امام مجتبی(ع) تجلی اخلاق والا
* محمدرضا مظفری
در مطلب حاضر نویسنده با تشریح مراتب اخلاق و بیان فضیلت و اهمیت مکارم اخلاقی، به برخی از مصادیق رفتارهای والا در سیره و سخن حضرت امام حسن(ع) اشاره کرده است.
***
مراتب اخلاق
اخلاق همانند هر امر معنوی دیگر دارای مراتب و درجاتی است که آدمی را به شک میاندازد که شاید مرتبهای از مراتب پایینتر آن اصولا از حوزه اخلاق خارج باشد و مصداق بیاخلاقی شمرده شود؛ زیرا مراتب بالادست و برتر اخلاقی چونگیرایی و زیبایی دارد، مراتب فرودست دیده نمی شود و حتی متمایل به ضد آن است.
در نظر بگیرید یکی بر اساس عدالت که از فضایل اخلاقی است بخواهد با شما رفتار کند. براساس اصل عدالت، مقابله به مثل همان چیزی است که یک انسان عادل باید انجام دهد. پس همان طوری که پاداش و جزای احسان چیزی جز احسان نیست: هلجزاء الاحسان الا الاحسان (رحمن، آیه 60)، جزای بدی نیز بدی خواهد بود؛ چنانکه خداوند در آیه 194 سوره بقره میفرماید: فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدی علیکم؛ پس هر کس بر شما تعدی کرد، همانگونه که بر شما تعدی کرده، بر او تعدی کنید. همچنین در آیه 27 سوره یونس میفرماید: جزاء سیئه بمثلها؛ جزای بدی به مثل بدی است. همچنین در آیه 126 سوره نحل از برابر کیفر سخن به میان آورده که یکی از مصادیق عدالت و مقابله به مثل است: و ان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به؛ و اگر عقوبت کردید، همانگونه که مورد عقوبت قرار گرفتهاید متجاوز را به عقوبت رسانید.
بنابراین هر کسی بر اساس اصل اخلاقی عدالت باید مقابله به مثل را بپذیرد، حالا چه خوب یا بد. بنابراین اگر برای خودت چیزی را میپسندی باید برای دیگری نیز همان را بپسندی تا در مقابل به آن برسی و اگر از چیزی بدت میآید آن بدی را در حق دیگران نکنی تا سرت نیاید.
این مرتبه اول و کف اخلاق است، مرتبه دوم اخلاق، همان مرتبه احسان است. به این معنا که اگر کسی به تو بدی کرد از او درگذری و بر اساس عدالت، مقابله به مثل نکنی. از مصادیق احسان این سخن خداوند است که میفرماید: فمن عفی له من اخیه شیء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان؛ و هر کس که از جانب برادرش چیزی از حق خودش به او گذشت شود، پس باید به طور پسندیده پیروی کند و با رعایت احسان، حق را ادا نماید. (بقره، آیه 178)
همچنین خداوند در مقام احسان میفرماید: و عبادالرحمن الذین یمشون علیالارض هونا و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما؛ و بندگان خدای رحمان کسانیاند که روی زمین به نرمی گام برمیدارند و وقتی نادانان، آنها را طرف خطاب قرار دهند به ملایمت پاسخ میدهند. (فرقان، آیه 63)
اما مرتبه سوم که همان مرتبه اکرام است، این است که نهتنها احسان و گذشت از خطا و اشتباه دارد و پوزش و عذر و بهانهاش را میپذیرد، بلکه بیآنکه منت گذارد و اذیتی کند و حقی بر او ثابت باشد، به او نیکی کرده و کمک و احسانی میکند که شایستهاش نیست. خداوند درباره این مرتبه اخلاقی میفرماید: والذین لا یشهدون الزور و اذا مروا باللغو مروا کراما؛ و کسانیاند که گواهی دروغ نمیدهند و چون بر لغو بگذرند با بزرگواری میگذرند. (فرقان، آیه 72)
برخی رفتارهای اخلاقی که در مرتبه سوم اخلاق جای میگیرد به عنوان مکارم اخلاقی شناخته میشود.
