در دسترس بودن؛ فضیلت و ارزش
* علی جواهردهی
یکی از ویژگیهای بارز پیامبر اکرم(ص) به عنوان اسوه حسنه، در دسترس بودن بود. دسترسی به ایشان چنان آسان بود که گاه حتی مورد سوءاستفاده برخیها قرار میگرفت و خداوند در آیاتی چند مردم را مورد عتاب قرار میدهد که از این ويژگی پیامبر بهرهبرداری سوء نکنند. عالمان و مسئولان نظام اسلامی نیز که بیشترین مسئولیت را در برابر خدا و مردم دارند، بایستی با تأسی به رسول اکرم بهگونهای رفتار کنند که مردم و مراجعان بتوانند به آسانی و به صورت حضوری و غیرحضوری به آنان دسترسی داشته باشند و مشکل و نیاز خود را طرح کنند. در مطلب حاضر فضیلت در دسترس بودن مسئولان و عالمان و فواید آن مورد بررسی و کنکاش
قرار گرفته است.
پیامبر(ص)؛ الگوی دسترسی آسان
شاید در میان آفریدههای الهی کسی برتر و اعظم از پیامبر خدا(ص) نباشد؛ آن حضرت(ص) چنان برتر است که در «قاب قوسین أو أدنی» (نجم، آیه9) قرار دارد. با این حال با مردم چنان میزیست که گویی یکی از کوچکترین آنان است. وقتی نمایندگان کشورها یا شرایع برای تحقیق درباره اوضاع حجاز وارد مدینه النبی و مسجد میشدند، چون حضرت در جمع یاران همانند یکی از ایشان بود، او را نمیشناختند و از اینکه جامههای زرین بر تن ندارد و تفاوتی میان ایشان و دیگران نیست، شگفتزده میشدند و گاه ایمان میآوردند. در حقیقت ایشان بدون داشتن هیچ مانع و حاجبی در میان مردم میزیست و در بازار میگشت و خرید و فروش میکرد. خداوند در اینباره میفرماید: و گفتند: این چه پیامبری است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود؟ چرا فرشتهای به سوی او نازل نشده تا همراه وی هشدار دهنده باشد؟ یا گنجی به طرف او افکنده نشده؛ یا باغی ندارد که از بار و بر آن بخورد؟ و ستمکاران گفتند: جز مردی افسونشده را پیروی نمیکنید. (فرقان، آیات 7 و 8)
البته از نظر قرآن همه پیامبران اینگونه بودند و سبک زندگی آنان با سبک زندگی فرعون و قیصر و کسری تفاوت ماهوی داشت (فرقان، آیه20)؛ چرا که اهداف ایشان با اهداف دیگر نظامهای سیاسی و اجتماعی تفاوت بنیادین دارد؛ آنان برای دنیای خود یا در نهایت جامعه خویش تلاش میکنند؛ در حالی که پیامبران، برای سعادت دنیا و آخرت مردم میکوشند. (بقره، آیه201) از همین رو پیامبر(ص) همیشه در اختیار مردم بود. همچون آنان میزیست و همچون یکی از آنان در جمع مسجدنشین بود. در سنت و سیره ایشان آمده که آن حضرت برروی زمین مینشست و غذا میخورد و چون برده، ساده مینشست و با دست خود، کفشش را وصله میزد. جامه خود را با دست خود میدوخت و بر الاغ برهنه مینشست و حتی دیگری را پشت سر خود سوار میکرد. پیامبر(ص) تختی نداشت و هر جا بود یا میرفت برروی زمین مینشست. ایشان عبایی داشت که هر جا میرفت، آن را دولا میکرد و زیر خود میانداخت.
