kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۸۰۱
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ - ۲۱:۳۰

3 اصل ضروری برای تشکیلات دینی(زلال بصیرت)



احزاب دنیا به دنبال تقویت خود و کسب قدرت و جایگاه مناسب در دولت و کشورند؛ اگر ما هم بخواهیم مثل تمام دنیا باشیم، باید منافع حزبمان را در نظر بگیریم و طبق آن عمل کنیم؛ اما هدف سياست‌ورزي در اسلام، صرف کسب قدرت نيست؛ بلکه امام(ره) فرمود: باید اسلام حاکم باشد و حتی امور مادی در چشم امام(ره)، سبک و کم ارزش جلوه می‌کرد و لذا مثلا می‌فرمود: نباید به فکر شکم و... بود.
تقسیم‌بندی سیاستمداران
 اهل سیاست (در کشور ما) را می‌توان به دو دسته کلی تقسیم کرد؛ یک دسته سیاستمدارانی که مانند سایر سیاستمداران دنیا فکر می‌کنند و نسبت به دین در عرصه سیاست بی‌تفاوتند و دسته دیگر کسانی هستند که شعارها و سخنان امام (ره) را باور کرده‌اند و تنها به مسائل دنیوی و غلبه بر رقیبان فکر نمی‌کنند.
اگر کسانی مانند سیاستمداران غربی فکر می‌کنند، باید مثل خودشان با آنها رفتار کرد، لذا با کسانی که ترویج اسلام و اجرای احکام الهی را جزء وظایف خود نمی‌دانند کاری نخواهیم داشت؛ ولو اینکه برخی از آنها بنا بر مصلحت، از اسلام سخن بگویند. امروزه در کشور ما، ولایت فقیه مظهر تفکر دینی است، لذا کسانی که به آن باور ندارند، باید مثل خودشان با آنها رفتار کرد.
یکی از رؤسای جمهور گذشته کشور در همین مؤسسه سخنرانی کرد و بیان داشت: فقط از آن جهت که ولایت فقیه در قانون آمده است، مورد قبول ماست! شاید امروز هم در بین سیاستمداران کسانی باشند که چنین تفکری داشته باشند و در ظاهر و به جهت مصالحی، از ولی فقیه و اسلام دم بزنند، اما در عمل کاملا بر خلاف رأی رهبری، بلکه بر خلاف دستورات ایشان عمل کنند و ته دلشان هم این باشد که ولی فقیه يک مقام تشریفاتی است و ما وظیفه‌ای نسبت به اجرای دستور ایشان نداریم، چرا که مردم به ما رأی داده اند! طبیعتا برخورد ما با کسانی که چنین تفکری دارند متفاوت از برخوردمان با افرادی است که به سخنان امام (ره) باورمندند.
همین الآن حرکت‌های فرهنگی جاری در کشور به سمت و سوئی هدایت می‌شود که چنین به مردم القا کنند که امام(ره) نیز اشتباه کرد؛ زيرا اگر امام(ره) اولا با خود شاه و ثانیا با آمریکا مذاکره کرده بود، این همه عقب ماندگی اقتصادی نداشتیم و این همه شهید نداده بودیم! اینان در واقع آمده‌اند که به خيال خود، اشتباهات امام(ره) را رفع کنند و ضررها را جبران کنند!
سیاستمدارانی که نسبت به دین در عرصه سیاست بی‌تفاوت هستند نیز خود دو گروهند؛ گروهی بر اساس تجربیاتی که از گذشته کسب کرده‌اند، فهمیده‌اند که آمریکا حتی باوفاترین کارگزارانش را نیز رها، بلکه لجن مال می‌کند؛ لذا به شاه حتی برای درمان بیماری‌اش هم اجازه ورود به آمریکا را نداد؛ اما گروه دیگر معتقدند که اگر از همان ابتدا با آمریکا مذاکره و بده و بستان کرده بودیم و مثلا نفت را می‌دادیم تا منافع آمریکا حاصل شود، برخی منافع خودمان نیز حاصل می‌شد و این همه خرابی و ویرانی و خسارت نمی‌ديدیم و این همه افراد شهید نمی‌شدند! این افراد شاید با آمریکایی‌ها نیز خوش و بشی هم کرده باشند و لذا تبلیغ مي‌کنند که آنها افراد بدی نیستند؛ بلکه به خاطر لجبازی ما و شعار مرگ بر آمریکا ،آنها چنین رفتاری داشته اند؛ لذا یکی از رئیس‌جمهور‌های کشور گفته بود که دوست ندارد از مرگ در ادبیاتش استفاده کند!
