انضباط اجتماعی در سبک زندگی اسلامی-بخش دوم
عوامل تقویت انضباط اجتماعی در منابع دینی
وحید حاتمی
در شماره پیشین این نوشتار، مبانی انضباط اجتماعی در منابع دینی مورد تحلیل و تبیین قرار گرفت و خاطرنشان شد که نظم و انضباط اجتماعی، اساس و قوامی برای زندگی شهروندی، مفهومی محوری و دارای ارتباطی چند سویه با دیگر حوزههای زندگی، مطالبهای دینی، ملی و عرفی و شاخصی برای میزان پیشرفت و توسعه شهری است. قرآن نیز با بیان داستان طالوت و نبرد او با جالوت، داستان بنی اسرائیل و داستان جنگ احد نمونههایی حقیقی از پیامدهای بیانضباطی را برای مسلمانان روایت میکند. عوامل تقویت انضباط اجتماعی در منابع دینی نیز موضوع بخش دوم این مطلب است که پیش روی خوانندگان عزیز قرار میگیرد.
***
با تکیه بر مباحث نظری و چارچوبهای مفهومی بیان شده، با تأملاتی در منابع دینی، عوامل تقویت نظم را با ذکر دو مقدمه کوتاه پی میگیریم:
الف. بر اساس جهانبینی اسلام، خداوند خالق یکتا و حکیم مطلق است. تنها اوست که به همه ابعاد وجودی انسان آگاهی تمام عیار دارد و فقط اوست که میتواند خیر و شر انسان را به نحو کامل و شایسته بشناسد و انسان را به فلاح و سعادت ابدی رهنمون کند. برای نیل به این هدف ارزنده و والا، پیامبران و امامان معصوم(ع) را به نبوت و امامت منصوب کرده و هدایت و راهنمایی همه انسانها را در طول تاریخ به آنها واگذار نموده است. پیامبران و امامان از طریق وحی به شکل مستقیم و غیر مستقیم هنجارها و قاعدههای عمل را دریافت نموده و آن گاه در بسترها و زمینههای عادی و بعضا غیرعادی به انسانها آموزش دادهاند. دستگاه عدل الهی تکویناً و تشریعاً به موجب رعایت این هنجارها، همنوایان را به فلاح، رستگاری و سعادت ابدی میرساند و در بهشت برین جای میدهد و ناهمنوایان را کیفر داده و مجازات میکند و در دوزخ جای میدهد. تکیه و تأکید بر روی این نکته حائز اهمیت است که مؤمنان باید توجه داشته باشند که دستورات الهی و هنجارهای دینی از سنخ توافقهای جمعی نیست که بتوان آنها را دستکاری کرد و به اشکال دل بخواه درآورد و یا نسبت به برخی تعهد عملی داشت و نسبت به بقیه آنها بیتفاوت بود، بلکه باید همواره بر همه آنها همزمان و متناسب با خواست و اراده واضع آن هنجارها (شارع مقدس) تاکید ورزید. بر اساس جهانبینی اسلام، عمل به برخی از آنها و فراموش کردن بقیه و سستی در انجام آنها ممنوع است و گناه شمرده میشود؛ چه آنکه بر اساس این جهانبینی، همه دستورات الهی در بردارنده مصلحتها و منافعی برای کنشگران هستند. هر چند ممکن است که کنشگران به منافع و کارکردهای مثبت و یا ضررها و کارکردهای منفی آنها آگاهی نداشته باشند.
ب- در اسلام، آنچه محور دستورالعملها است، توحید است. اسلام ادعای تشکیل امت واحده را داشته و دارد و اختصاص به حد و مرز جغرافیایی و اقوام خاصی ندارد. در این نوشتار آنچه مورد تاکید قرار گرفته ایجاد و حفظ و ارتقای نظم اجتماعی با تکیه بر ادبیات جامعه شناختی و از منظر اسلام است. با توجه به مقدمات ذکر شده، آنچه در پی میآید، مجموعهای از آموزههای دینی است که در قالب آیات شریفه قرآن کریم، روایات معصومان(ع) تفسیر آیات و در برخی مواقع دیدگاههای شخصیتهای برجسته و نظریهپرداز، بیان شده و میتواند بیانگر عوامل ایجاد نظم و یا حفظ و ارتقای آن باشد.
