برای ادامه تحصیلات، مجبور بود هم کار کند و هم درس بخواند و گاهی به همین منظور از شهری به شهری می‌رفت زیرا کار را عار نمی‌دانست، تا موفق به کسب دیپلم ریاضی شد . در سال 57 ازدواج کرد، آن هنگام به همراه همسرش بر علیه حکومت شاه در تمام راهپیمایی‌ها شرکت می‌کرد به طوری که در یکی از راهپیمایی‌ها، مزدوران شاه وی را کتک زدند که جای باطوم به روی پشت وی نقش بسته و کبود و خون‌آلود بود. در سال 58 به سبب قبولی همسرش در دانشگاه؛ به تهران آمدند و سپس، مبارزاتش بعد دیگری پیدا کرد.
پس از آغاز جنگ تحمیلی، حسین چندین بار به جبهه رفت . یک بار به کردستان و 6 ماه هم داوطلبانه به جبهه جنوب رفت. در ماه رمضان سال 61 به جبهه رفت و داوطلبانه برای حراست پل استراتژیکی به جلو رفته، و زمانی که نبرد به حد تن به تن رسید در مصاف با یک عراقی وی را به درک واصل کرد و آرپی‌جی سرباز عراقی را به غنیمت گرفت؛ اما به علت قد رشید وی، ناجوانمردان از راه دور با سیمونف، وی را هدف قرار دادند و از بالای تپه به پایین افتاد و در تاریخ نهم مهرماه سال 61 در جبهه غرب قسمت سومار مندلی، در عملیات مسلم ابن عقیل به شهادت رسید و پیکر پاکش را در تاریخ 16 مهر 61 در بهشت‌زهرا(س) به خاک سپردند.