در میان اصحاب و یاران دایره مینشست و همگی حلقه میزدند تا برتری یکی بر دیگری دیده نشود و مجلس، بالا و پایینی نداشته باشد و همه، جایگاه مساوی داشته باشند؛ او جای خاصی برای خود اختصاص نمیداد و دیگران را هم از این کار، نهی میکرد. حضرت همواره آماده پاسخگویی به هر ندایی بود که میشنید. میگویند: در پاسخ دوستان و غیردوستان و هرکس که صدایش میکرد، میگفت: لبیک. (نگاه کنید: طبقات الکبری، ج1، ص372؛ شرح اصول کافی ح 1، ص240؛ سنن النبی، ص103؛ مسند احمد، ج3، ص19؛ عیون اخبار الرضا علیهالسلام، ج1، ص41؛ وسائل الشیعه، ج8، ص 507؛ اصول کافی، ج2، ص99؛ بحارالانوار، ج7، ص249؛ و سنن النبی و دیگر کتب معتبر)؛ چرا که از نظر قرآن برتری انسان به تقوای الهی است. (حجرات، آیه13) این در حالی بود که تودههای مردم از جمله مشرکان بر این باور بودند که افراد شایسته و برترین٬ کسانی هستند که دارای ثروت و قدرت هستند. از اینرو، میگفتند که باید پیامبری به چنین افرادی تعلق داشته باشد. (زخرف، آیه31) البته این مشکل حتی در میان برخی از پیروان شرایع دیگر الهی چون یهودیان نیز وجود داشت و آنان رهبری را شایسته کسانی میدانستند که اهل ثروت باشند. (بقره، آیه247)
هم سطح مردم عادی بودن پیامبر(ص) در زیست و زندگی خویش موجب شده بود تا مردم چنان به ایشان بدون هیچ واسطهای دسترسی داشته باشند که برای بسیاری شگفتانگیز و غیرقابل باور است. ایشان نه تنها با مردم چون بردگان مینشست و غذا میخورد، بلکه مردم همواره به شکلی خود را مهمان سفره ایشان میکردند. این رویه تا جایی پیش رفت که بدون اذن وارد بر ایشان میشدند و پس از خوردن نیز در خانهاش به گپ و گفت میپرداختند. (احزاب، آیه53)
دسترسی آسان و آسانگیری آن حضرت(ص) نسبت به مردم آنچنان بود که خود را به رنج و زحمت میانداخت. (همان؛ و نیز شعراء آیه3)
مردم با پیامبر همچون یکی از خود برخورد میکردند و معاشرت میورزیدند، بلکه به سبب نرمخویی و رقت قلب پیامبر(ص)، مردم با ایشان خیلی راحتتر از دیگران برخورد کرده و حتی گاه ادب را کنار گذاشته و بیادبی میکردند و ایشان را به نام میخواندند و یا با صدای بلند از بیرون خانه، وی را میطلبیدند. در کارها و حرکت از او پیشی میگرفتند و در نزدش داد میزدند و صدای خویش را بلند میکردند بهگونهای که صدای پیامبر(ص) در میان صداها گم میشد. (حجرات، آیات 1 تا3)
از آنجا که پیامبر٬ رحمت برای جهانیان بود: و ما أرسلناک الا رحمه للعالمین؛ و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم (انبیاء، آیه107)، حتی با آنکه میدانست سخنان بسیاری از آنان خلاف آن چیزی است که در دل دارد، به آن گوش میکرد تا حدی که حضرت را حرفشنو و سادهلوح میدانستند؛ زیرا ایشان گوش میداد و چون خلاف ظاهری وجود نداشت، به همان ظاهر بسنده میکرد؛ چرا که مأمور بود تا به ظواهر حکم و عمل کند. از همینرو، میفرمود: ای مردم! تنها من در میان شما طبق گواهی گواهان و سوگندها دادرسی میکنم و چهبسا باشد که برخی از شما از برخی دیگر بهتر دلیل میآورد؛ بنابراین، هر فردی که من از مال برادرش چیزی را برای او به واسطه بینه یا سوگند دروغ جدا کنم، تنها برای او با آن قطعهای از آتش جدا کردهام. (کافی (الاسلامیه)، ج7، ص414)
