تأملی دیگر بر سریالهای تلویزیونی ماه رمضان
وقتی ناگهان زیر پای تماشاگر را خالی میکنند!
محمدرضا جایروند، محمدرضا محقق
سنت سریال سازی مناسبتی در تلویزیون برای ماه مبارک رمضان ابتدا با نمونههای خارجی از نوع سوری و عربی آغاز شد و در جذب مخاطب موفق عمل کرد. تا اینکه کمکم به ذهن مدیران تلویزیون خطور کرد که این موقعیت بینظیر را برای سریالهای ایرانی درنظر بگیرند و این فرصت را به فیلمسازان وطنی بدهند که خود را در معرض این مخاطب بیشمار و موقعیت منحصربفرد قرار دهند.
اما سوال اصلی و مهم این است که مدیران تلویزیونی ما و فیلمسازان و سریالسازان وطنی بهراستی با این موقعیت ویژه و فضای منحصربفرد طی این سالها -و امسال- چه کردند؟!
باری؛ مردم ما امسال هم وقت مقدس و زمان معطر و موقعیت نورانی خود در لحظات پس از افطار در ماه مبارک رمضان را با سریالهای «مناسبت»ی تلویزیون پر کردند و سه سریال «نفس»، «زیر پای مادر» و «رستاخیز تفنگها» روی آنتن رفتند.
سریالهای مناسبتی ماه رمضان امسال را شاید بتوان یکی از ضعیفترین و غیر قابل دفاعترین تجربیات رسانه ملی در عرصه برنامهسازی مناسبتی در این قالب پرمخاطب و جذاب دانست.
از کم و کیف خود این سریالها البته تا حدودی میتوان حدس زد که مشکل دقیقا از کجا نشأت میگیرد. مشکل از آنجایی آغاز میشود که ما حاضر نیستیم قواعد بازی را بپذیریم و همیشه دوست داریم با صرف کمترین انرژی و توان و البته به مدد شعار و هیاهو و تشکر از خودمان همه چیز را مرتب و خوب جلوه دهیم!
ما سریال بد میسازیم؛ در ماه رمضان آموزش تمرین عصبیت و نفرت به مردم روزهدار میدهیم و... و آنوقت مدعی هم هستیم و آنچنان شعار میدهیم و از خودمان تعریف میکنیم که اگر کسی نداند چه خبر است واقعا به شک میافتد که نکند خبری هست!
سریالهای شبه تکراری در رمضان 96
«رستاخیز تفنگها» محصول سال۱۳۹۲ تلویزیون المنار لبنان و با موضوع مقاومت مردم سوریه و لبنان علیه استعمار فرانسه در خلال سالهای دهه ۱۹۲۰ بود و مشخص نیست هدف از پخش آن در ماه مبارک رمضان که مخاطبان همواره به مشاهده سریالهای ایرانی عادت داشتند، چیست؟
«نفس» نیز همگان را به یاد سریال پروانه انداخت که داستانی مشابه را پیگیری میکند که بسیاری از مخاطبان اعتقاد دارند هیچ تفاوتی با سریال پروانه ندارد و قصه و کاراکترهای آن تکراری است به گونه ای دو بازیگر اصلی سریال همانند سریال پروانه به تدریج عاشق هم شده و در حالی که سازمان مخالف ازدواج آنان است، با هم ازدواج میکنند و هدایت هاشمی بار دیگر به عنوان روحانی که مخالف فعالیت مسلحانه علیه شاه است، به ایفای نقش پرداخت.
و اما سریال «زیر پای مادر» که بهانه اصلی نگارش این متن به شمار میآید بیشباهت به سریال «پشت بام تهران» نیست و هر بینندهای که آن سریال را مشاهده کرده باشد بیاختیار به این شباهت پی میبرد، به ویژه اینکه بازیگر نقش اصلی هر دو سریال نیز کامبیز دیرباز است.
سعید نعمتالله فیلنامهای را به نگارش درآورده است که شباهت فراوانی به نوشتههای قبلی وی دارد و هر کدام از شخصیتهای سریال یادآور نقشهای سریالهای دیگری هستند که فیلمنامه آن را سعید نعمتالله به رشته تحریر درآورده بود.