1ـ ایمان به خدا
ایمان به خدای یکتا مهمترین اصل و اساسیترین عامل برای تقویت نظم و انضباط اجتماعی است، البته اگر اعضای جامعه به این مرحله از رشد و آگاهی رسیده باشند که خداوند آنها را آفریده و از این آفرینش هدفی را تعقیب میکند. هدف از آفرینش انسان و همه آنچه که در اطراف اوست برای سعادت و کمال ابدی اوست و نیز عقیده و ایمان به آنکه اصول نظری و عملی همگی در دستورات دینی اسلام نهفته است. این دستورات دینی انسان را به سعادت ابدی نائل میکند؛ زیرا تابع جذب مصلحت و دفع ضرر است. در نتیجه ایمان و آگاهی به این عقاید و عمل همه مسلمانان بدانهاست که هیچ زمینهای برای اختلال به وجود نمیآید. عکس این هم درست است که کفر و بیایمانی منشاء بسیاری از عدم تعادلها و بحرانهای اجتماعی به شمار میرود. بر اثر کفر و بیایمانی است که قوانین و مقررات آسمانی خدشه دار شده و مورد تعرض قرار میگیرد و در نتیجه، در بخشهایی از زندگی اجتماعی انسان اختلال به وجود میآید.
لازمه ایمان تام و تمام به این عقاید، آن است که مسلمانان به این عقیده نیز ایمان داشته باشند که خالق همه هستی عالِم مطلق است و علم او بر همه ذرات و کائنات احاطه دارد و هیچ چیز از دایره علم او خارج نیست. خالق هستی با توجه به همین علم و عشق و علاقهای که به آینده انسان دارد، این دستورات عملی را برای او تنظیم کرده است و با عمل به این دستورات که از یک پشتوانه علمی فراگیر برخوردار است، نظم بر همه گستره زندگی فردی و اجتماعی او حاکم میشود. بنابراین، با ایمان به مجموعه این عقاید نظم اجتماعی فراگیر و توسعه مییابد.
2ـ ضرورت قانون
تاریخ حیات آدمی، به خوبی گویای آن است که انسان همواره به صورت تجمعی زیست کرده است و روشنی این مدعا ما را از هر گونه استدلال و برهان عقلی و دلیل تجربی بینیاز میکند. اگر سؤال و ابهامی وجود دارد، در چند و چون این نوع زندگی و پراکندگی آن و سؤالهایی از این قبیل است. اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد که هر وقت و هر کجا که انسان بوده، به صورت اجتماعی زندگی کرده است.
با توجه به ویژگیهای زیست شناختی و آثار یافت شده و همچنین آیات شریفه قرآن کریم، اولین واحد اجتماعی، خانواده بوده که هم با ویژگیهای زیستی انسان همسو است و هم با ویژگیهای روحانی و فطری او.
با پیدایش خانواده که همزمان با خلقت بشر است، نیاز انسانها به یکدیگر نمودار شد. این نیازها متعدد هستند و روشنترین و ابتداییترین آنها نیاز جنسی دو جنس مخالف (مذکر و مونث) به یکدیگر است. لازمه تامین این نیازها و پاسخ به هر یک آن است که تعاملی بین انسانها صورت بگیرد. برقراری تعامل بین انسانها خود تبعاتی به دنبال دارد. انسانها همواره به دنبال آن بودهاند که بیشترین بهرهوری را از غیر خودی داشته باشند؛ خواه از طبیعت و یا از انسانهای دیگر. توسعه و افزایش بهره وری، بهرهکشی و استثمار انسانهای دیگر را باعث میشد. در اینجاست که وجود قانون ضرورت پیدا میکند. قوانین به هر شکل که باشند، به تنظیم رفتار شهروندان میپردازند و از هرج و مرج جلوگیری مینمایند.
