نگاهی به کتاب «از عشقاباد تا عشقآباد»
یک اقیانوس ژرف
ناهید زندیپژوه
رمان دو جلدی «از عشقاباد تا عشقآباد» به قلم توانای منصور انوری است که توسط انتشارات سوره مهر در سال 1394 به چاپ رسیده است. کتاب موردنظر به سبک رمانهای رئالیستی است که با رنگ و بویی ایرانی نگاشته شده که از زمره داستانهای تاریخی- سیاسی محسوب میگردد.
منصور انوری نویسندهای از خطه نیشابور است که با انتشار اولین داستانش بنام «بیبیسی» در روزنامه خراسان نامش در محافل ادبی مطرح شد و در طول یک دهه آثار مختلفی برای صدا و سیما تولید کرد. آقای انوری از زمره نویسندگان سختکوشی است که علاوه بر داشتن قلمی رسا و تخیلی قوی، دارای صبر و حوصله بالایی است؛ زیرا اکثر تألیفاتش چند جلدی است، منجمله: جاده جنگ، سرگذشت شهید کاوه، از مدینه تا مرو.
بیشک، ادبیات هر دورهای بازتاب و آیینه روشنی از جلوههای اجتماعی، فرهنگی و سیمای واقعی آن دوره بشمار میآید که در آن بسیاری از نکات و مفاهیم مختلف جامعهشناسی و مردمشناسی را میتوان مشاهده کرد؛ نکاتی که از دید تیزبین تاریخ به دور مانده است.
رمان «از عشقاباد تا عشقآباد» یک داستان تخیلی است که مربوط به برهه زمانی پس از قیام پانزده خرداد است. اشاره به وقایع مهمی همچون پانزده خرداد، جنگ جهانی دوم، حمله قشون روس به ایران، وقایع شهریور 1320، عاشورای رضوی، سخنان حضرت امام(ره) پس از تبعید از ایران همگی در این رمان مطرح شدهاند. در این اثر جذاب و خواندنی زندگی روستایی و ایلیاتی و جنبههای مذهبی و اعتقادی آنان به خوبی ترسیم شده است. همچنین وضعیت پاسگاهها، نظامیان، ژاندارمها و زد و بندها و تخلفاتی که در این مراکز انجام میگرفت بخوبی در معرض دید خوانندگان است.
کلیت از عشقاباد تا عشقآباد به این شرح است:
سه روسی در اقدامی متهورانه شبی از طریق مرز به خاک ایران وارد میشوند. دو نفر از آنان از نظامیان کار کشته ارتش سرخ هستند که یکی، سرهنگ واسیلی قهرمان جنگ جهانی دوم، تک تیرانداز زبده و دارنده مدال و نشان لیاقت از دست استالین است. دومی، تقیاوف گروهبان تخریبچی متخصص عملیات تخریب و کارکشته و استاد کار با مواد منفجره که زمانی راننده سرهنگ واسیلی بوده و سومین فرد، نوه دختری سرهنگ واسیلی- یوری- است که کودکی بیمار و مبتلا به سرطان پیشرفته است. سرهنگ واسیلی به واسطه جنگ جهانی دوم در ایران مشاهده کرده بود کسانی که بیماری صعبالعلاجی دارند برای شفا به مشهد رهسپار میشوند؛ از این رو برای شفاعت نوه عزیزش علیرغم پیشینهاش از هیچ تلاشی مضایقه نمیکند. سرهنگ واسیلی در گذشته معتقد به مرام سوسیالیستی بود؛ لذا از مذهب و دین متنفر بود. او دچار تحول فکری شده و گویا باورهایش رنگ باخته بود و به عبارتی یک خلأ روحی و ذهنی او را دربرگرفته. او میاندیشد امام رضا(ع) بزرگمنش و دارای سعه صدر است و چنین شخصیتی حیطه قدرتش را محدود به مرز و نژاد و قوم و ملیت و حتی اعتقاد نمیکند. امام کریمتر از آن است که دل شکستهای را از بارگاهش براند.
از سویی، پاسگاه مرزی متوجه حضور فراریان در محله عشایری میشود و بدتر آن که پدر یوری با زیرکی تمام قضیه را سیاسی کرده و از همه طریق راه حرکت آنها را به مقصد میبندد.
مقامات دولتی ایران قضیه را به پاسگاه مرزی آدمربایی گزارش کرده بودند زیرا بعد از سرکوب کردن قیام پانزده خرداد که به خاطر اعتقادات مذهبی شکل گرفته بود این اتفاق میتوانست تبلیغ تأییدی به نفع حضرت امام(ره) باشد. بنابراین عوامل حکومتی ایران از احتمال وقوع چنین چیزی هراس داشتند و با این حساب، به هیچ وجه اجازه نمیدادند چنین اتفاقی روی دهد.