همه در فیلم اذعان دارند که خلیل مرد خوبی است، رخساره خانم ماهی است و آتنه عامل همه خرابکاریها! روند مضمون و روایت فیلم کلا در این فضا سیر میکند و خلیل کبابی در حالی که داد میزند«آتنه سمه برای اشکانی»، حتی تا مرز کشتن آتنه پیش میرود!
مخاطبان این سریال که توجه بیشتری نسبت به دو سریال ماه مبارک رمضان نسبت به آن روا داشته اند، در انتظار سرنوشت این داستان میمانند و احتمال میدهند که رخساره با خلیل ازدواج کند.
در قسمت آخر سریال، رخساره حاضر به ازدواج با خلیل کبابی نمیشود و اشکان با آمبولانس به مشهد اعزام میگردد. دقایق پایانی سریال است که خلیل کبابی ماشین را نگهداشته و گوشهای ایستاده و ناگهان به سمت ماشین میرود، دور میزند و آمبولانس هم پشت سرش راه میافتد.
با توجه به شیوه فیلمبرداری و میزانسن صحنه، چنین جلوه داده و به نظر میرسد که سریال با پایان باز به پایان میرسد و این مخاطبان هستند که سرنوشت سریال را در ذهن خود ترسیم میکنند. اما در یک لحظه مخاطب شوکه و غافلگیر و عصبی و خشمگین میشود! خلیل و آتنه دور یک سفره نشسته و میخواهند شام بخورند، اشکان و ستاره زنگ خانه را میزنند و غذاها نصف میشود، زنگ خانه باز هم به صدا درمیآید و خانواده برادر خلیل میآیند و سفره کمی بزرگتر میشود و نیمرو تهیه میشود، زنگ باز هم زده میشود و این بار پدر و مادر آتنه میآیند و سفره کمی بزرگتر و سیب زمینی روی اجاق و در آخر هم برادر آتنه که در سراسر سریال شاهد دعوا با خلیل کبابی بودیم از راه میرسد و سفره کاملا پهن شده و کنسرو ماهی به سفره اضافه میشود.
روایت موجز و خلاصه این صحنهها از این باب و برای رسیدن به این مقصود بود که بدانیم با چه روند و رویکردی در سریالسازی آن هم از نوع مناسبتیاش در تلویزیون روبروییم! براستی مخاطب در این لحظه احساس میکند یک ماه سرکار بوده و سرانجام با توهین بزرگی مواجه شده است و این سوال در ذهن او ایجاد میشود که هدف این سریال چیست و چرا باید پایانی این چنین فاجعهباری را شاهد باشد؟
سریالی که بیست و چند قسمت از آن صرف دعوای بین خلیل و سایر افراد درباره آتنه میشود و حتی تا چند دقیقه قبل از پایان آن بر دوری خلیل از آتنه تأکید دارد، در دو سه دقیقه پایانی کاملا برعکس شده و چنین مبتدیانه به پایان میرسد! آتنه که 20 سال از شوهر و پسرش جدا شده و قاچاقچی بوده و انواع خلافها را مرتکب شده بود سرانجام به زندگی با خلیل کبابی بازگردد که به عنوان یک مرد تمامعیار از آن یاد میشود و رخساره که بانوی با کمالات است همچنان باید به زندگی تنهایی ادامه دهد.چه پیامی از این سریال به شما میرسد؟
سخنی با مدیران سیما
حالا دیگر سریالهای ماه رمضان پای ثابت و پرطرفدار سفرههای افطار مردم مسلمان ایران شده است؛ سریالهایی که در چند نوبت و با چند رویکرد و مضمون و محتوا، در بهترین و مقدسترین زمان پخش یعنی از لحظات پس از افطار تا پاسی از شب، به روی آنتن میرود.
اما لزوم توجه نسبت به ساختار و محتوای سریالهای تلویزیونی مناسبتی ویژه ماه مبارک رمضان را از چند سال پیش بدین سو، دلسوزان و آگاهان امر به مدیران تلویزیون و برنامهسازان رسانه ملی گوشزد کردهاند.
