kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۸۳۴۴
تاریخ انتشار : ۱۸ تير ۱۳۹۶ - ۲۱:۰۵
بازخوانی یک روز تاریخی

قلب‌ها دیروز با آهنگ چاپخانه کیهان می‌تپید



اشاره: تیر‌ماه 1378، جرقه‌های فتنه توسط روزنامه سلام زده شد و در کوتاه‌زمانی، پیاده‌نظام فتنه‌گر کوشیدند شهر‌آشوبی کنند.
زنجیره‌ای‌ها که فکر می‌کردند دوران گذار را طی می‌کنند، از هیچ کاری فرو‌گذار نمی‌کردند و دروغی نبود که نانوشته بگذارند.
در هنگامه آشوب، کیهان مقابل لشکر افسار‌گسیخته‌ای که از اتاق فکر‌های امنیتی در فلان وزارتخانه و بهمان معاونت دولت اصلاحات، محرمانه‌ترین اخبار را دریافت می‌کردند ایستاده بود و مایه دلگرمی مردم شده بود.
در همان ایام خبری پیچید مبنی بر اینکه قرار است اراذل و اوباش به کیهان حمله کنند!
همین خبر کافی بود تا سیل اعلام حمایت و حضور مردم در روزنامه را شاهد باشیم
بازخوانی گزارش آن روز‌، مروری بر برگی از تاریخ معاصر و نشانه‌ای کوچک از وقاحت آن جماعت و عنایت کریمانه مردم به روزنامه خودشان، کیهان است. این گزارش مربوط به روز چهارشنبه 23 تیر 1378 است، بخوانید:
گزارش آمادگی دیروز کارکنان کیهان
 برای مقابله حمله مهاجمان به روزنامه
قلب‌ها دیروز با آهنگ چاپخانه کیهان می‌تپید
عقربه‌ها ساعت 2 بعداز‌ظهر را نشان مي دهد خبر مي‌آورند كه‌: «دارن به طرف كيهان ميان» ‌از چند ساعت قبل اخبار اغتشاش و درگيري را بچه‌هاي خبرنگار لحظه به لحظه به روزنامه منتقل كرده‌اند. دود ناشي از سوختن اموال عمومي از مركز درگيري‌ها به هوا برخاسته است. حالا صداي تيراندازي‌هاي گاه و بيگاه هم در گوش شهر مي‌پيچيد.
پيك‌ها‌، پي‌درپي خبرهاي تازه‌تري مي‌آورند. آخرين خبر اين است: « به مسجدهدايت حمله كردند».  از آنجا تا كيهان چند دقيقه بيشتر فاصله نيست‌، بچه‌هاي تحريريه از پشت پنجره به محوطه بيروني نگاه مي‌اندازند. حياط موسسه از کارگران و كاركنان پر شده است.
ماشين‌هاي چاپ مثل نهنگ مي‌غرند و تسمه‌هاي نقاله مثل اژدها در پيچ و تابند تا نسخه‌هاي روزنامه را به دست توزيع بسپارند. حالا حياط مملو از كاركنان شده است. خبرنگار‌، عكاس‌، كارگر‌، كارمند‌، مدير‌، عناصر خدمات و انتظامات همه در كنار هم قرار گرفته‌اند.
سرپرست موسسه هم در حلقه ياران خود به انتظار واقعه ايستاده است.
بچه‌ها اصرار مي‌كنند كه آقاي شريعتمداري به مكان مناسب‌تري منتقل شود و او حضور در خط مقدم و در كنار همكارانش را ترجيح مي‌دهد.
...
صداي هياهو‌، حالا نزديك‌تر شده است. آشوبگران و اراذل و اوباش كمتر از صد قدم با كيهان فاصله دارند. بروبچه‌هاي بسيج موسسه با چوبدستي‌هاي ناهمگون‌، توي كوچه مستقر شده‌اند. پشت به عقبه‌اي از سپاه صدها نفري زن و مرد خبرنگار و كارمند.
صداي عربده مستانه پيشگامان آشوب و خشونت بلند مي‌شود آنها به 30، 40 متري روزنامه درست سر كوچه شهيد شاهچراغي رسيده‌اند هيجان در اين سو بالا مي‌گيرد.