مکارم اخلاقی سطح عالی رفتار اخلاقی است که انسان نسبت به دیگران انجام میدهد. بسیاری از اموری که در قالب معروف و پسندیدههای اخلاقی و عرفی و شرعی مطرح شده در قالب مکارم اخلاقی میتواند دستهبندی شود. اموری که در قالب آداب پسندیده اجتماعی در جوامع مطرح است و هر کسی از عهده آن به سادگی برنمیآید.
پیامبر(ص) که از سوی خداوند برای تعلیم و تزکیه نفوس آدمی آمده است (بقره، آیه 151؛ آل عمران، آیه 164؛ جمعه، آیه 2) در بیان فلسفه بعثت خویش میفرماید: انما بعثت لاتمم مکارمالاخلاق؛ جز برای اتمام مکارم اخلاقی برانگیخته نشدهام.» (بحارالانوار، ج 16، ص 210؛ ج 68، ص 382، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403 ق)
انسان مسلمان باید نه تنها در مقابل کارهای بد، فراتر از عدالت و احسان عمل کند، بلکه انتظار آن است که براساس اکرام عمل کند که امام حسنمجتبی(ع) عمل میکرد و انتظار اهلبیت(ع) از پیروان خود آن است که فراتر از بایستهها به شایستهها عمل کنند تا اینگونه نشان دهند که گام در گام پیشوایان مینهند و فراتر از محبان و دوستان عمل میکنند؛ چنانکه امام حسن مجتبی(ع) درباره تفاوت شیعه و محب میفرماید. مردی رو به امام حسن(ع) کرد و سپس گفت: «ای پسر رسول خدا من شیعه شما هستم.» امام فرمود: «ای بنده خدا، اگر در انجام واجبات و خودداری از محرمات (گناهان) پیرو ما هستی و تبعیت میکنی که راست میگویی و چنانچه اینگونه نیستی، با این ادعای دروغ، بر گناهان خود افزودی؛ زیرا شیعه و پیرو ما از مقام والا و بلندی برخوردار است و تو اهل آن نیستی، مگو که من شیعه تو هستم، بلکه بگو من از دوستان و هواداران و نیز از بدخواهان دشمنان شمایم، در این صورت تو در خیر و نیکی بسر میبری و در مسیر خیرخواهی قرار داری.» (مجموعه ورام، ص113، چاپ تهران، مؤسسه حیدری)
مصادیق مکارم اخلاق از نظر امام حسن(ع)
شناخت مکارم اخلاقی کمک میکند تا انسان در این مسیر اخلاقی گام بردارد و بر انجام آن اهتمام ورزیده و فضایل را در خود نهادینه کند. البته ممکن است در آغاز حالی به حالی باشد ولی در فرآیندی تبدیل به ملکه ذات آدمی میشود و به آن عادت میکند تا جایی که مقوم ذات او شده دیگر نمیتواند آن را ترک کند؛ زیرا لازم ذات او شده است.
در آیات و روایات مصادیق مکارم اخلاقی بیان شده است؛ امام حسن مجتبی(ع) نیز در روایتی به ده فضیلت از مکارم اخلاقی اشاره میکند و میفرماید: مکارم الأخلاق عشره: صدق اللسان و صدق الیأس و اعطاء السائل و حسن الخلق و المکافاه بالصنائع و صله الرحم و التذمم علی الجار و معرفه الحق للصاحب، و قری الضیف و رأسهن الحیاء؛ مکارم اخلاق ده چیز است: 1- راستگویی؛ 2- نومیدی راستین از غیر خدا؛ 3- بخشش به نیازمندان؛ 4- خوش خلقی؛ 5- پاداش در برابر خدمات دیگران؛ 6- پیوند و رفت و آمد با خویشاوندان؛ 7- حمایت از همسایه؛ 8- توجه به حقوق دوستان؛ 9- مهماننوازی؛ 10- و مهمترین اینها شرم و حیاء است. (تاریخ یعقوبی، ج2، ص215)
البته انسان باید در برخی از مسائل گامهای نخست را بردارد تا شرایط برای انجام برخی از این مکارم دهگانه فراهم آید. به عنوان مثال انسان باید نخست دوست خوبی را انتخاب کند و معیارهای انتخاب دوست سالم و مفید را مراعات نماید تا بتواند بر اساس مکارم اخلاقی حقوق وی را ادا کند. به عنوان نمونه حضرت امام حسنمجتبی(ع) در بیان معیار دوست خوب شرایطی را بیان میکند که اگر اینها رعایت شود، آن هنگام مراعات مکارم اخلاقی و حقوق دوستی نیز آسان خواهد شد. مردی از آن حضرت خواست که دوست و همنشین وی باشد، امام سه شرط را برایش مطرح کرد: ایاک أن تمدحنی فأنا أعلم بنفسی منک أو تکذبنی فانه لا رأی لمکذوب أو تغتاب عندی أحدا، فقال له الرجل: ائذن لی فی الانصراف. فقال علیه السلام: نعم اذا شئت؛ «فرمود: 1- اول آنکه از من ستایش و تعریف نکنی؛ زیرا من نسبت به خودم از تو آگاهترم. 2- مرا دروغگو ندانی؛ زیرا دروغگو رأی و عقیده درستی ندارد. 3- مبادا در برابر من از کسی غیبت کنی. چون آن مرد شرایط دوستی با آن حضرت را دشوار دید، گفت: اجازه میدهی تا من از این امر منصرف شوم. حضرت(ع) فرمود: بله اگر خواستی. (تحفالعقول، ص236).