با تمام این توطئهچینیها فراریان روسی، در طی داستان با کمک و همراهی عشایر غیور و سلحشور و معتقد موفق میشوند. در انتهای کتاب میخوانیم: «یوری مجذوبانه به چشمهای اشکآلود پدربزرگ مینگریست. آن اتفاق بزرگ، شفا یافتن به وقوع پیوسته بود. تقی اوف به یاد دوستانش افتاد: دکتر، استوار، نورعلی و خانلر همه دستگیر شده بودند. واسیلی، تقیاوف و یوری به مرز شوروی تحویل داده شدند.»
رمان از عشقاباد تا عشقآباد از نظر فرم و سبک نگارش بسیار قوی است. عنوان کتاب بیانگر محلهای وقوع حوادث و رخدادهایی است که از ابتدا تا انتهای داستان صورت میگیرد. میتوان گفت صناعت ادبی این اثر ادبی به شدت بومی است؛ چون علاوه بر اینکه برخی از دیالوگها مطابق با زبان بومی است، نویسنده چون زندگی روستایی و عشایری را دیده و در همان مناطق به سر برده به خوبی توانسته عشایری را که دیگران تحقیر شده، بدوی و بیفرهنگ نمایش میدهند، غیور و متدین و در عین حال هوشمند و دانا معرفی کند. شایان ذکر آنکه در برخی از صفحات ضرباهنگ داستان کند پیش میرود و گاهی شرح و توصیفها یکنواخت و خستهکننده میشود. تکثر شخصیتها و مکالمات بین آنها مزید بر این نکته است. با این وجود برخی از تصویرسازیهای نویسنده بسیار زیباست. بعنوان نمونه در صفحه 541 (جلد دوم) میخوانیم: «تندیس نور با گامهای آهسته، در حالی که دامن ردا به آرامی موج برمیداشت، به حرکت درآمد. دست تندیسی بالا رفت و به حالت افقی قرار گرفت. دست، با انگشتری که در آن میدرخشید، پیش آمد و روی سر یوری، در ارتفاعی بالاتر، ثابت ایستاد، آنگاه از نگین انگشتر نور سبز زمردین خوشرنگی ساطع شد و تمام بدن کودک را فرا گرفت.»
ویژگی اصلی این رمان پرداختن جدی به نقش ایمان و معتقدات مذهبی است. از آنجایی که هر کتابی تجلی اراده و اندیشه صاحب اثر آن است در «از عشقاباد تا عشقآباد»، اعتقادات عمیق منصور انوری به خوبی مشهود است.
آرمی واسیلی سرهنگ دوران جنگ جهانی دوم با مسلح شدن به سلاح ایمان توانست در مسیر از عشقاباد تا عشقآباد در برابر مصائب و مشکلات مقاومت کند و به راستی که لطف حضرت شامل حال خود و نوهاش گشت. به راستی که عشق و ارادت به امام هشتم(ع) مرزهای جغرافیایی و زمینی را درهم میشکند. به واقع رئالیستی که در این رمان به کار رفته با اعجاز و کرامات معنوی به هم پیوند خورده است و باعث جذابیت و گیرایی داستان شده است.
شخصیتهای گوناگونی که در این اثر نامشان آورده شده به همراه نقشآفرینیهایشان شاهدی بر این مدعاست که حیطه فکری نویسنده- منصور انوری- بسیار گسترده است. یکی از این قهرمانان فردی به نام صادق است. او جزو اولین گروه طلابی بود که پس از قیام خونین پانزده خرداد به رغم معافیت از سربازی به خدمت احضار شده بود. نقشآفرینیهای صادق با همراهی گروهبان اسدی صورت میگیرد. قابل ذکر آن که گروهبان اسدی از زمره نظامیانی است که پایبند به ارزشهای اسلامی هستند. (باید متذکر شوم پرداختن به دیگر شخصیتهای داستان به علت کثرت در این اجمال نمیگنجد).
رفت و برگشتها در این اثر خواندنی بسیار جالب است. سرهنگ واسیلی به همراه دوست خود، خاطرات خودشان را مرور میکنند و در طی همین پروسه آنان متوجه اشتباهاتشان میشوند. در لابلای سطور کتاب آمده: «واسیلی مردی که از اوج اقتدار به چنین حالتی دچار شده بود البته اکنون وضعش بهتر از گذشته بود. قلب شکسته ارزشی داشت که غرور فرعونی پیش آن حقیر مینمود. نه در سطور دیگری میخوانیم: «من و تو یک بار برای جنگیدن و کشتن و غارت آمدیم اما، این بار برای عذرخواهی.»
کتاب «از عشقاباد تاعشقآباد»، این رمان مسحورکننده حامل پیامی نهفته است: «دعای بندگان به وقت سحرگاهان به واسطه شفاعت مقبول درگاه الهی میافتد.»
رمان دو جلدی از عشقاباد تا عشقآباد، ساخته و پرداخته آقای منصور انوری به مثابه اقیانوسی ژرف است که پرداختن به تمامی جوانب اعتقادی، تاریخی و سیاسی آن بحث گستردهتری را میطلبد.