درمان تلخی فراق دوستان
* مجید سورکوهی
دوستی پس از زوجیت همسران، برترین و بهترین نوع ارتباط اجتماعی انسان و مهمترین رابطهای است که موجب آرامش و آسایش و تحقق سعادت بشری میشود. البته نسبت دوستی و زوجیت به گونهای است که از جهتی فراگیرتر و دارای جنبههای مثبت بیشتر و از جهتی میتواند آثار منفی به جا بگذارد. نویسنده در این مطلب مهمترین آثار دوستی و علل و عوامل جدایی و فراق میان دوستان در ابعاد گوناگون را بررسی کرده است.
***
مراتب دوستی و آثار متنوع آن
دوستی به معنای يارى، رفاقت، عشق، محبّت، آشنايى همراه مهر، محبّت و عشق(فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1578؛ فرهنگ سخن، ج 4، ص 3408) یک رابطه کاملا اختیاری میان انسانها به دور از قوانین حقوقی الزامآور است که آن را از روابط دیگری همچون زوجیت جدا میکند. زیرا در رابطه زوجیت هر چند که آغاز آن با اختیار است؛ ولی پس از اجرای عقد ازدواج الزاماتی را دو طرف متعهد میشوند که در صورت مخالفت با آن، از طریق قوانین عادلانه برخورد قانونی صورت میگیرد؛ در حالی که رابطه دوستی هر چند میتواند به شکل عقد اخوت به یک رابطه و پیوند عبادی الهی تبدیل شود و الزامات حقوقی بر آن مترتب شود، ولی این الزامات حقوقی در قالب قوانین قضایی نیست که مجازات و کیفری در دنیا بر آن مترتب شود. به عنوان نمونه در رساله حقوق امام سجاد(ع) حقوقی برای دوستی و برادری اسلامی بیان شده است اما همانند حقوق قانونی قضایی زوجیت نیست.
به سخن دیگر، زوجیت به عنوان یک عقد رسمی و قانونی، هر چند بر مدار احسان و اکرام با بهرهگیری از مودت و رحمت شکل میگیرد(روم، آیه 21)، ولی همسران تعهدات و التزامات قانونی را میپذیرند که باید به آن عمل کنند. از جمله این تعهدات میتوان به تمکین زن در برابر مرد، پرداخت مهریه و نیز تامین مخارج زندگی و تامین امنیت جانی و مالی و عرضی همسر و مانند آنها اشاره کرد.(نساء، آیات 24 و 25 و 34)
از نظر قرآن، در صورتی که همسران در چارچوب احسان و اکرام با یکدیگر رفتار کنند دیگر پای قوانین عادلانه مطرح نمیشود؛ اما در صورت ایجاد هر گونه اختلاف و خروج طرفین از مدار احسان و اکرام و عدم عمل به التزامات و تعهدات، حاکمیت قانون در چارچوب عدالت برای برطرف شدن یا کاهش اختلافات ثابت میشود و قانون و قاضی و حکمیت است که میان طرفین داوری میکند.(نساء، آیه 35)
اما رابطه دوستی، رابطه اختیاری و آزادانهای است که به جای مراتب سهگانه عدل و احسان و اکرام، دارای دو مرتبه بیشتر نیست؛ زیرا رابطهای است که در چارچوب احسان و اکرام شکل میگیرد.
به سخن دیگر، رابطه دوستی براساس عواطف و احساسات انسانی و در راستای پاسخگویی به مهمترین نیاز بشری یعنی آرامش روانی شکل میگیرد. بنابراین، هرگز عامل تنظیمکننده رابطه دوستی، قوانین خشک عادلانه نیست، بلکه احسان و اکرام است که اصل حاکم بر روابط دوستانه انسانی است.
