جایگاه و جلوه حجاب و عفاف در رسانه ها
کدام سینما نقشه شوم«چهارشنبههای سفید» را کامل میکند؟!
محمدرضا محقق
یکی از مهمترین موضوعاتی که سالهاست- از اول انقلاب و حتی پیش از آن تا کنون- در حوزه مباحث هنری و به خصوص سینما و تلویزیون محل تلاقی دغدغه و نگرانی متدینین بوده بحث حجاب و عفاف است.
همه نیک میدانیم که همیشه متدینین نسبت به حوزه سینما و تلویزیون به خصوص از منظر و موضع مباحث دینی و تقیدات آیینی و به خصوص بحث حجاب و عفاف، سؤالات و نگرانیها و دغدغههایی متنوع داشتهاند.اینکه سینما و تلویزیون ما چه تصویری از حجاب و مهمتر از آن، عفاف به مخاطبانش ارائه میدهد و این تصویر تا چه اندازه ملهم از آموزههای دینی و تا چه اندازه قابل اعتنا و اعتماد است از زمره جدیترین و اصلیترین نکات در این خصوص است.
بگذارید از اینجا شروع کنیم: تکراریترین و آشناترین تصویر یک زن چادری هم در سینما کدام است؟ قدری به خاطرات و آرشیو ذهنتان فشار بیاورید. خب! پاسخ چیست؟
درست است! شما هم مثل نگارنده یک تصویر آشنا به ذهنتان خطور کرد: تصویر زن بذهکار یا متهمی که برای ادای توضیحات وارد دادگاه میشود. این زن یک مشخصه ظاهری دارد: چادر! بله درست است. البته با تأسف و تأثر!این تصویر آشنا و پربسامد زن چادری در سینمای ما از زن و چادر است!
البته نمونههای عجیب و غریب دیگری هم هستند که نمیدانیم باید به دیده تردید به آنها بنگریم یا موضوع دیگری در کار است. به بررسی این نمونهها در ادامه مطلب خواهیم رسید.
اما تصویری که از زن در سینما - نه تنها سینمای ایران و بلکه سینمای جهان- ارائه میشود با همه تفاوتهای نسبی و تضادهای گاه و بیگاهی که دارد از یک مدل معمولی و دستمالی شده همیشگی پیروی میکند: تصویری نه مبتنی بر ارزشهای والای انسانی و اسلامی که در زن مستتر و فطری است بلکه نمایهای الکن و ابتر از چیزهایی که سالهاست به خورد مخاطب داده میشود. حالا فرقی هم نمیکند که مایههای فمینیستی ادبیات و فرهنگ غرب منشأش باشد یا نگاه سنتی به معنای منفی و غلطش در شرق. آبشخورش تحجر و واپسگرایی شبه دینی و شبه سنتی باشد یا سقوط در دره فمینیسم و آزادی مطلق جنسی و نگاه کالامآب به زن که دستاورد مهمی(!) در غرب و در برابر هواداران فرهنگ غربی است!
اما این همه ماجرا نیست. در واقع شاید بتوان گفت یک پازل دیگر که در هم تنیدگی مخفی و فریبنده اما اثرگذاری در کنار این شیوه معمول و مألوف و عریان برهنگی فرهنگی دارد، شیوهای است که در برخی از فیلمها و سریالهای خودمان و در نظام برنامه سازی داخلی پی گیری میشود که البته پیچیده تر، فریباتر و حرفهایتر و مرموزتر از آن گروه اول است.
بگذارید با یک مثال موردی شناخته شده دمدستی موضوع را پیبگیریم:
چند سال قبل، سریال نسبتا پرمخاطبی به نام «دودکش» پخش میشد که از جمله سریالهای مناسبتی ماه رمضان هم بود. دودکش به جهت جذب مخاطب و ریتم و تیپها و... سریال نسبتا سرپا و آبرومندی بود. اما اولین زنی که در این سریال با «چادر» حضور پیدا کرد -در نقش مادر زن یکی از نقشهای فرعی- حضوری به شدت دفرمه، عصبی، پرخاشگر و غیرمنطقی داشت. این حضور از این جهت خیلی اهمیت دارد که چرا اولین بانویی که با «چادر» در این سریال حاضر میشود باید چنین تصویری از خود به نمایش بگذارد؟! شاید بشود گفت اشتباهی رخ داده و هیچ عمد و غرضی هم در کار نبوده و این واقعه کاملا تصادفی است.