از آن رو که انسان دارای بعد مادی و معنوی است و هم حیات دنیوی دارد و هم حیات اخروی و به دنبال سعادت جاوید است، نیازمند قوانینی است که هر دو جهت را تامین کند. تامین این دو جهت ممکن نیست مگر آنکه واضع و قانون گذار به ابعاد او آگاهی داشته باشد. در این جاست که لازم است وحی به کمک آدمی بیاید، به علاوه آنکه در حیات دنیوی نیز بسیاری از ابعاد آدمی هم چنان مجهول و ناشناخته مانده است؛ بنابراین محتاج قوانین مبتنی بر وحی است. از این نیاز که چشم پوشی کنیم، توجه به این نکته ضروری است که تنها قوت و فراگیری قانون کافی نیست، بلکه علاوه بر قوت قانون، ایمان به درستی آن نیز ملحوظ نظر است. وقتی انسانها به خدا و وحی عقیده و ایمان داشته باشند و برخی قوانین را منتسب به منبع وحی بدانند طبعا با رغبت بیشتری بدان ملتزم میشوند.
با توجه به آنچه گفته شد، هیچ اجتماعی بدون قانون نمیتواند باشد و همه جوامع به هر شکل ممکن تابع قوانین زمینی و یا آسمانی هستند، اما بهترین قوانین آن است که همه ابعاد انسان را پوشش دهد. تنها قوانین آسمانی که به وسیله وحی و توسط انبیاء(ع) آمده است از این ویژگی برخوردار است. بنابراین، هیچ انسانی نمیتواند آزادانه هر آنچه را میخواهد انجام دهد، بلکه همه انسانها مجبور بودهاند در چارچوب قوانین عمل نمایند.
همین قوانین بوده است که با ایجاد محدودیتها و محرومیتها توانسته به زندگی اجتماعی انسانها سامان بخشد و از هرج و مرج و تجاوز بعضی به بعض دیگر جلوگیری نماید، و در صورت اقدام به اعمال منافی با قوانین، مرتکب آن را مجرم شناخته و مجازات نموده است.
بنابراین، اصل وجود قانون و مقررات یک ضرورت اجتماعی و اجتناب ناپذیر است که هم عامل ایجاد نظم و هم حافظ نظم اجتماعی و هم عامل توسعه آن است.
هرچه قانون ناظر به نیازهای واقعی و حقیقی انسانها باشد کامیابیاش بیشتر خواهد بود.
3- تشکیل حکومت
وقتی وجود قانون برای برقراری نظم اجتماعی لازم باشد، قانون باید به سطح اجرا برسد تا بتواند ضامن نظم باشد، وگرنه فقط در سطور و نگاشتهها همچنان باقی میماند. با این وصف، قوانین نیازمند دستگاه اجرایی هم هستند تا به وسیله اجرای قوانین بتوانند نظم را بر جامعه حاکم کنند.
هرچه دلبستگی حاکم و مجری به قانون بیشتر باشد، ضریب التزام عملی به قانون و در نتیجه، انضباط اجتماعی افزایش خواهد یافت. اگر مجریان خود اعتقادی به اجرا نداشته باشند، طبعا این عدم التزام و احترام به سطوح و لایههای پایین جامعه سرایت میکند و پس از گذشت اندی دیگر چیزی به نام احترام و التزام به قانون باقی نخواهد ماند. مجریان متناسب با نوع قوانین معلوم میشوند. در نگاه اسلام، که قانون از طرف خداوند به وسیله پیامبران بر انسانها نازل میگردد و شریعت خوانده میشود، مجری کسی است که منصوب از طرف خداست.
4- برقراری امنیت
به طور طبیعی یکی از عواملی که در نظم اجتماعی و تبعیت از هنجارها و قواعد اجتماعی موثر است، وجود امنیت اجتماعی و فراگیری آن است. امنیت از عناصر بسیار مهم اجتماعی است که خواسته و نیاز اولیه هر شهروندی را تشکیل میدهد. بدون امنیت تعاملات مختلف اجتماعی سمت و سوی دیگری به خود خواهد گرفت. برقراری امنیت خود پیش نیازهایی دارد که بدون وجود آنها امنیت برقرار نمیشود. از جمله این پیش نیازها اقتدار و مشروعیت حاکمیت است. در کنار این عنصر، قدرت بر اجرا نیز اهمیت خاص خود را دارد. بنابراین، حاکمیت باید از همه امکانات مجاز برای کسب قدرت لازم و اجرای آن در راستای ایجاد امنیت استفاده تام را ببرد.