یکی از دلایل این توجه و تنبه، نوع اتفاقاتی است که طی سالهای گذشته رخ نموده و دلیل دیگرش هم حجم انبوه مخاطب و میزان فراوان تأثیرگذاری این برنامههای نمایشی در مخاطبان میلیونیشان است.
اگر مجموعههای تولید و پخش شده طی چند سال اخیر را مرور و بررسی کنیم به یکسری نشانهگذاریها و رویکردهای محتوایی و ساختاری میرسیم که در تعداد قابل توجهی از این مجموعههای تلویزیونی، ظهور و بروز داشته است.
ظهور و بروزی که با توجه به گستره مخاطبان و انبوه بینندگان این سریالها و خاصه با عنایت به ساعت پخش آن که بهترین و مناسبترین و پربینندهترین ساعت پخش تلویزیونی است، از اهمیت ویژهای برخوردار میشود.
اگر بنا باشد این مجموعههای تلویزیونی را طی چند سال گذشته به لحاظ محتوایی بررسی کنیم میتوانیم مولفههای ساخت آنها را در چند حوزه طنز، ماورایی، اجتماعی و خانوادگی تقسیمبندی کنیم.
در واقع مدیران و سیاستگزاران رسانهای تلاش کردهاند تا در یک بسته متنوع، هم به نیازهای گوناگون مخاطبانشان پاسخ دهند و هم تنوعی در ذائقهها را لحاظ کنند و طیفی مختلف از مضامین و قالبهای نمایشی را در یک بستر سریالی به بیننده ارائه دهند.
انتخاب چنین رویکردی در کلیتش درست و اصولی است و گویای نیازسنجی و توجه مدیران و برنامهسازان به گرایشها و نیازمندیهای مختلف مخاطبان.
اینکه بیننده تلویزیون در چنین موقعیتی هم به سریال طنز و مفرح نیاز دارد و هم به مجموعه معرفتی و تنبه دهنده و تذکار بخش و هم به سریالی که مسایل اجتماعی و دغدغههای فرهنگی را یادآوری کند و... اما آنچه مهم است اینکه آیا در انتخاب چنین رویکردی، ابعاد نظارتی و بعد هدایتی هم به صورت نسبی و استاندارد درنظر گرفته و اجرا میشود یا نه؟
به عبارت دیگر سوالی که مطرح است- طی سالهای گذشته و پیشاپیش در همین سال جاری- این است که چه تدبیر و درایتی به کار رفته است که سریالهای ماه رمضان در عین تدارک یک بسته متنوع و با مضامین مختلف، بتوانند به ارتقای سطح بینش معرفتی و حس عبودیت بینندگان تلویزیون در ماه مبارک رمضان کمک کنند؟
مگر نه اینکه ماه رمضان را ماه میهمانی خدا خواندهاند؟ و چه عبارت سترگ و حساس و تأملبرانگیزی!
و مگر نه اینکه تلویزیون به عنوان فراگیرترین رسانه کشور و به عنوان یک دانشگاه عمومی- به تعبیر حضرت امام راحل درباره صداوسیما- وظیفه بالا بردن معرفت عمومی و اصلاح افکار مخاطبانش را در جهت منویات دینی و اعتقادات مذهبی برعهده دارد؟
تجربه سالهای گذشته این نگرانی را در دل مومنین و رصدکنندگان دلسوز برنامههای تلویزیونی ایجاد کرده است که سریالهای مناسبتی ماه رمضان همچون سالهای گذشته یا به ورطه لودگی فرو بغلتد یا در دام شبه عرفانهای ماورایی قرار گیرد یا به ترویج عصبیت و تابوشکنیهای عرفی و اخلاقی بیانجامد!
جای آن دارد که مدیران تلویزیون هم عرصه را برای نظارت و تدقیق آگاهان و خبرگان این امر که هم باید اسلام شناس و هم رسانه شناس باشند فراهم نمایند و هم در تنظیم ساعت پخش برنامههایشان جایی را برای خلوت گزیدن و عبادت مخاطبانشان تدارک ببینند.
شاید با این رویکرد هم دنیا و آخرت بینندگان رسانه فراگیر ملی بهتر و بیشتر تأمین شود. این طور نیست؟!