این در حالی است که در طول سالهای گذشته خیلی اندک و در حد النادر کالمعدوم، نمایش نسبتا خوبی در برخی از آثار نمایشی در باب به تصویر کشیدن غیرکلیشهای و قابل دفاع از چادر داشته ایم که شاید بهترین نمونه اش هم در سینما و در فیلم زیبای «به همین سادگی» بود، هر چند اکثر سریالها و فیلم هایمان کماکان نگاهی ارتجاعی و دمده و غیر قابل دفاع به هویت چادر و زن چادری دارند و هنوز هم مثل سه دهه قبل، فقط موقع نشان دادن «بدبختی» و «عزا» و «بزهکاری» و «زندان» یاد چادر و زن چادری میافتند!چادری که چه در هویت دینی و چه در تاریخ ملی ما، جایگاه و پایگاهی جدی و مبانی قابل دفاعی داراست.
بیش از این روی این نکته تأکید نمیکنیم و قضاوت را به مخاطب وا میگذاریم فقط ذکر این جمله را بد نمیدانیم که گاهی اوقات یک صحنه یا سکانس یا بازی فرعی ممکن است در ظاهر عادی و ساده و «همینطوری» به نظر برسد ولی قدری که دقت میکنیم معانی بعضا خطرناک و تأسف برانگیزی را به دنبال میآورد. اینطور نیست؟!
حالا و با این بررسیهای فشرده و موردی از محصولات سینمایی و تلویزیونیمان، وقت آن است که موضوع را از جنبهای دیگر هم بسنجیم.
هجوم به حجاب در فضای مجازی
این روزها موضوع چهارشنبههای سفید در فضای مجازی موجی تخریبی و شبههافکن درباره حجاب به راه انداخته است. این موضوع البته بیشتر وجه سیاسی دارد تا عقیدتی ولی با این حال باید مورد مداقه قرار بگیرد. تاریخ در این میانه میتواند واگویهها و درسهای عبرتآمیز و اشارات حکمتآموز خوبی برای نسل امروز و فردای ما داشته باشد.
ماجرای مسجد گوهر شاد و کشف حجاب یکی از نقاط عطف بزرگ در این خصوص است. اگر آن روز زن مسلمان ایرانی با حجاب خویش، رضاخان قلدر قداره بند را به خاک سیاه نشاند، امروز هم لشکر مومنان راه خدا و بانوان عفیفه و متفکر و پیشرفته ایرانی، پاسخ محکمی به دسیسههای شیطانی سیاهی لشکر غرب خواهد داد! در این شکی نیست. اما... .
آیا براستی عمال استکبار جهانی و پیاده نظام جریان منحط غربی، میخواهند با خیمه شببازی «نه به حجاب»شان در برابر کوه مقاومت و عفاف و متانت و دیانت زن ایرانی مسلمان بایستند؟!
حتما شما هم در جریان هستید؛ منظور نگارنده این جنبش به اصطلاح «چهارشنبههای سفید» است که در امتداد و استمرار جنبش قبلی یعنی «نه به حجاب» چندی است رخ نموده است.
در فضای مجازی و شبکههای مجازی گروههایی برای مقابله با حجاب و عفاف تشکیل شده و به تلاش خود شدت دادهاند و از دختران ایرانی میخواهند برای مبارزه با جمهوری اسلامی عکسهای بیحجاب خود را در صفحات شخصی خود در شبکه اجتماعی قرار دهند!