همین ظاهرگرایی، حرفشنوی از مردم و زودباوری موجب شد تا برخیها گستاخ شوند و رفتاری نادرست داشته باشند، اما ایشان هرگز تغییر رویه نداد و به سبب به وجود آمدن این مشکلات، سبک زندگی خود را تغییر نداد و دور از دسترس قرار نگرفت؛ اما خداوند به گستاخان هشدار داد که تغییر رویه دهند: و از مردمان کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند؛ و میگویند: او حرف شنو و زودباور است. بگو: گوش خوبی برای شماست؛ به خدا ایمان دارد و سخن مؤمنان را باور میکند؛ و برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند، رحمتی است؛ و کسانی که پیامبر خدا را آزار میرسانند عذابی پردرد در پیش خواهند داشت. (توبه، آیه 61)
حضرت با مردم در هر حال، نرم برخورد میکرد و از هرگونه خشونت بیانی و رفتاری پرهیز داشت و برای دیگران خودش را به رنج میافکند تا آنان در آسایش باشند. خداوند میفرماید: لقد جاءکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم؛ قطعا برای شما پیامبری از خودتان آمد که بر او دشوار است شما در رنج بیفتید، به هدایت شما حریص و نسبت به مؤمنان دلسوز مهربان است. (توبه، آیه 128)
از آنچه درباره زندگی و منش و سبک زندگی پیامبر بیان شد روشن میگردد که آن حضرت علیرغم عظمت روحی و بلندی جایگاه مقام معنوی درنزد خدا و با وجود داشتن رسالت و نبوت آسمانی، همچون یک فرد عادی همیشه در اختیار و در دسترس مسلمانان و مومنان بود و به عنوان پیامبر خدا، خود را وقف رسیدگی به امور مردم کرده و هیچگاه برای خود حاجب و دربان و اسکورت و محافظ و اینگونه موانع معین نکرده بود.
ضرورت در دسترس بودن مسئولان نظام اسلامی
از نظر آموزههای قرآنی، مردم باید به آسانی بتوانند به مسئولان نظام اسلامی و عالمان دسترسی داشته و از کارگزاران، حوائج خود را بخواهند و مشکلات و شبهات خودشان را حل و فصل کنند.
خداوند در آیات قرآن به امت اسلام فرمان میدهد تا در هر امری به عالمان و راسخان در علم مراجعه کنند که در ساختار نظام سیاسی ولایی در جایگاه بلندی قرار دارند. اینکه از مردم خواسته شده تا از اهل ذکر و عالمان بپرسند، به طور طبیعی باید بر عالمان فرض و واجب باشد که خود را در اختیار مردم قرار داده و دسترسی آسان برای پرسش و پاسخ شنیدن را فراهم آورند. خداوند میفرماید: فاسألوا اهل الذکر ان کنت لا تعلمون؛ اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید. (انبیاء، آیه 7؛ نحل، آیه 43) لازمه اجرای چنین دستور خداوند، در دسترس بودن اهل ذکر میباشد.
امام صادق(ع) درباره تعهدات عالمان نسبت به جاهلان میفرماید: انالله لم یاخذ علیالجهال عهدا بطلب العلم حتی اخذ علی العلماء عهدا ببذل العلم للجهال، لان العلم کان قبل الجهل؛ خداوند از نادانان پیمان نگرفته که دانش بیاموزند، تا آنکه از عالمان پیمان گرفته که به نادانان بیاموزند، زیرا دانش، پیش از نادانی بود. (کافی، الاسلامیه، ج 1، ص 41)
همچنین به شکل خاص درباره مسئولیت سنگین رهبران نظام سیاسی ولایی درباره پاسخگویی و حل مشکلات جامعه و شبهات و شایعات میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت کنید! پس هرگاه در امری اختلاف نظر یافتید، اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید، آن را به خدا و پیامبرش عرضه بدارید. این بهتر و نیکفرجامتر است. (نساء، آیه 59)
پس اگر در نظام اسلامی بر مردم است تا امور اختلافی را به رهبران ارجاع دهند و مسئله را حل و فصل نمایند، بر مسئولان و دولتمردان نیز فرض است تا همواره در خدمت مردم باشند و تعلل و کوتاهی در پاسخگویی و شفافسازی نداشته باشند؛ زیرا هر گونه قصور در این زمینه موجب افزایش اختلاف و دامنزدن به آن است.