البته رابطه دوستی به عنوان یک رابطه معنوی و عاطفی دارای مراتب شدت و ضعف است که از آن به مراتب تشکیکی یاد میشود. به این معنا که گاه این رابطه چنان قوی و اساسی است که حتی رابطه همسران به آن درجه نمیرسد. در قرآن برای مراتب رابطه دوستی نامها و عناوینی مطرح است که هر یک بیانگر درجه و مرتبهای از مراتب دوستی ژرف میان دوستان است. عناوین و نامهای برگرفته از واژگانی چون «ودّ»، «الف»، «خليل»، «ولى»، «حُبّ»، «قرين»، «صديق»، «رفيق»، «صاحب» و مشتقّات آنها بیانگر مراتب و درجات دوستی است. به عنوان نمونه خلیل به دوستی گفته میشود که دل از اغیار خالی کرده و تنها دوست را در آنجا داده است؛ یا ولی به دوستی میگویند که همه مسئولیتهای دوست خویش را به عهده میگیرد، صدیق به دوستی میگویند که صداقت میان قول و فعل او در رابطه دوستی برجسته است و آن کس را رفیق میگویند که با رفق و مدارا با دوست خویش رفتار میکند و قرین کسی است که در دوستی، همسطح و قران با دیگری است؛ چنانکه برترین مرتبه دوستی مرتبه حبی است و حبیبی چون پیامبر اکرم(ص) به عنوان حبیبالله در این مرتبه قرار دارد. صاحب، دوستی است که همراه و همصحبت آدم است. پس هر یک از این نامها و عناوین بیانگر حالت و مرتبهای از روابط دوستی است که در رفتار دوستان تجلی و ظهور پیدا میکند.
حقوق اخلاقی دوستان
چنانکه گفته شد رابطه دوستی هر چند دارای حقوق الزامآور قانونی بر مدار و محور عدل نیست، اما دارای حقوق اخلاقی بر مدار احسان و اکرام است و باید همراه با مراعات الزامات احسان و اکرام باشد. از الزامات مقام احسان، عفو و گذشت از خطا است(آل عمران، آیه 31)؛ بنابراین دوستان این گونه عمل میکنند؛ یا الزامات مقام اکرام آن است که از خود بگذرد و با آنکه به چیزی نیاز دارد آن را در اختیار دوست بگذارد و خود را از آن چیز محروم کند.
خدا در قرآن الزامات حقوق دوستان را بر مدار اکرام و احسان بیان کرده است. پس شایسته است انسان این الزامات حقوقی اخلاقی را بشناسد و در آن تعقل و تفکر کرده و بدان عمل کند.(نور، آیه 61)
به عنوان نمونه از الزامات حقوقی دوستان، جواز استفاده از خوراكيهاى موجود در منازل دوستان(نور، آیه 61) و مصاحبت با آنان (نساء، آیه 36) و مانند آنهاست که در مرتبه احسان و اکرام تحقق مییابد.
دوستان خوب و بد
از نظر قرآن، دوستی هر چند یک امر ارزشی و رفتاری هنجاری است؛ اما چون این رابطه روحی و روانی انسان میتواند تمام رفتار و کردار و افکار او را تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم خود قرار دهد، باید از جهاتی با دقت تمام مورد توجه و اهتمام قرار گیرد؛ زیرا همان اندازه که دوستان خوب میتوانند انسان را به کمال برسانند، دوستان بد هم میتوانند انسان را به سقوط بکشانند. از این رو در آیات قرآن بر انتخاب دوست مناسب تاکید بسیاری شده و از انسانها خواسته میشود معیارهایی را برای انتخاب دوست خوب و راستین در نظر بگیرند و بر اساس آن دوستان خویش را انتخاب کرده و به دوستی در این چارچوب ادامه دهند؛ زیرا گاهی ممکن است یک دوست در آغاز، این معیارها را داشته باشد ولی در شرایطی این معیارها از دست برود. در این صورت لازم است تا دوستی ترک و فراق و جدایی ایجاد شود تا از آسیبهای احتمالی و فعلی دوستی با این افراد در امان ماند.