برقراری امنیت هم در جهت مراقبت از جان، مال، ناموس و آبروی انسانها است و همه موارد را شامل میشود؛ از جمله: برخورد با سارقان و همه کسانی که به هر شکل در برهم زدن نظم عمومی اقدام میکنند.
5- تاکید بر ازدواج و تحکیم خانواده
ازدواج یک کنش متقابل اجتماعی خاص است که از یک سو، عهده دار پاسخ به نیازهای غریزی، فطری و روانی انسان است و از سوی دیگر، متناسب با هنجارهای اجتماعی صورت میگیرد. سیر تاریخی ازدواج بیانگر آن است که هم ریشه و خاستگاه زیستی(غریزی) دارد و هم روحی(فطری). بهترین دلیل برای اثبات این مدعا، ساختار بدن آدمی است که مجهز به دستگاه و اعضایی است که عهده دار پاسخ به این نیاز غریزی است. این نیاز خاستگاه و ریشه روحی هم دارد؛ زیرا بسیاری از نیازهای روحی و عاطفی انسان به وسیله ازدواج تامین میگردد: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون» (روم ـ21).
بر اساس آموزههای اسلام نیز ازدواج و تشکیل خانواده یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. نظم در رفتار جنسی در قالب ازدواج و تشکیل خانواده، خواسته همه جوامع در طول تاریخ بوده است و همواره بیانضباطی در آن به عنوان انحراف و کجروی شناخته شده و نسبت به آن واکنش نشان دادهاند. نظم در رفتار جنسی، باعث نظم و انتظام در نسل آدمی است.
یکی از زمینههایی که در تضعیف نظم و انضباط اجتماعی موثر است، گسست خانواده است. در خانواده گسسته به دلیل آنکه چتر حمایتی خانواده در جامعه پذیری و کنترل و حمایتهای اقتصادی و امنیتی از دست داده میشود، چه بسا اعضا و بخصوص کودکان با نقض جامعهپذیری مواجه شده و با هنجارهای اجتماعی آشنا نشوند و در نتیجه، در عمل نتوانند مطابق نظم موجود رفتار خود را تنظیم کنند و کجروی نمایند.
بنابراین، یکی از راه کارهای پیشنهادی اسلام برای تقویت نظم و انضباط اجتماعی، تاکید بر خانواده و تحکیم مبانی و اصول آن است. موضع دین در نگهداری عده، ارث و.. . همگی به همین اصل اساسی بر میگردد.
6- تقویت نهاد آموزش و پرورش
همان گونه که پیشتر نیز بیان شد، یکی از مهمترین راه کارهای ایجاد و تقویت نظم اجتماعی، اجتماعی شدن اعضای جامعه است. اجتماعی کردن اعضا در نهادهای متفاوتی صورت میگیرد که اولین آنها خانواده است. پس از خانواده بیشترین سهم از آن نهاد آموزش و پرورش است. در این نهاد است که الگوها و ایستارهای فرهنگی و ارزشی آموزش داده میشود و به کمک برخی مراقبتها نگهداری میگردد. نظم ساختاری و انضباط فردی از جمله مواردی است که اعضای جامعه در نهاد آموزش و پرورش با آن آشنا شده و آن را میآموزند. یادگیری نقشها و موقعیتهای اجتماعی و نیز هنجارها در همین نهاد و در کنار نهاد خانواده صورت میگیرد. در اسلام تاکید بسیاری بر امر آموزش اعم از یادگیری و یا یاد دادن شده است. شروع رسالت پیامبر اکرم(ص) با «علم» بوده و ایشان همواره به علم و علم آموزی سفارش میفرمودند. (ارشاد القلوب، ج1، ص 166)
در آموزش و علم آموزی است که کارکردهای نظم و بینظمی به صورت نظری مورد بحث و مداقه قرار گرفته و در نتیجه شناخته میشود. وقتی در این فرایند آموزشهای لازم صورت گرفت، احتمال آنکه در مقام عمل نیز بدان آموختهها عمل شود فراوان است. در نقطه مقابل، بسیار روشن است که جهل و نادانی چقدر زمینه را برای نابسامانیهای اجتماعی فراهم میکند. اگر در فرایندهای اجتماعی دقت نظر داشته باشیم، خواهیم دید که منشا بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی در سطوح مختلف، جهل و نادانی عوامل و کارگزاران مختلف بوده است.
