیازها و برنامههای تربیتیِ خانواده همسو باشد. البته جهت سخت افزاری یک خانه هم مولود فرهنگ و سبک زندگی است و معادلات کاملاً حساب شدهای بر جزئیات آن حاکم است. مسئله مهم در ارتباط با خانههای امروز ما، مسئله معماریهای بیهویت و خنثیکننده است که نه تنها روح خانه را کشته، بلکه بخشی از فرصتهای تربیتی را در بطن خانهها از بین برده است. در سالهای گذشته بارها درباره هرج و مرج معماری در شهرهای ایران صحبت شده ولی معلوم نیست کی و چگونه قرار است به این هرج و مرج پایان داده شود. البته من معتقدم، خود مردم در این زمینه نقش مهمی دارند و مطالبات آنها میتواند جریان معماری در ایران را تغییر دهد.
نباید تردید کرد که در مواجهه با آسیبهای اجتماعی و در رأس همه، مقابله با جریان تضعیف نهاد خانواده، تا خود مردم تمام قد به صحنه نیایند، اتفاق بزرگ و اثرگذاری نخواهد افتاد.