از نظر قرآن بهترین دوستان کسانی هستند که انسان را به سوی کمالات راهنمایی کنند و یار و یاور آدمی در این مسیر باشند. از این رو بهترین دوستان کسانی چون پیامبران، صالحان، صدیقان، گواهان اعمال، مومنان همدل و همراه و مانند آنها معرفی شده است.(نساء، آیه 69) اینان همان کسانی هستند که در صراط مستقیم الهی قرار دارند و برخوردار از نعمتهای خاص هدایتی خداوند هستند.(همان)
امیرمومنان (ع) نیز میفرماید: خَيرُ اِخوانِكَ مَن دَعاكَ اِلى صِدقِ المَقالِ بِصِدقِ مَقالِهِ وَ نَدَبَكَ اِلى اَفضَلِ العمالِ بِحُسنِ اَعمالِهِ؛ بهترين برادرانت (دوستانت)، كسى است كه با راستگويىاش تو را به راستگويى دعوت كند و با اعمال نيك خود، تو را به بهترين اعمال برانگيزد.(تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص417، ح9535)
در مقابل، کسانی هستند که به عنوان انسانهای بد باید از آنان دوری کرد و هیچگونه ارتباط دوستانهای در هیچ مرتبه بویژه در مرتبه ولایت با آنان برقرار نکرد. از جمله این افراد میتوان به کسانی اشاره کرد که از نعمتهای خاص الهی یعنی صراط مستقیم اسلام و ولایت بیبهرهاند؛ زیرا از نظر قرآن مهمترین و برترین نعمت خاص الهی نور هدایت اسلام و نعمت بزرگ ولایت است.(مائده، آیه 3 ) بنابراین از کسانی چون یهودیان و مسیحیان از اهل کتاب که از این نعمت دور شده و مغضوبین و ضالین نامیده شده اند، باید دوری کرد و از دوستی آنان بویژه مرتبه ولایت پرهیز کرد.(حمد، آیات 6 و 7؛ ممتحنه، آیات 1 تا 6؛ آل عمران، آیات 113 تا 118؛ مائده، آیه 57)
از دوستان بد میتوان به شیطان و شیاطین جنی و انسی پیرو او اشاره کرد که باید از آنان اجتناب کرد.(آل عمران، آیه 175؛ اعراف، آیه 30؛ انعام، آیه 128) با این افراد نه تنها نباید دوستی کرد بلکه باید به جنگ آنان به عنوان دشمنان بشریت رفت.(نساء، آیه 76)
از نظر قرآن، مجادلهکنندگان باطل(انعام، آیه 121)، کافران(اعراف، آیه 27)، گمراهان(اعراف، آیه 30)، منافقان(نساء، آیات 138 و 139) ، تمسخرکنندگان ایمان و مومنان(مائده، آیات 57 و 58) و مانند آنان به سبب کفر و ضلالت و مانند آنها شایسته دوستی نیستند و باید با آنان ارتباط دوستانه ایجاد نکرد و در صورت وجود این ارتباط آن را قطع کرد.
انسان نباید این افراد را به خلوت دل خویش راه دهد و آنان را دوست خود بگیرد، زیرا روزی میرسد که حسرت میخورد که چرا به جای آنکه خلیلالله باشد خلیلالشیطان شده است(فرقان، آیات 27 و 28)؛ چرا که این دوستان ناباب با معیارهای شیطانی خود انسان را فریب میدهند(فصلت، آیه 25) و سبب گمراهی شده (فرقان، آیات 25 تا 29) و ذلت و خواری(همان)، آتش دوزخ (همان؛ صافات، آیات 51 تا 56) و هلاکت و پشیمانی ابدی را موجب میشوند.(همان)
عوامل فراق از دوستان
با توجه به اینکه دوستی بدون توجه به نوع مثبت و منفی آن نمیتواند یک امر ارزشی مطلق باشد، انسان باید در قضاوت نسبت به مسئله دوستی و نیز انتخاب دوست معیارهایی را در نظر گیرد تا گرفتار دوستی ضد ارزشی نشود. بنابراین، با توجه به وجود دوستان ناباب با گرایشهای نادرست و ناروا و نیز به سبب خطرهایی که برای انسان و سرنوشت ابدی او به سبب انتخاب نادرست پدید میآید، مسئله جدایی از دوستان معنای متعدد و متنوعی مییابد.
