نگاهی به دیروزنامههای زنجیرهای
از برجام چیزی به دست نیاوردیم اما دستاورد بزرگی است!
سرویس سیاسی ـ
سهمخواهی مدعیان اصلاحات از روحانی طی هفتههای اخیر به اوج خود رسید. آنان خط خبری وسیع و پر حجمی راه انداختند و ضمن اشاره به حمایتشان از روحانی در انتخابات، خواستار حضوری پررنگتر در کابینه دوازدهم شدند. این طیف حمایت از روحانی و سهم خواهی را لازم و ملزوم هم وانمود کرد و در این مسیر تا جایی پیش رفت که به خط و نشان کشی و ترسیم دوراهی «حمایت یا عدم حمایت» از روحانی رسید. البته از جریانی که رویه بیجا و ناحق سهمخواهی را حق و دولت روحانی را رحم اجارهای خود میداند، اصلا بعید نیست که رئیس جمهور را به عدم حمایت تهدید کند.
روزنامه زنجیرهای بهار دیروز در گزارشی از حلقه نزدیکان روحانی انتقاد کرد که چرا از سهم خواهی و غنیمت طلبی اصلاح طلبان در چینش کابینه گله مند هستند و نام آن را فشار سیاسی گذاشتهاند!
در این گزارش آمده است: «تعبیر «فشار» در واکنش به بیان مطالبات، نقدها و حتی اعتراضات حامیان دولت در موضوع چینش کابینه نشانگر آن است که برخی از نزدیکان روحانی آنطور که باید و شاید متوجه الگوی رای دهی مردم به رئیس جمهور منتخب نشدهاند و تصورشان این است که «آری» به روحانی همان «چک سفید امضا» به اوست.»
این روزنامه در ادامه ضمن هشدار به نزدیکان روحانی مبنی بر اینکه نباید تصور کنند که میتوانند با حمایت آنها به قدرت برسند و خر مرادشان که از پل گذشت اصلاح طلبان را دور بزنند، نوشت: «چهرههایی که در حال انتخاب اعضای کابینه جدید هستند به این نکته مهم بیتوجهند که مهمترین بازوی حمایتی حسن روحانی در دوران انتخابات چهرههای اصلاح طلب بودهاند و نمیشود در هنگام انتخابات شاهد فشردن دست چهرههای این جریان سیاسی از سوی روحانی و نزدیکان اعتدالیاش باشیم اما در زمانی که وقت اجرای وعدههاست به یکباره همراهان دیروز به کل فراموش شده و به چند دیدار تشریفاتی و بدون هیچ نوع تصمیمگیری عملیاتی بسنده شود.»
تهدید روحانی به عدم حمایت اصلاحطلبان
بهار همچنین تحقق وعدههای داده شده از سوی روحانی را منوط به انتخاب وزاری اصلاح طلب دانست و ضمن ابراز نگرانی از فراموش شدن وعدههای انتخاباتی روحانی، نوشت: «با نگاهی به وعدهها و برنامههای اعلام شده از سوی رئیس جمهور روحانی در انتخابات96 میتوان به این نتیجه رسید که کسر قابل توجهی از موارد اعلام شده از سوی او اساسا ذیل گفتمان اصلاح طلبی تعریف میشود و با هر قرائتی از آنها نمیتوان انتظار داشت که بشود با چهرههایی غیراصلاح طلب به اجرایی شدنشان کمکی کرد. اگر رئیس جمهور به واقع به دنبال اجرایی کردن آن وعدهها هستند چارهای جز برگزیدن نفرات اصلی کابینهشان از این جریان سیاسی ندارند.»