نباید دستپاچه شد و یا رفتار مقطعی آنهم در شعاریترین و سطحیترین نوع ممکنش را به رخ کشید. باید صبور بود و با متانت و البته دقت و حساسیت و زمانشناسی و بجا و درخور عمل کرد. ما در طول این سالها از دست این رفتارهای باری به هر جهت و فکر نشده و ظاهری و سطحی کم آسیب ندیده ایم.
نباید یادمان برود؛ حتی همینها که شاید وارد بازی شیطانی این جنبش شوند، اهالی همین مملکت و دختران پاک همین سرزمینند که شاید بازی خوردهاند و فریب؛ شاید کینهای از رفتاری نابجا بردل داشتهاند و حالا میخواهند اینجوری تلافی کنند و انتقام بگیرند.- از که؟ از چه؟-حواسمان باشد و دوست را از دشمن و غافل را از معاند و فریب خورده را از عمله برنامهای پیچیده بازشناسیم.
اما از اینها که بگذریم؛ جنگ فرهنگی یک واقعیت است. نمیشود انکار و کتمانش کرد یا دست کم گرفت. حقیقت این است که این روزها و در ادامه اتفاقی که طی سالهای اخیر، خاصه در شبکههای اجتماعی رخ داده است، شاهد یک موج مخرب شیطانی علیه دستاوردهای دینی و مظاهر و شعائر اسلامی هستیم. شاید بشود گفت سبیل این هجوم خصمانه و موج مجازی، پدیده حجاب است.
لزوم برخورد هوشمندانه با ترویج بیحجابی
اگر اهل مطالعه تاریخ باشیم به خوبی میفهمیم چرا دشمنان اسلام اینقدر علیه حجاب دشمنی میکنند و چرا موضوع حجاب تا این اندازه برای آنها مهم و حیاتی است. این روزها، زن مسلمان ایرانی و گوهر حجاب اسلامی با هجمهای عجیب و پیچیده و به اصطلاح «نرم» روبرو شده است.
تردیدی نیست که مواجهه رسانهای با این عملیات روانی دشمن نیاز به فکر و تدبیر و عقلانیت دارد و با رفتارهای احساسی و شعاری زودگذر، تاثیر این حمله دشمن را بیشتر کرده و در نهایت به بازی کردن در زمین دشمن منتهی میشود. جای آن دارد که پیروان راستین اسلام ناب و علاقه مندان واقعی نهضت حضرت روحالله(ره) غیرتمندانه و دلسوزانه، با تأمل و متانت و بصیرت با این موقعیت مقابله کنند و عزم فکری و حرکت جهادی خویش را برای مقابلهای روشنگرانه و پیشروانه و نه منفعلانه و سطحی و زودگذر در برابر این هجوم فرهنگی به انجام رسانند. بی شک در چنین موقعیتی کار فرهنگی اصل است و کار فرهنگی هم دارای پیچیدگیهای خاص خود و نیازمند دقت و تأملی درخور برای رسیدن به اهداف آن است.
راهکارهای گوناگونی را میشود در این موقعیت سنجید و به کار بست و از همه ظرفیتهای فرهنگی و فضای رسانهای در کشور نیز میتوان بهره جست. نباید میدان را به حریف واگذار کرد همان طور که نباید در زمین دشمن و با چینشی که او میخواهد و تدبیر کرده به بازی گرفته شد.
اینک بایسته است گوهر حجاب و دستاوردهای بانوان مسلمان که با حفظ عفاف و متانت و دیانت خویش، قلههای علم و معنویت و پیشرفت را فتح کردهاند بیش از پیش به نمایش گذاشته شود.
و یا در همین فضاهای مجازی جنبش نرم «آری به حجاب» راهاندازی شود و با حضور جدی و همه جانبه و یکپارچه امت حزب الله، این دسیسه شیطانی دشمنان دین، خنثی گردد. و هزار و یک کار دیگر که اگر دقیق و عمیق بیاندیشیم، میتوانیم به دستاوردهای خوبی نائل آییم.