فراق از دوستان میتواند با توجه به معیارهای الهی گاه لازم اختیاری و گاه لازم اجباری و گاه امری ناروا و نادرست به شمار آید. بنابراین، نمیتوان حکم کلی و فراگیر نسبت به مسئله فراق و جدایی دوستان کرد؛ همان طوری که نمیتوان بر مطلق دوستی مهر صحت گذاشت و هر نوع دوستی را تایید و امضا کرد؛ زیرا دوستی با بدان و دوستان ناباب را کسی تایید و امضا نمیکند.
فراق به معنای جدایی میتواند مثبت و منفی و ارزشی یا ضد ارزشی باشد. از نظر قرآن ، دوستی با کافران و دشمنان و بدان شایسته انسان نیست و اگر در زمان برقراری دوستی تغییری در دوستان ایجاد شود، لازم است تا این دوستی به جدایی تبدیل شود؛ زیرا استمرار و ادامه این دوستی به صلاح نیست.
علل و عوامل فراق میان دوستان به اشکال گوناگون اموری است که برخی از آنها عبارتند از:
1. تغییر افکار و رفتار: از جمله عوامل اصلی جدایی میان دوستان تغییراتی است که در افکار و رفتار آنان ایجاد میشود. به عنوان نمونه اگر مسلمانی مرتد شود یا رفتارهای زشت یا افکار باطل را پذیرا شده باشد، باید او را طرد کرد و از وی جدا شد. عدم تماس و ارتباط با چنین افرادی لازم است تا خود و جامعه متاثر از افکار و رفتار باطل و ناروا به گمراهی کشیده نشوند. (قصص، آیه 97) در آغاز اسلام به سبب تغییر آیین بسیاری از دوستیها به دشمنیها تبدیل شد؛ زیرا کسانی که در سابق کافر و مشرک بودند به اسلام رو آورده و حاضر به ادامه و استمرار دوستی با مشرکان نبودند و حتی علیه یکدیگر شمشیر کشیدند. خداوند در آیه 22 سوره مجادله جدایی میان دوستان و خویشان حتی فرزند و پدر را به سبب اسلامآوری گروهی امری لازم و اجباری دانسته و خواهان چنین فراقی است؛ چرا که با چنین جدایی انسان میتواند آخرت خویش را ضمانت کند و از برکات این فراق بهرهمند شود.(همان؛ آل عمران، آیه 14) پس اگر این جدایی رخ ندهد انسان باید شقاوت ابدی را برای خود بپذیرد.(توبه، آیه 24) از نظر قرآن ادامه دوستی با بدان و شیاطین موجب میشود تا انسان تحت تاثیر القائات آنان افکار و رفتاری باطل و نابهنجار در پیش گیرد و گمراه و بدبخت شود.(انعام، آیه 121؛ زخرف، آیات 36 تا 38)
2. تفاوت سطوح ادراکی: دوستان با علایق همسو و همسطح به یکدیگر نزدیک میشوند و از نظر عاطفی و مادی به هم کمک میکنند تا رشد یابند. درک متقابل و همسطح در اموری از جمله فکری و ادراکی در نزدیکی و افزایش دوستی و تقویت و تثبیت آن بسیار موثر است. اگر این همسطحی وجود نداشته باشد، دوستی ابتدایی حتی اگر از جایی الزامآور شده باشد مانند فرمان والدین یا خدا، نمیتواند پایدار باشد و در نهایت به جدایی ختم میشود؛ زیرا تفاوت سطوح ادارکی، تفاوت در رفتار و کردار را موجب میشود و سوء برداشت و تنش را افزایش میدهد. این گونه است که دوستی متزلزل شده و ادامه آن با دشواری همراه خواهد بود. فراق به سبب این عامل یک امر طبیعی است و نمیتوان آن را نادیده گرفت. در داستان موسی(ع) و خضر(ع) این مشکل وجود داشت و تفاوت در سطوح ادراکی به سبب دانش علم لدنی خضر(ع) و فقدان آن در موسی(ع) موجب اعتراض به رفتار و کردار و در نهایت تنش و جدایی میشود و خضر(ع) در نهایت میفرماید: هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ.(کهف، آیات 65 تا 78)