امیرمومنان علی(ع) به مالک اشتر فرماندار خویش در مصر درباره دسترسی آسان مردم به مسئولان و رهبران مینویسد: «فلا تطولن احتجابک عن رعیتک، فان احتجاب الولاه عن الرعیه شعبه من الضیق و قله علم بالامور؛ پنهان ماندن خود از مردم را طولانی مساز، چرا که دور از دسترس بودن والیان، نوعی فشار و تنگنا بر مردم است و موجب کماطلاعی از کارها میشود. (نهجالبلاغه، نامه 53، بند 121)
بنابراین دسترسی مردم به مسئولان امر، باید بسیار آسان باشد و هیچ حاجب، دربان، مسئول دفتر و منشی که مانع جدی در ارتباط میان مردم و مسئولان باشد، نباید به عنوان دیواری میان مردم و مسئولان پدید آورد و ایشان را از حق طبیعی محروم کند. البته نظم دادن به امور و تعیین وقت ملاقات برای اینکه امور سامان یابد، مطلب دیگری است که در جای خود لازم است؛ ولی نباید این نظمبخشی، به حقخوری تبدیل شود و حق مردم از ارتباط با مسئولان اینگونه تضییع گردد.
به سخن دیگر، گرچه وجود منشی و نظم برای تنظیم امور و ملاقاتها و برنامهها لازم است، ولی نباید فاصله ایجاد کند و احتجاب و در پردهبودن مسئول، طول بکشد به طوری که مردم از ارتباط آسان محروم شوند و نتوانند امور خویش را با او در میان بگذارند.
از نظر امام علی(ع) پوشیده ماندن مسئولان و عالمان از مردم سبب میشود تا از امور بیخبر بمانند، در نتیجه کار بزرگ نزدشان کوچک جلوه میکند و کار کوچک به نظرشان بزرگ میآید، چنانکه این امر موجب میشود تا خوب، بد جلوه کند و زشت، نیکو دیده شود. پس حق و باطل به هم آمیخته شده و فتنهها در امور پیش آید و جامعه از شفافیت به کدورت و تیرگی در روابط میان مردم و مسئولان و عالمان کشیده شود.
اصولا نظام اسلامی و رهبران امت از عالمان و عاملان، کارگزاران الهی برای ایجاد عدالت هستند و از ملزومات برقراری عدالت در جامعه این است که مردم به حکام و کارگزاران خود دسترسی آسان داشته باشند تا بتوانند به راحتی مشکلات خود را با آنان در میان بگذارند و در کار حکومت مشارکت فعال داشته باشند و به عنوان نصیحت، در امور به شکل جزیی دخالت نمایند؛ از همین رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: هیچگاه خود را فراوان از مردم پنهان مدار که پنهان بودن رهبران، نمونهای از تنگخویی و کماطلاعی در امور جامعه است؛ پنهان شدن از رعیت، زمامداران را از داشتن آنچه بر آنان پوشیده است باز میدارد. پس گاه بزرگ، اندک و گاه اندک، بزرگ جلوه میکند... همانا زمامدار آنچه را که مردم از او پوشیده دارند نمیداند و حق را نیز نشانهای نباشد تا با آن راست از دروغ شناخته شود.