مثلا در همین نمایشگاه کتاب اخیر؛ این ایده که با گل از بانوان محجبه پذیرایی شود و حجاب و عفاف آنها پاس داشته شود، ایدهای ارزشمند بود که نتایج بسیار خوبی را هم در پی داشت و به هر چه معنویتر شدن فضای نمایشگاه یک گام نزدیکتر شد.
ما هزاران بانوی محجبه دانشجو و طلبه داریم که مراتب کمال علمی و معنوی را طی کرده و به مراتب والای معرفتی دست یافتهاند. ما هزاران مادر شهید، خواهر شهید، همسر شهید، خانواده آزادگان و بانوانی که از همسران جانباز و شیمیایی خویش سالهاست مراقبت و مواظبت میکنند و چنین مجاهدتی را به انجام میرسانند داریم؛ اینها همه الگو و اسوهاند.
ما اگر چنین گوهرهای شب افروز و گنجینههای انسانی جماعه اسلامی خویش را معرفی کنیم و به آنها بیش از پیش ببالیم، میتوانیم نه از موضع تدافعی بلکه از موضع تهاجمی در فضای جهانی حضور داشته باشیم و به دفع هجومهای فرهنگی دشمنان دین خدا نایل آییم.
آیا براستی عمال استکبار جهانی و پیاده نظام جریان منحط غربی، میخواهند با خیمه شببازی «نه به حجاب»شان در برابر کوه مقاومت و عفاف و متانت و دیانت زن ایرانی مسلمان بایستند؟!
اگر آن روز بانوی مسلمان با حجاب خویش، رضاخان قلدر قداره بند را به خاک سیاه نشاند، امروز هم لشکر مومنان راه خدا و بانوان عفیفه و متفکر و پیشرفته ایرانی، پاسخ محکمی به دسیسههای شیطانی سیاهی لشکر غرب را خواهد داد!
حالا میتوان نقطه اتصال موضوع و مقوله اول را با مسئله دوم درک کرد و حساسیت بالا و حیاتی «نیازمندی به اتاق فکر»ی که در ابتدای این نوشتار بدان اشاره کردیم و فقدانش را یادآور شدیم مطمح نظر قرار داد.
نگارنده معتقد است مقوله چهارشنبههای سفید ارتباط پیچیده و قابل اعتنا و تأمل برانگیزی با محصولات سینمایی و تلویزیونی ما دارد که مستقیم یا غیرمستقیم و سلبی یا ایجابی به مقوله حجاب، عفاف، چادر و چیزهای دیگری از این دست ورود میکنند.
یادمان باشد چهارشنبههای سفید تنها در جامعهای جواب میدهد که پیش از آن، زمینههای فکری و تربیت بصری و کلیشههای رایج تصویری در جهت زیر سؤال بردن حجاب و به خصوص چادر به عنوان حجاب برتر با آن عقبه تاریخی افتخارآمیز، به همت برنامهسازان و تولیدکنندگان آثار پرمخاطب، عمل کرده باشد!
آری؛ هنوز هم یکی از مهمترین موضوعاتی که در حوزه مباحث هنری و به خصوص سینما و تلویزیون محل تلاقی دغدغه و نگرانی متدینین بوده بحث حجاب و عفاف است.
هنوز هم متدینین – کاملا بجا و درخور- نسبت به حوزه سینما و تلویزیون به خصوص از منظر و موضع مباحث دینی و تقیدات آیینی و به خصوص بحث حجاب و عفاف، سؤالات و نگرانیها و دغدغههایی متنوع داشتهاند.
و هنوز هم اینکه سینما و تلویزیون ما چه تصویری از حجاب و مهمتر از آن، عفاف به مخاطبانش ارائه میدهد و این تصویر تا چه اندازه ملهم از آموزههای دینی و تا چه اندازه قابل اعتنا و اعتماد است از زمره جدیترین و اصلیترین نکات در این خصوص است.
پاسخ و تأمل در این سؤالات با چه کسی و وظیفه کدام نهاد است؟