3. سفر و مهاجرت: از دیگر عوامل جدایی میان دوستان، سفر بلندمدت دوستان یا مهاجرت آنان است که فاصله جغرافیایی و عدم دسترسی دایمی به یکدیگر موجب جدایی میان دوستان میشود. این فراق میان دوستان بسیار سخت و دشوار است ولی به عللی نمیتوانند آن را نپذیرند؛ زیرا عواملی که موجب سفر و یا مهاجرت میشود نمیتوان آن را تغییر داد.
4. مرگ: از علل جدایی میان دوستان مرگ است. دوستی در دنیا همراه با چنین فراقهای سوزناکی همراه است. از آنجا که میان مومنان دوستی در سطح اخوت اسلامی شکل میگیرد و حتی برخی عقد برادری ایمانی با هم میخوانند، فراقی که به سبب مرگ ایجاد میشود بسیار سخت و دشوار است.
انس با خدا و قرآن، درمان تلخی فراق دوستان
انسان با هر چیزی انس میگیرد و از همین رو او را انسان گفتهاند. هر کسی مدتی با کسی باشد حتی اگر در مسافرت، به او انس و گرایشی مییابد و از فراق او رنج میبرد. اصولا انسان بویژه در سنین بالا از هر گونه تغییر وضعیت پرهیز دارد و بر خلاف جوانان که تغییرگرایی در آنان بسیار قوی و هم موجب ابتکار و اختراع و امور دیگری است؛ در بزرگسالان گرایش به محافظهکاری به جای انقلابیگری امری طبیعی است. از این رو ادعای انقلابیگری و تغییر از سوی آنان چیزی جز فریب و دروغ نخواهد بود. اما جوانان گرایش به انقلابیگری داشته و از هر گونه محافظه کاری اجتناب میکنند.
علت محافظهکاری در میانسالان و پیران را باید در همین انس آنان به وضعیت موجود و عدم توانایی در تطابق و انس با تغییرات دانست. از همین رو وقتی کسی را از دست میدهند و به فراق چیزی یا حالت یا وضعیتی دچار میشوند نمیتوانند با آن کنار بیایند و بیتابی و جزع و فزع میکنند و چه بسا دچار حالات غیرعادی میشوند.
از آنجا که یکی از مراتب دوستی، مرتبه دوستی در قالب اخوت اسلامی و ایمانی است، بهترین جایگزین برای مفارقت از دوستان بویژه در سفر و یا مرگ ایشان، انس با قرآن و کلامالله است.
امیرمومنان علی(ع) میفرماید: مَن أنِسَ بِتِلاوَهًِْ القرآنِ لم تُوحِشهُ مُفارَقَهًُْ الإخوانِ؛ هر كه به تلاوت قرآن انس گيرد، جدايى برادران و دوستان او را به تنهايى و ناراحتی و اندوه و وحشت نیندازد. (غررالحكم : 8790.)
بنابراین، کسی که با خدا و قرآن انس گرفته باشد و یا انس بگیرد از وحشت و سختی و تلخی جدایی برادران از جمله برادران ایمانی و دوستان بسیار نزدیک و نیز دیگر عزیزان در امان میماند و آرامش خویش را حفظ میکند.