(نهجالبلاغه، نامه 53)
حاکمان و عالمان از ارتباط با مردم سود بیشتری میبرند؛ چرا که نسبت به امور جامعه شناخت پیدا کرده و افکار و عقاید و نیز رفتار مردم را دانسته و مشکلات آنها را خواهند شناخت.و از بحرانها و ریشههای اختلافات آگاه شده و میتوانند با این آگاهی، بهتر جامعه و امت را مدیریت کرده و نظام سیاسی را در مسیر درست و سازنده قرار دهند. عالمان نسبت به موضوعات و موارد و مصادیق آن آگاه شده و برای حل مسئله از آن به بهترین شکل میتوانند بهره برند.
توجه به مردم و کارهای آنان، موجب برکت در کارها و محبوبیت در میان آنان میشود.
مسئول یا عالمی که سهلالوصول است و مردم به راحتی و هر زمان که بخواهند به او دسترسی دارند، همواره دعای خیر آنان را برای خود کسب میکنند و همین دعاها و ذکر خیرها موجب برکت در زندگی و امور آنان میشود.
مسئولان نظام اسلامی و نیز عالمان باید الگوی خود را خدا و رسول و ائمه(ع) قرار دهند و به خداوند تأسی کنند که: لا یشغله شأن عن شأن (کاری او را از کار دیگر باز نمیدارد) و لا یبرمه الحاحالملحین (اصرار اصرارکنندگان او را از پای در نمیآورد).
و نیز با الگو قرار دادن پیامبراکرم و امامان معصوم(علیهمالسلام) خود را شبانهروز وقف پاسخگویی به مردم کنند. همچنانکه آن بزرگواران وقت و بیوقت در خدمت مراجعان بودند و با روی باز از ارباب رجوع و صاحبان حوائج استقبال میکردند.
در منابع تاریخی و داستانهای زندگی عالمان اسلامی نیز مطالب بسیاری درباره سعه صدر و حلم آنان نسبت به پاسخگویی و دسترسی آسان مردم به ایشان نقل شده است.
نقل است که روزی از آیتالله محمدحسن نجفی٬ فقیه نامدار شیعه، معروف به صاحب جواهر که مؤلف کتاب گرانسنگ جواهرالکلام است سؤال میکنند که اگر خداوند به شما اطلاع دهد که از عمر شما جز چند ساعت باقی نمانده، این ساعات پایانی عمر را صرف چه کار میکنید؟ ایشان در جواب میفرماید: این چند ساعت عمرم را صرف خدمت به خلق و گرهگشائی از مردم میکنم و اگر دیدم که کاری نمیتوانم برای کسی انجام دهم میروم جلوی در خانهام مینشینم تا شاید کسی به من مراجعه کند و بگوید حاجآقا برایم استخارهای بگیرید.
درباره آیتالله حسنعلی نخودکی میگویند که ایشان بطور شبانهروزی در خدمت مراجعان بود و نیازمندان و حاجتمندان و گرفتاران، هر زمان که اراده میکردند به در خانه شیخ میآمدند و ایشان با روی گشاده مشکلشان را حل میکرد. این مراجعات گاه حتی در نیمههای شب نیز انجام میشد تا جایی که فرزندشان یک بار به پدر پیشنهاد میکند که برای مردم ساعات کار مشخص کنند تا مردم در آن ساعات معین مراجعه کنند، ایشان اما مخالفت میکنند و میگویند بگذار مردم هر زمان که خواستند بیایند.
در عصر حاضر که دوران شبههافکنیهای فراوان ابلیس و ابلیسیان در امور عقیدتی و دینی است بر عالمان اسلامی است که بیشتر از گذشته در دسترس مردم باشند تا کسانی که سؤال و مشکلی در زمینههای اعتقادی و مذهبی و سایر زمینهها دارند بتوانند با یک تماس و یا با یک بار مراجعه مشکلشان را حل کنند و به گفته حجتالاسلام قرائتی هر فردی باید تلفن یک اسلامشناس را به همراه داشته باشد تا هر زمان برایش شبهه و سؤالی پیش آمد بتواند با او ارتباط برقرار کند.
