kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۴۰
تاریخ انتشار : ۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۸:۳۴
تأملی بر وجوه مختلف «چ»

فریادها و نجواهایی به وسعت تاریخ


محمد قمی

«چ» از یک طرف یک فیلم تاریخی است چرا که درباره یک مقطع از تاریخ ساخته شده است و از طرفی یک فیلم زندگینامه ای است، چراکه محورش بخشی از زندگی یک انسان نابغه همچون مصطفی چمران است. و در عین حال یک درام است، درامی جنگی. چراکه عنصر دراماتیک و صحنه های جنگی اش به عنوان مهم ترین و جدی ترین مولفه و اتفاقا نقطه قوت فیلم به شمار می آید.پس در فیلم «چ» ما هم با تاریخ و هم شخصیت واقعی، هم درام و هم جنگ روبه‌روییم.به همین دلیل است که فیلم «چ» یک اثر ذوابعاد است و وجهی منشور مانند دارد.
فیلم سینمایی «چ» انعکاسی است سینمایی از زندگی یکی از مهم ترین و شهیرترین شخصیت های دوران انقلاب اسلامی.مصطفی چمران که سیره و سلوکش در طی دوران های مختلف حیات مادی و معنویش، از نقاط عطف قابل تأمل و سترگی برخوردار است که از او شمایلی اسطوره ای برای چندین نسل از مردم ایران و بلکه مجاهدان جهان ساخته است.در این فیلم سینمایی شخصیت ذوابعاد شهید چمران هم به عنوان یک چریک مجاهد انقلابی و هم به عنوان یک عارف حقیقی که با پیام صلح و بازگرداندن آرامش به پاوه آمده است به تصویرکشیده می شود و یکی از دراماتیک ترین موقعیت های پیچیده تاریخ انقلاب در بستر بازنمایی چهره یکی از مهم‌ترین و اسطوره ای ترین شخصیت های انقلاب اسلامی به روی پرده رفته است.
چگونه می توان تصویر مردی را روی پرده سینما برساخت که صاحب چنین نجوای شگرف و سترگی است:
«خدايا ترا شكر مي‎كنم كه حسين را آفريدي.اي خداي حسين ترا شكر مي‎كنم كه راه پرافتخار شهادت را در جلوي پاي روندگان حق و حقيقت گذاشتي.
اي حسين، دلم گرفته و روحم پژمرده، در ميان طوفان حوادث كه همچون پر كاه ما را به اين‌طرف وآن طرف مي‎كشاند، مايوس و دردمند، فقط بر حسب وظيفه به مبارزه ادامه مي‎دهم، و گاهگاهي آن‌قدر زيرفشار روحي كوفته مي‎شوم كه براي فرار از درد وغم دست به‌دامان شهادت مي‌زنم تا ازميان اين گرداب وحشتناكي كه همه را وانقلاب را فروگرفته است لااقل گليم انساني خود را بيرون بكشم و اين عالم دون واين مدعيان دروغين را ترك كنم و با دامني پاك و كفني خونين به‌لقاء پروردگار نائل آيم ...»
باری؛ در فیلم «چ» هم شاهد مظلومیت مردم شهر پاوه، هم معصومیت و غربت بچه های سپاه و هم همدلی و همراهی نیروهای ارتش به ویژه تیمسار فلاحی هستیم که بر محور شخصیت مرکزی شهید چمران، همه هم و غم خود را صرف رفع بحران پاوه و نجات مردم این دیار از چنگ تروریست های مسلح می کنند.
فیلم «چ» در واقع تلاشی است سینمایی برای معرفی و تصویرگری رشادت‌های آحاد مردم و نیروهای انقلابی آن دوران و در عین حال یادآوری مباحث پیرامونی و حواشی خاص و غریب آن دوران که اوضاع کشور را به هرجهت پیچیده نموده بود.
«چ» ما را با یک مجاهد انقلابی روبه‌رو می کند: شهید اصغر وصالی. که می‌توان ولایت پذیری و فرمانبرداری از امام(ره) و دغدغه حفظ و حراست از تمامیت ارضی میهن و صیانت از انقلاب اسلامی را در روش و منش او دید.
