تاکید اسلام بر کار و تولید مفید و عزتمدار(خوان حکمت)
قرآن كريم در صدد اين است كه جامعه بشري را زنده كند. اين حيات ما مشترك بين حيات انساني و حيات حيواني است؛ اما يك سلسله مشتركاتي بين انسان و فرشتههاست كه اصرار قرآن كريم بر اين است كه ما را به آن حيات مشترك بين انسان و فرشته برساند كه ما هم در حدّ فرشته بشويم؛ ائمه ما (عليهم السلام) اينها معلمان فرشتهاند، از ما آن توقّع نيست؛ اما در حدّ فرشته شدن براي ماها مقدور است؛ لذا فرمود: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ)،[1] گرچه نام ذات اقدس الله و همچنين وجود مبارك پيامبر(ص) به عنوان تثنيه و دو نفر ذكر شد؛ اما چون دعوت، يك دعوت است، از اين جهت فعل و ضمير را مفرد (دَعاكُمْ) ميآورد. دعوت خدا به وسيله پيامبر است، دعوت پيامبر همان دعوت خداست: «اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعَواكُمْ» نيست (إِذا دَعاكُمْ) است. اينها ميخواهند ما را زنده كنند، خطاب به زندههاست. فرمود اي زندهها! دعوت خدا و پيامبر را اجابت كنيد كه اينها شما را زنده ميكنند، ما با چه چيزي زندهايم؟
يك حيات است كه وجود مبارك امام سجاد(ع) در بخش اوّل دعاي صحيفه سجاديه مرز انسان و حيوان را مشخص كرد؛ فرمود: انسان را ديگران حيوان ناطق ميدانند؛ اما مطابق فرهنگی که قرآن كريم به ما آموخت انسان را «حيّ حميد» ميدانيم نه حيوان ناطق. فرمود: خدايا! اگر راه حمد را به ما نياموخته بودي ما نعمتهاي تو را صرف ميكرديم و همين جامعهاي كه نعمت الهي را بدون حمد صرف كند، به مرحله حیوانیت تنزل مییابد:«لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِيمِيَّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ: (إِنْ هُمْ إِلَّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ)»،[2] تو حمد و شكر را به ما آموختي كه ما حيات انساني پيدا كنيم.
تفاوت نگاه مسلمانان و غربیها
به هستی و هستشناس
حمد گذشته از اينكه حمد زباني است كه انسان بايد در برابر نعمت خدا شاكر باشد، حمد اصلی آن است كه اين نعمت را به جاي خود صرف كند. صرف نعمت به جاي خود بدون آشنا بودن به تعيينكننده آن نعمت كه منعِم كيست و جايش چيست اين ممكن نيست. الآن تمام تفاوت بين ما موحّدان و جهان غرب اين است که ما ميگوييم عدل، آنها هم ميگويند عدل؛ ميگوييم ظلم بد است آنها ميگويند ظلم بد است؛ ميگوييم حقوق انسانها، آنها هم ميگويند حقوق انسانها؛ تا اينجا مرز مشترك بين ما و ديگران است. اين «عدل» كه يك كلمه سه حرفي است يك مفهوم روشني دارد. عدل؛ يعني هر چيزي را سر جايش قرار بدهيم ،عدل مورد علاقه همه مردم است؛ اين هم مشترك بين ما و آنهاست. اما عدل كه معنايش اين است كه «وضع کلّ شیء في موضعه»؛[3] هر چيزي را در جاي خود قرار بدهيد، جاي اشيا كجاست؟ جاي اشخاص كجاست؟ ما ميگوييم جاي اشيا و اشخاص را اشياآفرين و اشخاصآفرين معين ميكند، آنها ميگويند ما معين ميكنيم؛ ما ميگوييم درخت انگور كه ميوه شيريني دارد چه قسمتش حلال است چه قسمتش حرام، آن را انگورآفرين بايد بگويد؛ آنها ميگويند ما ميگوييم چه شراب باشد، چه سركه باشد ،چه شربت باشد، همهاش حلال است. تمام تفاوت حقوق بشر و عدل و ظلم و اخلاق همين است.اين فرق مسلمان و غير مسلمان است؛ منتها آنها بالصراحه ادعا نميكنند که ما فرعون هستيم: (ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَيْري)،[4] اما حرف همين است. پس ما در برابر نعمتهاي الهي چند كار بايد بكنيم: يكي اينكه نعمت را خدا به ما داد: «گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود»[5] يكي اينكه جايش هم مشخص است كه كجا صرف بكنيم، چطور صرف كنيم.
بنابراين بهترين راه كه فرمود دعوت خدا و پيغمبر اين است كه شما را زنده كند؛ يعني بشويد «حيّ حميد»؛ حالا كه «حيّ حميد» شديم، به ما گفتند اين راه را بگيريد و ادامه بدهيد، بسياري از فرشتهها مقامشان نازلتر از مقام انسان است. اين همه فرشتهها كه در بهشت خدمتگزار مؤمنينند، مقامشان پايينتر از مؤمنين است ،اين همه فرشتههايي كه در حالت احتضار به مؤمنين سلام عرض ميكنند: (الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ)[6] اين همه فرشتههايي كه قرآن معرفي ميكند، اينها به مؤمنين سلام عرض ميكنند و در خدمتشان هستند؛ پس ما ميتوانيم هم به حدّ فرشتهها برسيم، هم از فرشتهها بالاتر برويم؛ البته فرشتهها هم درجاتي دارند.