امام مجتبی(ع) به یکی از فرزندانش درباره نحوه انتخاب دوست و مراعات حقوق دوست فرموده است: «پسرم؛ با هیچ کس پیمان دوستی مبند مگر اینکه بدانی از کجا میآید و به کجا میرود؛ یعنی خصوصیات اخلاقی و خانوادگیاش را بدست آور، و چون دقیق بررسی کردی و او را انسانی شایسته یافتی، بر پایه گذشت و اغماض و برادری در سختیها و لغزشها با او رفتار کن و دوستیات را استمرار بخش.» (همان؛ ص233)
اگر انسان به حقوق دیگران بویژه دوستان خویش براساس مکارم اخلاقی توجه پیدا کند، از آثار و برکات این دوستی در دنیا و آخرت با عنایت الهی بهرهمند خواهد شد. امام مجتبی(ع) در اینباره فرموده است: «والاترین مقام در نزد خداوند از آن کسی است که آشنا به حقوق مردم باشد و سعی در ادای آن کند و کسی که در برابر برادران دینیاش تواضع داشته باشد، خداوند او را از راستگویان و شیعیان علیبنابیطالب(ع) محسوب خواهد کرد.» (حیاه الامام الحسنبن علی علیهماالسلام، ج1، ص319؛ مجموعه ورام، ص312، چاپ تهران، مؤسسه حیدری)
البته امام در این روایت به خوبی نشان میدهد که اهتمام به حقوق دوستان و انجام خدمات و کمکرسانی در حدی فراتر از انتظار میتواند موجب چنین بهرهمندی از الطاف الهی شود.
از نظر امام(ع) عزت مؤمن بویژه از محبان و شیعیان اهل بیت(ع) آن اندازه زیاد است که هر کاری در حق برادر ایمانی خویش انجام دهد کم است، چنانکه ذلت کافر و دشمن در نزد آن حضرت(ع) چنان است که کوچکترین میل و تمایل و محبت به آنان را از مصادیق اسراف میداند و میفرماید:
«اگر همه دنیا را تبدیل به یک لقمه غذا کنم و به انسانی که خدا را از روی خلوص عبادت میکند بخورانم، درباره او کوتاهی کرده و خودم را مقصر میدانم و چنانچه فرد کافری را گرسنگی دهم تا با آن اندازه که جانش از شدت گرسنگی و تشنگی به لب برسد، آنگاه مقدار کمی آب به او بدهم، خود را نسبت به او اسرافکار میپندارم.» (مجموعه ورام، 350)
از دیگر مصادیق مکارم اخلاقی آن است که انسان هرگز نیازمند را دست خالی برنگرداند. در روایت است: گروهی در محضر اماممجتبی(ع) بودند، از حضرت سوال کردند: «چگونه است که شما هرگز سائل و نیازمندی را ناامید برنمیگردانید، گرچه سوار بر اشتر، در حالت رفتن باشید؟ «فرمود: من هم به درگاه خداوند محتاج و سائلم و میخواهم که خداوند مرا محروم نگرداند و شرم دارم که با چنین امیدواری، سائلان را ناامید کنم، خدایی که نعمتهایش را بر من ارزانی داشته، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم و میترسم که اگر بخشش خود را از مردم دریغ دارم، خداوند هم به من عنایتش را دریغ دارد. (نور الابصار، شبلنجی، ص 123؛ کنز المدفون، جلالالدین سیوطی، ص 434؛ به نقل از بلاغهًْ الامام الحسن، ص 135)