این همه در حالی است که چمران از یک سو با آرمان های انقلابی و روحیه جهادی بچه های سپاه روبه‌روست که هیچ مصالحه و سازشی را برنمی تابند و از سوی دیگر با واقعیت هایی که جغرافیا و وضعیت پیچیده پاوه آن دوران بر او و دیگران تحمیل کرده بود روبه‌رو است و باید میان این دو موقعیت، توزان و تناسبی درخور و نتیجه بخش ایجاد کند.
همه این ها وقتی اضافه می شود به وضعیت بغرنج سیاسی ایران در سال های اول انقلاب  و روی کار بودن دولت موقت و مشی خاصش که در برخی فرازها با حرکت اصیل امام و انقلاب و مردم در تضاد بود، موقعیت را برای شهید چمران، بغرنج می کند که در فیلم شاهد اشاره های جالبی به این موقعیتیم.
فیلم «چ» را اما در ورای همه این نکات و نقاط، باید اثری دید که از منظر یک کارگردان نخبه و فهیم و اثرگذار سینمای معاصر ایران یعنی ابراهیم حاتمی کیا روایت می شود. در واقع وجه اصلی و تمایز فیلم چ از دیگر آثار این گونه سینمایی باید در نوع نگاهی دانست که از کارگردان مولفش در فیلم نمایندگی می کند.
ابراهیم حاتمی کیا در عین حال که «چ» را روایتی تاریخ و جنگی و دراماتیک می کند، نظرگاه خویش را هم درباره همه این ابعاد و وجوه منتشر و مستتر در فیلم، بیان می دارد.به اعتقاد نگارنده این رویکردی ارزشمند در خلق اثر هنری است که اگر در تناسب با وجوه زیبایی شناسانه اثر، خلق شود، می تواند ارزش و اهمیت آن پدیده را مضاعف کند.
خیلی مهم است و البته جالب توجه و درخور ستایش اینکه کارگردان فهیم و نخبه ما نسبت به وقایع زمان و آنچه در اطرافش رخ می دهد واکنش بجا و به زبان خویش را – در اینجا سینما- عرضه کند و به زیباترین شکل- هنر- حرفش را بزند. حرفی که با دیدن و شنیدش هم بتوان نظرگاه او را درک کرد و فهمید و هم از یک خلق هنری آن هم در استانداردی که «چ» از آن پیروی می کند و برایش الگو می‌شود لذت برد.
در فیلم «چ» یک دیالوگ ماندگار و قابل تأمل هست از زبان اصغر وصالی، فرمانده مبارزان پاوه خطاب به چمران که: «تو را بیشتر چمران بازرگان دیدم تا چمران خمینی.» و پاسخ تکان دهنده و تأثیرگذار و جاودانه چمران به او که: «خمینی هم سرباز خداست.»و «چ» سرشار است از این لحظه های تأمل برانگیز و خوب که مخاطب را به فکر فرو می برد و او را از ورای درام و داستان و صحنه، به آن سوی سینما و تاریخ و شخصیت می برد که جایی است برای تعالی روح و روان و ارتقای فکر و ذکرش. و خوب که در سینمای ما هنوز فیلم هایی مثل «چ» ساخته می شوند و کسانی هستند که پای ساخته شدن این فیلم ها عمر و جان و جهانشان را سرمایه بگذارند.
و پایان این نوشتار برگی دیگر از نجوای عارفانه و عاشقانه مردی که فیلم «چ» تنها حرف اول او را نمایش داده است:
«اي حسين، دردمندم، دلشكسته‎ام، و احساس مي‎كنم كه جز تو و را ه تو داروئي ديگر تسكين بخش قلب سوزانم نيست ... اي حسين! در كربلا، تو يكايك شهدا را در آغوش مي‎كشيدی، مي‎بوسيدي وداع مي‎كردي، آيا ممكن است،‌ هنگامي‌كه من نيز به خاك و خون خود مي غلتم، تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاري و عطش عشق مرا به تو و به خداي تو سيراب كني؟»