این روزنامه زنجیرهای در انتهای گزارش خود به روحانی هشدار داد که در صورت عدم تحقق مطالبات اصلاح طلبان در چینش کابینه نباید توقع استمرار حمایت این جریان از دولت دوازدهم را داشته باشد. بهار نوشت: «انتخاب با روحانی است؛ همراهی پرشور حامیان حتی به قیمت گلایه و ناراحتی برخی نزدیکان و یا کاهش حمایتها و ایجاد سرخوردگی و یاس در بین حامیان به بهای پذیرش خواست همراهان قدیمی معتدل؟»
تحریمها زیاد شدهاند ولی مهم نیست، احساساتی نشوید!
روزنامه شرق روز گذشته در یادداشتی با اشاره به تحریمهای جدید آمریکا علیه ایران منتقدین را به احساساتی شدن متهم کرد و نوشت: «تحریمهایی که در قانون اخیر وضع شده، اگرچه با موضوع هستهای غیرمرتبط است، بههرحال فراتر از سطح فعلی تحریمهاست.»
در ادامه یادداشت آمده است: «نگاه برخی تحلیلگران داخلی از زاویه دیدهای قبلی خودشان به موضوع است و نوعی برخورد احساسي دارند. اینها به محتوا و پویایی سیاست خارجی و تحولات روابط بینالملل کاری ندارند. به این وجه مهم بیتوجهند که چه تحلیل آنها درست باشد چه غلط، کشور و مردم هستند که از تحریمها زیان میبینند.»
نویسنده در ادامه تاکید کرد: «اگر ما از برجام هیچ به دست نیاورده باشیم، همین که این توافق و اجماع بینالمللی را شکسته و قطعنامههای فصل هفتمی شورای امنیت را لغو کردهایم، دستاورد بزرگی است. تقریبا اطمینان هم داریم که در آینده نزدیک، نه چنین اجماعی دوباره حاصل خواهد شد و نه چنان قطعنامههایی صادر میشود. پس میتوانیم با اطمینان بگوییم که برجام دستاورد بزرگی برای ما و بقیه مذاکرهکنندگان است.»
وقتی مدیر مسئول این روزنامه به بزک برجام اعتراف میکند، طبیعی است که اکنون با عیان شدن ضرر مطلق برجام برای فرار از پاسخگویی همچنان این سند خسارتبار، دستاوردی بزرگ معرفی شود!
بزککنندگان برجام مدعی هستند که قبل از برجام ایران ذیل فصل 7 منشور سازمان ملل بود و هر لحظه امکان حمله نظامی به ما وجود داشت! اما برخلاف این ادعا، نه در گذشته و نه الان هیچگاه ایران ذیل «کلیت» فصل هفت یا «ماده 42» فصل هفت که اجازه حمله نظامی را صادر میکند نبوده، بلکه تنها تفاوت گذشته با الان اینجاست که قبلا ایران قرار داشتن ذیل ماده 41 فصل هفت و محدودیتهای اقتصادی آن را به رسمیت نمیشناخت اما در دوره فعلی و در اثر مذاکرات دوساله با 1+5 به دست خودمان به قرار گرفتن ذیل ماده 41 فصل هفت در قطعنامه 2231 اقرار کرده و به آن رسمیت هم دادهایم.
توهم زنجیرهایها؛ بین اروپا و آمریکا شکاف افتاده!
روزنامه آرمان دیروز در مطلبی نوشت: «آمریکا طی دو سال اخیر همواره به نحوی تلاش کرده تا از روابط نزدیک اتحادیه اروپا با ایران بهویژه در راستای همکاریهای اقتصادی جلوگیری کند امری که بدیهی است، زیرا به هر روی آمریکا دشمن ایران بوده و از دشمن نمیتوان انتظار رفتار دوستانه داشت... ایران باید در نظر داشته باشد که اتحادیه اروپا عاقلانه رفتار میکند و هرگز شریک منطقهای و بینالمللی خود را به خاطر کشورهای دیگر از دست نمیدهد.»