7- فقر زدایی
یکی از نیازهای اساسی هر انسانی در هر جامعهای و با هر فرهنگی، پاسخ به نیازهای معیشتی است. بدون حداقلهایی از زندگی و تامین نیازهای مالی و معیشتی، چه بسا بسیاری از زمینهها برای ارتکاب انواع کجرویها و نیز بحرانهای اجتماعی از بین برود. از آن رو که نیاز مالی و فقر زمینه ساز این مسائل و مشکلات است، اسلام سازوکارهایی را برای از بین بردن فقر مالی پیشبینی کرده است. از جمله این سازوکارها طراحی برخی پرداختهای مالی است... این پرداختها عبارتند از: پرداختهای واجب و مستحب. خمس و زکات از جمله پرداختهای واجب است که در شرایط خاصی بر هر مسلمانی واجب میشود و باید درصدی از درآمد و اندوخته مالی خود را به بعضی از اعضا و اقشار جامعه بدهد. توجه به این نکته لازم است که بر اساس دستورهای دینی این پرداختها در حقیقت متعلق به همان افرادی است که باید بدانها پرداخت شود و متون و منابع دینی خود عهده دار مشخص کردن آنها نیز میباشند.
نوع دیگری از پرداختهای مالی وجود دارد که واجب نیستند، اما در مقابل آن پرداختها، مسلمانان با اجر و ثواب زیادی رو به رو میشوند. این پرداختها عبارتند از انفاق و صدقه. (تفسیر نمونه، ج2، ص38) در هر دو دسته از پرداختها، آیات و روایات بسیاری در منابع دینی وجود دارد. در همه این موارد؛ پرداختکنندگان یا آنکه خود را موظف به آن پرداختها میدانند و یا آنکه سلامتی، توسعه در رزق و ... خود را در گرو این پرداختها میدانند. بنابراین، هیچ منتی بر گیرندگان آن کمکها ندارند.
8- برگزاری مناسک عبادی و دینی
یکی از آموزههای اسلام برگزاری اعمال و مناسک عبادی به صورت جمعی، منظم، در اوقات خاص و به اشکالی خاص است. دقت در انجام این اعمال و کارکردهای آن، ذهن آدمی را به نظم حاکم بر سراسر این اعمال و مناسک رهنمون میکند. انجام این اعمال آن قدر دقیق و منظم طراحی شده که تخطی از آنها باعث عدم پذیرش آن اعمال میشود. حج به عنوان یکی از این مناسک در سرلوحه اعمال جمعی قرار دارد. در این ایام همه مسلمانان گرد هم آمده و هویت دینی خود را بازیافته و مشاهده میکنند. این فریضه اقتدار مسلمانان را به نمایش میگذارد. نگاهی گذرا بر سایر مناسک دینی اعم از فردی و جمعی، نظم را در سراسر آن نشان میدهد. نماز، خواه در شکل فردی و یا جمعی آن بیانگر رعایت اصول و قواعد خاص خود است. نماز صرفا یک نیایش آزاد نیست که هر کس در هر کجا و به هر شکل بتواند آن را انجام دهد، بلکه نمازگزار لازم است قواعدی را رعایت نماید. از قاعده وقت و زمان گرفته تا قاعده نظافت و آمادگی و جهتگیری جغرافیایی، زبان و ارکان و کیفیتبجا آوردن آن، تعداد رکعتها و... همه حکایت از پایبندی به قواعد خاصی دارد که نمازگزار را مکلف به رعایت نظم میکند. این نظم حاکم بر اعمال و مناسک عبادی، در عبادتهای دسته جمعی همچون نماز جمعه و جماعت بیشتر خود را نشان میدهد.