در همین راستا میتوان اینگونه نیکی کردن را نیز از مصادیق مکارم اخلاقی دانست که مورد پسند همگان است. انس بن مالک میگوید: یکی از کنیزان اماممجتبی(ع) دسته گلی را به آن حضرت هدیه کرد. حضرت در پاسخ به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم. پس از این پاسخ زیبا، بعضی گفتند: در برابر یک دسته گل آزادی او، یعنی چه؟! حضرت فرمود: خداوند اینگونه ما را تربیت کرده است؛ زیرا فرموده: آنگاه که جهت احترام به شما، هدیهای دادند و یا تهنیتی فرستادند، شما با وضع بهتری پاسخگوی تحیت آنان باشید. و سپس فرمود: برتر از هدیه او، آزادیاش بود. (بحارالانوار، ج 43، ص 343، ح 15، و بلاغهًْ الامامالحسن(ع) السلام، ص 14 تحقیق حائری)
امامحسن(ع) تجلیگاه مکارم اخلاق
امام(ع) مصداق بارز مکارم اخلاقی بود و در سیره آن حضرت نمونههای زیادی به چشم میخورد که داستان مرد شامی از معروفترین آنهاست:
در روایت است: مردی شامی امامحسن(ع) را دید در حالی که آن حضرت سوار بر مرکب بود. مقابل آن حضرت ایستاد و شروع به ناسزا گفتن کرد.
حضرت، با سکوت، پاسخ او را نداد. وقتی آن مردم مسافر دشنامگویی را به پایان برد، حضرت به او سلام کرد و لبخندی بر لب آورد و چنین سخن آغاز کرد: ای پیرمرد! به گمانم غریبی! گویا دچار اشتباهی شدهای! اکنون اگر از ما رضایت و حلالیت بطلبی تو را عفو خواهیم کرد، اگر چیزی بخواهی عطایت میکنیم؛ اگر طالب رشد و هدایت باشی ارشادت میکنیم؛ اگر مرکبی بخواهی آن را به تو میبخشیم؛ اگر گرسنه هستی غذایت میدهیم؛ اگر برهنه باشی تو را میپوشانیم؛ اگر حاجتمندی، حاجتت را روا میسازیم؛ اگر از وطن رانده شده باشی پناهت میدهیم؛ اگر نیازی داشته باشی نیازت را برآورده میسازیم؛ اکنون بهتر است وسایلت را به خانه ما بیاوری و تا پایان سفرت با ما زندگی کنی، زیرا منزل ما وسیع است و اسباب رفاه و آسایش در آن فراهم میباشد...
وقتی آن مرد شامی جملات مهرآمیز امام(ع) را شنید شروع به گریستن کرد و گفت: شهادت میدهم تو خلیفه خدا بر زمین هستی و حقیقتا خداوند بهتر میداند رسالت خود را در کدام خاندان قرار دهد. پیش از این تو و پدرت مبغوضترین خلق خدا در نزد من بودید اما از این پس کسی را بیشتر از شما دوست نمیدارم. آن مرد اسباب و وسایل خویش را به منزل امام برد و تا زمانی که در مدینه بود مهمان آن حضرت بود و از معتقدین به محبت این خاندان شد. (مناقب آل أبی طالب، ابن شهر آشوب، ج4 ص: 19؛ ستارگان درخشان، محمدجواد نجفی، ص 42)
آنچه بیان شد تنها گوشهای از سنت و سیره آن حضرت(ع) در تبیین فلسفه و حکمت بعثت و توصیه علمی و عملی به مکارم اخلاقی است. باشد که آن را در سبک زندگی قرآنی و اسلامی خویش به کار گیریم و به عنوان اهل کرامت شناخته شویم.