ادعای روزنامههای زنجیرهای درباره ایجاد شکاف میان اروپا و آمریکا و جازدن آن بهعنوان دستاورد برجام در حالی است که کشورهای اروپایی عضو 1+5 تاکنون نهتنها بههیچعنوان اعتراض ایران نسبت به نقض برجام از سوی آمریکا را نپذیرفتهاند، بلکه صریحا از تحریمهای ضدایرانی هم حمایت کردهاند. برای نمونه، «زیگمار گابریل» وزیر امور خارجه آلمان-بهمن ۹۵- در اظهارنظری گستاخانه از رویکرد آمریکا در قبال ایران حمایت کرده و تحریمهای جدید تصویب شده علیه تهران از طرف واشنگتن را قابل درک ارزیابی کرد.
علاوه بر این در روزهای گذشته، سه کشور اروپایی- انگلیس، فرانسه و آلمان- همجهت با آمریکا، آزمایش موشک ماهوارهبر سیمرغ توسط ایران را محکوم کردند.گفتنی است پس از افتادن تشت رسوایی برجام از بام، رسانههای زنجیرهای و برخی مقامات دولت که دیروز - بدون توجه به توانمندیهای داخلی - آدرس حل مشکلات را در آغوش گرفتن کدخدا معرفی کرده بودند و تاکید داشتند که امضای وزیر خارجه آمریکا تضمین است، امروز نیز- همچنان بدون توجه به توانمندیهای داخلی - نسخه در آغوش گرفتن فرزندخوانده آمریکا یعنی اروپا را پیچیدهاند.
کاهش صادرات نفت
روزنامه اعتماد در صفحه اقتصادی شماره دیروز خود در گزارشی به «کاهش 15 درصدی صادرات نفت ایران به آسیا» پرداخت و نوشت: «طبق جديدترين آمار منتشره، واردات نفت ايران از سوي خريداران آسيايي در ژوئن 15/2 درصد نسبت به مدت مشابه سال گذشته كاهش داشت و به 1/46 ميليون بشكه در روز رسيد كه پايينترين ميزان در ۱۴ ماه گذشته بود. واردات نفت ايران از سوي خريداران بزرگ در آسيا در ژوئن براي دومين ماه متوالي كاهش يافت كه تا حد زيادي به دليل خريد كمتر از سوي چين و ژاپن بود. براي نخستينبار از زمان لغو تحريمهاي غربي عليه تهران در ژانويه است كه حجم واردات نفت ايران از سوي چهار خريدار بزرگ آسيا براي دومين ماه متوالي كاهش پيدا ميكند.»
اعتماد در ادامه این گزارش افزود: «آمار دولتي و كشتيراني نشان داد چين، هند، كره جنوبي و ژاپن در ژوئن مجموعا 1/46 ميليون بشكه در روز از ايران نفت وارد كردند كه 15/2 درصد نسبت به مدت مشابه در سال گذشته كاهش داشت و پايينترين ميزان از زمان واردات 1/32 ميليون بشكه در روز در آوريل سال گذشته بود. اين كاهش در حالي روي داد كه ايران قصد دارد توليد نفتش را از حدود 3/8 ميليون بشكه در روز در ماههاي اخير به حدود چهار ميليون بشكه در روز تا پايان سال ميلادي جاري بالا ببرد و همچنين ميزان صادراتش به اروپا را افزايش دهد.»
مسئولان دولت یازدهم و حامیان برجام افزایش صادرات نفت خام ایران را یکی از موفقیتهای حاصل از برجام عنوان میکردهاند. این در حالی است که اولا طبق اسناد بالادستی دولت موظف است تا هر ساله از صادرات نفت خام بکاهد و وابستگی بودجه را به آن کاهش دهد. همچنین کشورمان حتی پس از برجام نیز عموما با مشکل برگشت پول حاصل از فروش نفت به کشور مواجه بوده است. ضمن آنکه توجه دولت به عدم فروش نفت خام و تبدیل آن به فرآوردههای گوناگون علاوه بر سودآوری بسیار، بیشتر باعث ایجاد اشتغال نیز میشود که متاسفانه در این چهار سال دولت یازدهم نسبت به آن غفلت ورزیده است.