خداوند؛ روزی رسان همه موجودات
مطلب ديگر اين است كه يكي از بيانات نوراني حضرت امير(ع) اين است كه ما دست و پاي خود را نبنديم، اين آرزوها و خواستههاي ناروا، دست و پاگير است. فرمود: «أَشْرَفُ الْغِنَی تَرْكُ الْمُنَی»؛[7] بالاترين سرمايه اين است كه انسان گرفتار آرزوها نباشد، من به اين برسم به آن برسم، به اين مال برسم، به آن منال برسم! ما اگر خود را بسپاريم به كسي كه ما را آفريد، فرمود شما كارتان را انجام بدهيد من تأمين ميكنم، آيه شش سوره مباركه «هود» اين است كه فرمود تمام مار و عقربهاي عالم عائله من هستند، شما حق نداريد بگوييد فلان خرس قطبي نجس العين است يا حرامگوشت است، بلکه عائله من است، من آن را آفريدم و خود را هم موظف ميدانم که آن را تأمين كنم : (وما مِنْ دَابَّة فِی الأَرْضِ إِلاّ عَلَى اللّهِ رِزْقُها وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّها وَ مُسْتَوْدَعَها کُلٌّ فی کِتاب مُبین). فرمود تمام اين حيوانات حرامگوشت و حلالگوشت عائله من هستند، با «عَلَي» تعبير كرده، فرمود دنبال چه چيزي ميگرديد؟ خدايي كه به هيچ وجه مار و عقربها و حرامگوشتها و خرسهاي قطبي را از نظر دور نميدارد، آیا ما را رها ميكند؟! مشكل ما اين است كه ما او را رها كرديم و به دنبال ديگري ميگرديم.
در بعضي از رواياتي كه حضرت امير(ع) فرمود: «إِيَّاكُمْ وَ الْإِيكَالَ بِالْمُنَی»؛[8] اينقدر گرفتار آرزو نباشيد، به اين فكر باشيد که تا انسان زنده است بايد تلاش وكوشش كند، كار، توليد، اشتغال، اينها از بهترين برنامههاي ديني ماست. وقتي افرادی به حضور پيغمبر(ص) شرفياب ميشدند، خود را معرفي ميكردند كه فلان شخص اين کار را دارد، فلان شخص اين سِمت را دارد، فلان شخص اين برنامه را دارد، بعد به كسي ميرسيدند كه كاري نداشت، ميگفتند فلان شخص بيكار است «سقط من عينه أو عينيه»؛ از چشمان حضرت ميافتاد، ميگفت مگر ميشود آدم بيكار باشد.
روحیه پشت میزنشینی
آفت طالبان علم
در دعاهاي ما، در نماز، در تعقيبات نماز به ما گفتند بگوييد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لَا تَشْبَع وَ قَلْبٍ لَا يَخْشَعُ وَ عِلْمٍ لَا يَنْفَعُ »؛[9] خدايا آن علمي كه به درد نميخورد، من از آن علم به تو پناه میبرم؛ اينها در دستورات دينی ماست يا در نماز يا در قنوت يا در تعقيبات. علمي كه نافع نيست، بعضي از آنها مقدارش مشخص است؛ مثل علوم حرام سِحر و شعبده و جادو. بعضي از علوم است كه طبعاً و ذاتاً نافع است؛ ولي شخصِ عالم از آن بهره نميبرد؛ مثل همين فقه و اصول و تفسير و اينها علم نافعی است؛ ولي به حال اين شخص نافع نيست برای اينکه متأسفانه او بهره نميبرد، اينها مشخص است. اما علم نافع ديگر كه در بخشهاي سوم قرار دارد، علومي كه ما گاهي در حوزه و قسمت مهمّي در دانشگاهها ياد ميگيريم يا ياد میدهيم كه فقط ميخواهيم بچههاي ما پشت ميز بنشينند و اگر ميز نباشد به درد جامعه نميخورند، نه کشاورزی نه دامداری نه صنعت، اهل توليد و كار نيستند فقط اهل ميز هستند؛ اين علم، علم نافع نيست. دانشگاههاي ما بايد طوري اين عزيزان را تربيت كنند كه اينها وقتي فارغالتحصيل شدند، توليد و اشتغال دم دستشان باشد، پشت ميز نشستن علم نافع نيست. اين دعاها و تعقيبات هر كدام یک مدرسه است. وجود مبارك پيغمبر با آن مقام دست كارگر را بوسيد، [10] اما كدام كارگر؟ كارگري كه براي خود توليد ميكرد. همه فقهاي ما مستحضرند كه مزدوري در اسلام مكروه است. [11] دين كه نميخواهد شكم مردم را با اطعام سير كند، دين ميخواهد مردم را با اكرام تأمين كند. اين اطعام براي كفّارات و امثال ذلك است. اگر خداي سبحان انسان را به عنوان كريم معرفي كرد: (لَقَدْ كَرَّمْنا بَني آدَمَ)[12] همين دين ميگويد، مزدوري مكروه است؛ منتها اينكه ميگوييم مكروه است با احتياط ميگوييم، چون روايات در حدّ تحريم است؛ منتها حمل بر تنزيه كردند كه كسي حق ندارد جامعه را با مزدوري اداره كند، چون با این روش كرامت افراد محفوظ نيست. ما متأسفانه به اين حدّ هم نرسيديم که با مزدوري جامعه را اداره کنيم.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دامت بركاته) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب ، قم؛ 15/4/96 .
مرکز اطلاع رسانی اسرا
[1]. انفال، 24. [2]. صحيفة سجادية، دعای يکم، بخش9. [3]. ر.ک: نهجالبلاغه، حکمت437. [4]. قصص، 38. [5]. حافظ، غزليات، غزل شماره206.
[6]. نحل، آيه32. [7]. نهج البلاغة صبحي صالح،حکمت34. [8]. الأمالي (للطوسي)، النص، ص580. [9]. مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج1، ص75.
[10]. اسد الغابه، ج2، ص269. [11]. وسائل الشيعة، ج19، ص103. [12] إسراء، 70 .