9- وفای به عهد
روشن است که زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباطات اجتماعی و تعاملات صورت نمیگیرد. اعضای جامعه همواره به حضور یکدیگر و نیز تعاون و همکاری در قالب همین تعاملات و توافقات نیاز داشتهاند و همین نیاز اگر علت روی آوردن به زندگی اجتماعی نباشد، در سوگیری آنها به زندگی جمعی تاثیر بسزایی داشته است. هیچ تعاملی دوام نمییابد، مگر آنکه در پرتو تبعیت از هنجارهای تعامل اجتماعی باشد. تا زمانی که در تعاملات اجتماعی اعتماد و اطمینان متقابل نسبت به هم وجود نداشته باشد، ارتباط ادامه پیدا نمیکند و هیچ یک از طرفین نمیتواند کنش طرف مقابل را شناخته و یا پیشبینی نماید. وفای به عهد و پیمانها و توافقهای اجتماعی پایه و اساس بسیاری از کنشهای اجتماعی به شمار میرود.
پایبندی به عهد و پیمانها همچون ریسمانی است که کنشهای کنشگران را به هم گره میزند و در یک سطح کلان، نظم و امنیت را ایجاد میکند. در ساختار اجتماعی موقعیتها و نقشهای اجتماعی همچون عهد و پیمانها و یا قراردادهای اجتماعی است که اعضا مطابق همان قراردادها به کنشهای اجتماعی مبادرت میورزند و زندگی اجتماعی را به پیش میبرند. بنابراین، پایبندی به عهد و پیمانها و قراردادها، ضمانتی است برای تنظیم کنشهای متقابل اجتماعی. اگر این ضمانتها اعتبار خود را از دست بدهد، عدم اعتماد عمومی نسبت به توافقها جای آن را میگیرد و این موجب حاکم شدن بیقاعدگیها و در نتیجه، هرج و مرج و بینظمی میشود.
بنابراین، وفای به عهد یکی از ضروریات زندگی اجتماعی است.
10ـ ممانعت از فتنه و دنیاپرستی
بر اساس آموزههای اسلام، یکی از آفات نظم اجتماعی دنیاپرستی است. دنیاپرستی سرچشمه شکلگیری فتنهها یعنی بحرانهای اجتماعی است. همواره آبشخورها، فتنهها و دنیاپرستی اعضای موثر اجتماعی است. در فتنهها شرایط بیهنجاری به وجود میآید، هنجارهای اجتماعی تضعیف شده و فردیت اعضا و سلیقههای شخصی نمودار میشود. در نتیجه، بحرانهای اجتماعی و تعارضات ساختی نمایانگر میشود. وقتی جامعه دچار بحران اجتماعی شد و بیهنجاری در آن نفوذ کرد، دیگر از نظم و انضباط اجتماعی اثری باقی نمیماند و هیچ کس نمیتواند بر اساس هنجارها و قراردادهای اجتماعی عمل نماید. (نهج البلاغه، ص 210 ـ 211) بنابراین، باید جامعه را به گونهای مدیریت نمود که زمینههای پیدایش فتنهها به وجود نیاید و هر گاه به وجود آمد با آن به شدت برخورد کرد.
11- عدالت اجتماعی
یکی از اهداف بعثت انبیای الهی برقراری عدل و توسعه آن است. عدالت در همه زمینهها جاری و ساری است. هیچ زمینهای نیست که عدالت در آن راه نداشته باشد.
عدالت سطوح مختلفی دارد. مهمترین سطح آن در پهنه و عرصه اجتماعی است. وقتی عدالت در جامعه برقرار باشد و امتیازهای اجتماعی عادلانه توزیع شود، هر کس این امکان برایش فراهم میشود که از فرصتهای اجتماعی بهره ببرد. اگر جامعهای به لحاظ ساختاری در برگیرنده عدالت اجتماعی باشد و همگان بتوانند از فرصتها و امکانات اجتماعی به شکل عادلانه بهرهمند شوند و به کمک آن امکانات به اهداف خود نایل گردند، دیگر دلیلی برای آن نمیماند که راههای میانه را انتخاب کنند و به سوی انتخابهای فردی روی آورند. در چنین جامعهای بستر برای ظلم و نادیده گرفتن حقوق مهیا و فراهم نیست و هیچ کس نمیتواند بر خلاف اصول هنجاری جامعه حرکت نماید. بنابراین، یکی از پیشنهادهای اسلام برای توسعه نظم اجتماعی، ایجاد عدالت و توسعه آن است.