kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۶۵۴۷
تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۲
درنگی در شخصیت، سیره و میراث شهید چمران

خورشید اخلاص


محمدرضا محقق
شهید چمران! نامی به بلندای ایمان برچکاد رفیع منظومه ایران و بلکه جهان.
چمران؛ نامی بزرگ بود و مرامی خطیر و شگفت و شگرف. با کوله باری از رشادت و شهامت و عشق و ایمان.
مردی از تبار مجاهدان راه خدا و آنان که دل در گرو یاد و راه و خواست دوست دارند و از خود می‌گذرند و در این سیر ایثارگرانه، به تصویرگری بلندترین و والاترین و درخشنده‌ترین تابلوی بندگی و ایمان و راستی و درستی نائل می‌آیند.
چنین کسی بود چمران!
مردی که چه در ایران و چه در آمریکا و چه در لبنان، چه در جامه وزارت و چه در هیئت رزمنده چریکی، چه با دولتمردان و چه با یتیمان و بی‌نوایان، تنها چمران بود و بس. همان عارف خاکی و همان سیر و سلوک افلاکی، درست مانند آنچه قلمش فاش کرده بود:
«خوش دارم که در نیمه‌های شب در سکوت مرموز آسمان و زمین به مناجات برخیزم. با ستارگان نجوا کنم و قلب خود را به اسرار ناگفتنی آسمان بگشایم. آرام آرام به عمق کهکشان‌ها صعود نمایم، محو عالم بی‌نهایت شوم. از مرزهای علم وجود در گذرم و در وادی ثنا غوطه ور شوم و جز خدا چیزی را احساس نکنم.»
«تو را شکر می‌کنم که از پوچی‌ها، ناپایداری‌ها، خوشی‌ها و قید و بندها آزادم کردی و مرا در طوفان‌های خطرناک حوادث رها ننمودی، و درغوغای حیات، در مبارزه با ظلم و کفر غرقم کردی، لذت مبارزه را به من چشاندی، مفهوم واقعی حیات را به من فهماندی... فهمیدم که سعادت حیات در خوشی و آرامش و آسایش نیست، بلکه در جنگ و درد و رنج و مصیبت و مبارزه با کفر و ظلم و بالاخره در شهادت است.
خدایا تو را شکر می‌کنم که به من نعمت «توکل» و «رضا» عطا کردی و در سخت‌ترین طوفان‌ها و خطرناک‌ترین گردابها، آنچنان به من اطمینان و آرامش دادی که با سرنوشت و همه پستی‌ها و بلندی هایش آشتی کردم و به آنچه تو بر من مقدر کرده‌ای رضا دادم.
خدایا در مواقع خطر مرا تنها نگذاشتی، تو در کویر تنهایی، انیس شبهای تار من شدی، تو در ظلمت ناامیدی، دست مرا گرفتی و کمک کردی... که هیچ عقل و منطقی قادر به محاسبه پیش‌بینی نبود، تو بر دلم الهام کردی و به رضا و توکل مرا مسلح نمودی، و در میان ابرهای ابهام و در مسیری تاریک، مجهور و وحشتناک مرا هدایت کردی...»
باری؛ درباره او بسیار گفته‌اند و فراوان سروده‌اند اما در این مجال نگاه ما به تنها جلوه میراث او در سینمای ایران و تنها یادگار هنر هفتم از او برای مردمان: «چ»!
سالها پیش که ساخت فیلمی درباره زندگی شهید چمران از ذهن ابراهیم حاتمی‌کیا را درگیر خود کرده بود. حاتمی‌کیا بارها و بارها این میل درونی و شوق احساسی و علاقه عاطفی خود را به شهید چمران را عنوان کرده بود و از آرزویش برای ساخت فیلمی درباره این مرد بزرگ و کم نظیر تاریخ معاصر ایران گفته بود.
آنک و پس از گذشت سالها و در حالی که کار ساخت این فیلم ارزشمند و دیدنی آغاز شده بود، امیدها برای تولید یک فیلم شایسته و بایسته درباره یکی از نام آوران دلیر عرصه جهاد و شهادت و از مجاهدان فی سبیل الله که در عرصه علم و تقوا و جنگ و سازندگی یگانه و به اسطوره‌ها شبیه بود شعله‌ور شد.
و چه بهتر و امیدوارکننده‌تر که کار ساخت این اثر سترگ و ارزشمند را کسی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا برعهده گرفت. چرا که همگان حاتمی کیا را از سرآمدان و مهم‌ترین فیلمساز انقلابی در عرصه جنگ می‌شناختند، به درستی.
خبر ساخت فیلم شهید چمران و اقدام به تولیدش در واقع توانست همچون جاری شدن خونی تازه در شریان‌های سینمای انقلاب و دفاع مقدس باشد به ویژه وقتی توسط کسی همچون ابراهیم حاتمی‌کیا رقم بخورد و بتواند برای خود او هم نقش یک نقطه عطف را بازی کند.
زندگی شهید چمران اساسا دارای وجوه دراماتیک و فراز و فرودهای حیرت آوری است که می‌تواند به خوبی و درستی و شگرفی، دستمایه یک کار تصویری داستانی خوب و پر و پیمان قراربگیرد. یک زندگی سراسر شور و شعور و ایثار و رشادت و هجرت و دلیری و جنگ. چمران به مثابه یک چریک عارف و یک سالک رزم آور، از برجسته‌ترین و تأمل برانگیزترین مردان همروزگار ماست.کسی که قطعا از این قدرت برخوردار است که بتواند نمونه و الگوی رشیدی برای جوانان این مرز و بوم باشد.
آری؛ شهید چمران! نامی به بلندای ایمان برچکاد رفیع منظومه ایران و بلکه جهان بود.
مصداق بارز این آیه شریفه قرآن‌کریم که می‌فرماید: «من‏المؤمنين‏رجال‏صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضي‏نحبه و منهم من ينتظر و مابدلوا تبديلا.» «قرآن كريم، سوره الاحزاب، آيه23.»
و وقتی سخن از مردان بزرگ عرصه جهاد و رشادت به میان می‌آید کلام از گفتار باز می‌ماند و زبان از توصیف.
زین پس یادمان باشد که رفتن به سراغ چنین کسانی علاوه بر توانایی سینمایی چیزهای دیگری هم می‌خواهد که در همه کس یافت می‌نشود گشته‌ایم ما:
«خدایا می‌دانی که در زندگی پرتلاطم خود، لحظه‌ای تو را فراموش نکردم. همه جا به طرفداری حق قیام کرده‌ام. حق را گفته‌ام. از مکتب مقدس تو در هر شرایطی دفاع کرده‌ام. کمال و جمال و جلال تو را به همه مخالفان و منکران وجودت عرضه کرده‌ام و از تهمت‌ها و بدگویی‌ها و ناسزاهای آنها ابا نکردم. در آن روزگاری که طرفداری ازاسلام به ارتجاع و به قهقراگری تعبیر می‌شد و کمتر کسی جرأت می‌کرد که از مکتب مقدس تو دفاع کند، من در همه جا، حتی در سرزمین کفر، علم اسلام را بر می‌افراشتم و با تبلیغ منطقی و قوی خود، همه مخالفین را وادار به احترام می‌کردم و تو‌ای خدای بزرگ! خوب می‌دانی که این فقط بر اساس اعتقاد و ایمان قلبی من بود و هیچ محرک دیگری جز تو نمی‌توانست داشته باشد.»