واکنش «میثم مطیعی» به اهانت ها
ای دوستان که در صف «دوم» نشسته اید!
آنچه در پی میآید، شعری است که میثم مطیعی به عنوان «اولین و آخرین واکنش به اتفاقات و توهینهایی که پس از مداحی خود در نماز عید فطر» خوانده است:
ای دوستان که در صف دوم نشستهاید!
وی دوستان که در صف سوم نشستهاید!
ای دوستان که در صف چارم به هردلیل
یا اینکه جایی از صف پنجم نشستهاید!
ای دوستان... شما... نه... شما... پشت نردهها
آری شما که غرق تبسم نشستهاید
ای دوستان که در صف شش، هفت، هشت، نُه
فرقی نمیکند صف چندم نشستهاید
دیگر نصیحت صف اول صلاح نیست!
ای ناصحان که در دل مردم نشستهاید
گویند حرف عدل مگویید و مشنوید
دندان نهید روی جگر خاصه روز عید
وحدتشکن مباش و خیانت مکن دگر
دعوت به کار و خدمت و همت مکن دگر
از کارگر ز دست پر از پینهاش مگو
از دردهای سینه بیکینهاش مگو
آیینه تظلّم پیر و جوان مباش
فریاد دادخواهی معدنچیان مباش
آخر چه وقت دم زدن از عدل حیدر است؟
نهجالبلاغه بسته بماند وزینتر است!
وحدت شکسته هر که به دشمن زند نهیب!
حرمت شکسته هر که ز جرأت برد نصیب!
هر شکوه از خیانت دشمن خیانت است!
باید گذاشت تا به ابد دست روی دست
گر پشت پا زدهست به عهدی که بسته است
مداح را چکار به نقد و نصیحت است؟
مداح مدح ما کند و بس کفایت است!
***
کم نیست حرفهای نگفته هنوز هم
کم نیست دردهای نهفته هنوز هم
ذاکر شوی نفس نفست وقف هیئت است
وقف صدای مردم و نذر عدالت است
آموختیم امر به معروف با حسین
هرکس حسینی است و فداییست یا حسین
مدح حسین نقد کژیهای امت است
مداح نور دشمن تزویر و ظلمت است
هر دم میان «هِقهِق» و «حَقحَق» زحق بگو
چون دِعبِل و کُمِیت و فَرَزدَق ز حق بگو
مداح اهلبیت زبان نگفتههاست
فریاد او صدای هر آنکس که بیصداست
قند است نقد، تلخ شده کامشان چرا؟
عریان شدهست دشنه دشنامشان چرا؟
تحریمهای تازه رسیده به خیر باد
تحریم دادخواهی و تحریم انتقاد
هرگز نمیرویم به ترس از میانه، ما
مرد شهادتیم چنین فاتحانه، ما
ای مردم همیشه مقاوم، به یادها
ای قوم استوار در این گردبادها
ای سروهای در دل تاریخ سربلند
ای مردم همیشه غریب و شکوهمند
تنها اگرچه در دل سنگر رها شویم
ما عهد بستهایم زبان شما شویم
زخم زبان ز دوست و دشمن چشیدهایم
توهین نکردهایم؛ که توهین شنیدهایم
حاشا در این مجاهده کوتاه آمدن
یا با فساد ثانیهای راه آمدن