مشت‌ها گره مي‌شود خشم نگاه‌هاي منتظر را پر مي‌كند. نفس‌ها براي كشيدن يك فرياد «‌ياعلي» در سينه‌ها حبس شده است.
سپاه شيطان‌، چماق و قمه به دست و عربده‌جو در امواج سهمگين نگاه خشم‌آلود پيشاهنگان دانايي محو مي‌شود. لاجرم راه گريز به سوي ديگري را برمي‌گزيند.
دقايقي بعد خبر مي‌رسد كه شيشه‌هاي روزنامه جمهوري اسلامي را شكسته و در ميدان امام خميني اتوبوس شركت واحد را به آتش كشيده‌اند.
ماشين چاپ غرش‌كنان مي‌تازد و اعداد 100 هزار و 150 هزار ، 200 هزار و ... به سرعت بر كنتور ماشين نقش مي‌بندد. در بخش توزیع وانت‌ها‌، بارگيري كرده و منتظر خروجند. دشمن در پي آن است كه شايد بتواند جلوي توزيع چند صدهزار نسخه كيهان را بگيرد. سپاه ابرهه با شعار «‌آزادي‌خواهي» دقايقي راه را بر خروج وانت‌بارهاي حامل روزنامه مي‌بندد. كيهان خطرناك است‌، از بمب هم خطرناك‌تر‌، نبايد در دسترس مردم قرار گيرد. يك روز با جوسازي و جنجال و شايعه بايد جلويش را گرفت‌، روز ديگر با آتش زدن نسخه‌هاي آن در كيوسك روزنامه‌فروشي و حالا با چماق و اسلحه سرد و گرم تا اصلا به كوچه و خيابان نرسد.
در ديگر نقاط شهر همچنان آشوب و بلوا جريان دارد. خبرنگاران از هجوم و تعرض مدعيان آزادي و جامعه مدني به مردم متدين‌، خواهران محجبه و برادران مذهبي خبر مي‌دهند. چند بانك به آتش كشيده شده و به غارت رفته‌اند. چندين دستگاه موتورسيكلت مردم را آتش زده‌اند. به مغازه كوچك طلافروشي حمله كرده و دارايي كاسب بيچاره را به يغما برده‌اند و براي غارت بازار خيز برداشته‌اند. آخرين خبر اين است «رسول تير خورده» خبرنگار عكاس كيهان كه در تمام مدت آشوب‌، تصويربردار خشونت، دريدگي و رسوايي مدافعان دروغين آزادي و حرمت دانشجو بوده حالا به افتخار جانبازي در راه اشاعه آگاهي و ظهور حق نايل شده است...
مردم به مجرد اطلاع از حمله به كيهان‌، سراسيمه به طرف موسسه مي‌شتابند. و انتهاي مملو از سرنشينان بسيجي و بروبچه‌هاي حزب‌اللهي به ياري كيهاني‌ها آمده‌اند: «‌به آقاي شريعتمداري بگوييد ما شما را از پدر خودمان بيشتر دوست داريم. به خدا تا زنده‌ايم اجازه نمي‌دهيم كمترين صدمه‌اي به روزنامه برسد»...
نيروي انتظامي هم براي مساعدت اعلام آمادگي مي‌كند. يك يگان از افراد پاسگاه محل جلوي موسسه مستقر مي‌شوند حالا ديگر همه دل‌ها متوجه اين كانون فرهنگي شده و قلب‌ها براي روزنامه‌نگاران متعهدي مي‌تپد كه قلم خود را در خدمت حقوق مردم و دفاع از كيان اسلام و انقلاب و ميهن به كار گرفته‌اند. اين موج حمايت، اشك شوق را بر چهره همكاران جاري مي‌كند.
اكنون ساعت 4 بعد از ظهر است كار چاپ و توزيع روزنامه پايان گرفته‌، افراد شيفت بعد از ظهر در سنگرها و پشت ميز كارشان نشسته‌اند...
ميدان ديروز‌، آوردگاه ياران علي (ع) با نيزه‌داران معاويه و ساكنان كاخ سفيد بود.