وظایف مردم در قبال مسئولان
حق متقابل امام و امت و نیز وظایف متقابل هر یک نسبت به دیگری امری است که بارها در آیات و روایات بیان شده است. از جمله امیرمؤمنان علی(ع) میفرماید: بزرگترین حقی که خداوند قرار داده و واجب ساخته، حق حاکم بر مردم و مردم بر حاکم است، فریضه ای است که خداوند بر گردن هر کدام در مقابل دیگری قرار داده و آن را سبب سامانبخشی الفت و همبستگی ایشان و عزت دینشان قرار داده است. (نهجالبلاغه، خطبه 216)
پس همانطوری که بر مسئولان و عالمان است تا دسترسی آسان را برای مردم فراهم آورند، بر مردم است تا حقوق طبیعی مسئولان و عالمان را نیز مراعات کنند و برای آنان تضییقاتی فراهم نکنند که زندگی بر آنان سختتر شود. البته مسئولیت به طور طبیعی، محدویتهایی برای آنان ایجاد کرده و زندگی را برایشان سخت و دشوار میکند؛ اما نباید این سختی از سوی مردم به سبب رفتارهای نادرست و بیادبانه افزایش یابد.
در آیات قرآن مسئولیت مردم در برابر رهبران و مسئولان و عالمان به خوبی ترسیم شده و در برابر دسترسی آسان برای مردم، محدودیتهایی نیز بیان شده که باید در قالب ادب اجتماعی و معاشرت به کار گیرند. از جمله خداوند میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید در برابر خدا و پیامبرش در هیچ کاری پیشی مجویید و از خدا پروا بدارید که خدا شنوای داناست. ای کسانی که ایمان آوردهاید صدایتان را بلندتر از صدای پیامبر مکنید و همچنانکه بعضی از شما با بعضی دیگر بلند سخن میگویید با او به صدای بلند سخن مگویید مبادا بیآنکه بدانید، کردههایتان تباه شود؛ کسانی که پیش پیامبر خدا صدایشان را فرو میکشند همان کسانند که خدا دلهایشان را برای پرهیزگاری امتحان کرده است، آنان را آمرزش و پاداشی بزرگ است، کسانی که تو را از پشت اتاقهای مسکونی تو به فریاد میخوانند بیشترشان نمیفهمند. (حجرات، آیات 1 تا 4)
همچنین رفتار مردم نباید به گونهای باشد که موجب رنجش شود. خدا میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید! داخل اتاقهای پیامبر مشوید، مگر آنکه برای خوردن طعامی به شما اجازه داده شود، آن هم بیآنکه در انتظار پخته شدن آن باشید؛ ولی هنگامی که دعوت شدید، داخل شوید، و وقتی غذا خوردید، پراکنده گردید، بیآنکه سرگرم سخنی شوید. این رفتار شما پیامبر را میرنجاند؛ ولی از شما شرم میدارد، و حال آنکه خدا از حقگویی شرم نمیکند، و چون از زنان پیامبر چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید، این برای دلهای شما و دلهای آنان پاکیزهتر است؛ و شما حق ندارید رسول خدا را برنجانید و مطلقا نباید زنانش را پس از مرگ او به نکاح خود درآورید؛ چرا که این کار نزد خدا همواره گناهی بزرگ است. (احزاب، آیه 53)
پس ارتباط با مسئولان و عالمان نهتنها نباید موجب رنجش و اذیت و آزار آنان شود، بلکه نباید به گونهای رفتار شود که خانواده آنها نیز در تنگنا قرار گیرند و با تماسها و زنگزدنهای بیوقت و بیموقع آسایش اطرافیان عالمان و مسئولان را سلب کرد.