قرآن و عترت معیار شناخت حق
امامان معصوم(ع) و از جمله امیرمومنان علی(ع) معیار و شاخص حق هستند. از همین رو «قول و فعل و تقریر» آنان حجت است و میتوان بر اساس آن، فلسفه و سبک زندگی را معین کرد و به سنت و سیره ایشان به عنوان «حق» استناد و در دنیا و آخرت به نفع خود استفاده کرد و خدا نیز بدان استناد کرده علیه کسانی که به این حق عمل ننمودهاند، احتجاج میکند.
میدانیم آموزههای قرآنی حق است. (محمد، آیه ۲) بر این اساس میتوان بر آموزههای وحیانی قرآن استدلال و عمل کرد. همین قرآن، برخی از انسانها را به عنوان «حق» مطرح میکند که در کنار قرآن قرار میگیرند. اینان همان قرآن ناطق هستند. این گونه است که پیامبر(ص) ثقلین یعنی قرآن و عترت(ع) را به عنوان ثقل اکبر و اصغر مطرح میکند، نه قرآن و سنت را. به سخن دیگر، قرآن صامت و قرآن ناطق یعنی عترت(ع)، حق و حجت هستند؛ زیرا آنان از هر گونه پلیدی فکری و عملی تطهیر کامل شدهاند و لذا میتوانند معیار سنجش افکار و اعمال قرار گیرند.
تشریح جزئیات قرآن بر عهده معصومان
پر واضح است که در قرآن تنها کلیات بیان شده و جزئیات آن توسط معصومان(ع) در قالب قول و فعل و تقریر بیان شده است. اینکه چگونه نماز بخوانیم و چه مقدار و از چه چیزی زکات بدهیم و یا مناسک حج را چگونه به جا بیاوریم؛ توسط معصومان(ع) بیان میشود. از این رو، خداوند میفرماید: وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ آنچه را پیامبر [او] به شما داد آن را بگیرید و از آنچه شما را باز داشت بازایستید و از خدا پروا بدارید که خدا سخت کیفر است. (حشر، آیه ۷)
امامان(ع) طبق آیات بسیاری از جمله آیه ۵۹ سوره نساء، آیات ۳ و ۵۵ و ۶۷ سوره مائده و مانند آن، همانند پیامبر(ص) هستند که باید از آنان جزئیات را آموخت. پیامبر(ص) درباره امیرمومنان علی(ع) به عنوان شاخص حق میفرماید: عَلِیٌّ مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِیٍّ یَدُورُ مَعَهُ حَیْثُمَا دَار؛ علی با حق و حق با علی است و حق بر دور علی(ع) میگردد هر جایی که علی(ع) گردید. (الفصول المختاره، شیخ مفید، ص ۱۳۵) علت و چرایی این گردش حق بر گرد امیرمومنان(ع) این است که حق، یک قانون نوشته شدهای نیست که ما اعمال امیر(ع) را بر آن تطبیق کنیم، بلکه افکار و اعمال معصومان(ع) همان قانون و شاخصی است که ما بر اساس آن، حق را میشناسیم و بر اساس آن عمل میکنیم؛ زیرا آنچه در قرآن به عنوان یک قانون شاخص مطرح است تنها کلیات است و این معصومان(ع) هستند که اعمال و رفتارشان آن جزئیات را تبیین و روشن میکند وآنان مفسران واقعی قرآن میشوند. پس دو شاخص اصلی یعنی قرآن و عترت درباره حق وجود دارد که اگر شاخص عترت دیده و فهمیده نشود، اصلا نمیتوان به شاخص کلی قرآن تمسک جست و استفاده کرد. قرآن ناطقی لازم است تا قرآن صامت به سخن درآید و شاخص شود. ما وقتی فلسفه و سبک زندگی را از معصوم(ع) میگیریم، در حقیقت همان قرآن را عمل کردهایم. پس معصومان(ع) برای همان حق نازل شده، شاخص و معیار هستند.