اینها معتقدند: امام(ره) می‌خواست به آمریکا زور بگوید، در حالی که باید با روشی جهان‌پسند مقابله کرد؛ و اگر منافع آمریکا را تأمین می‌کردیم، آمریکا هم برخی منافع ما را تأمین می‌کرد؛ برجام امروز نیز در واقع به اجرا گذاشتن همین فکر است که هم منافع آمریکا تأمین شود و هم منافع ما!
اگر خود را جزء کسانی می‌دانیم که به سخنان امام (ره) باور دارند، باید اولین هدف ما، دین باشد، باید وظیفه خود را اطاعت از خدا، اجرای احکام خدا، ترویج ارزش‌های اسلامی و مقدمه سازی برای ظهور حضرت ولی عصر (عج) بدانیم.
باید اول خط قرمز و حد نصاب را مشخص کنیم،‌ زيرا اگر خط قرمز مشخص نباشد نفوذ رواج پیدا می‌کند و البته اگر مشخص شد نیز قرار نیست ریشه نفوذ قطع شود، اما کمتر می‌شود. ثانيا از آنجا که همه مؤمنین در یک سطح نبوده و نیستند - و حتی سلمان و ابوذر هم در یک سطح نبودند- بايد بین خوب‌ها نيز بر اساس درجات ايمانشان درجه‌بندي کرد.
شرایط اسلامی بودن تشکیلات حزبی
  اگر بخواهیم تشکیلات اسلامی داشته باشیم، صرف گنجاندن اسم اسلام در آن، سبب اسلامی شدن نمی‌شود؛ بلکه باید باید اولین هدفمان اطاعت از خدا، اجرای احکام الهی و ترویج ارزش‌های اسلامی باشد و اگر کسی اعتقادی به خدا ندارد و یا اعتقادی به دخالت دین در سیاست ندارد، را همان را با آنها جدا کنیم؛ چرا که منظور ما از دین تنها عبادات فردی نیست، بلکه اجرای دستورات الهی در همه عرصه هاست.
طبیعی است که با این کار قرار نیست، اختلاف سلیقه بین اصولگرایان پایان یابد، حتی گاه بین اعضای یک حزب نیز اختلافاتی وجود دارد؛ چه بسا شما نیز در حزب خودتان اختلاف سلیقه‌هائی داشته باشید، اما باید یک اصولی داشته باشیم و در حد امکان بر اساس آنها بین نیروهای مؤمن همگرایی به وجود آید.
گروه‌های مختلفی وجود دارند و فرض بر این است که گروه‌هائی هستند که واقعا اسلام را قبول دارند؛ حال وظیفه ما در برخورد با این گروه‌ها چیست؟ جواب این است که باید به آنها خوش بین باشیم و سعی کنیم با آنها ارتباط دوستانه داشته باشیم، جلسات همفکری و بحث و حتی مناظرات عالمانه و صادقانه داشته باشیم تا حقیقت مشخص شود و نظرات به هم نزدیکتر گردد. احتمال اینکه دو نفر از دو حزب اسلامی، بر اثر ارتباط، بینش دینی شان تغییر کرده و تقویت شود، کم نیست؛ لذا شهید آیت‌الله بهشتی حتی ازمخالفین خود در حزب جمهوری دعوت می‌کرد. به همین جهت در هفتم تیر نیز در بین شهدا، کسانی بودند که عضو حزب جمهوری نبودند و برای تبادل نظر و گفت‌وگو دعوت شده بودند.
شاید در کشور یک مجموعه یا مجموعه‌هایی با ادعای تبعیت از ولایت فقیه وجود داشته باشد که به خاطر ضعف تعهدشان سعی کنند سخن رهبری را بر اساس مصالح خود تفسیر کنند؛ لذا اگر همه اعضای احزاب، تعهدشان قوی بود و همه دنبال وظیفه شرعی بودند و اطاعت از رهبری را اصل می‌دانستند، برخی مشکلات پیش نمی‌آمد؛ اما متأسفانه چنین نیست و بسیاری از اختلافات و هدر رفت نیروها به خاطر همین امر است.
3 اصل ضروری برای تشکیلات دینی
 برای هر تشکیلات دینی سه شعار واجب است، اخلاص در برابر خدا، صداقت در برابر مردم و اطاعت در برابر رهبری سه اصل اساسی برای تشکیلات دینی اسلامی است. اگر اعضا واقعا به این سه اصل پایبند بودند، آن حزب، یک حزب اسلامی واقعی است. منشأ بسیاری از آسیب‌ها، عدم پایبندی به همین سه اصل است؛ اگر می‌گوئیم خدا، اما منظورمان بنده خدا باشد؛ می‌گوئیم برای خدا کار می‌کنیم اما برای دلمان، منافعمان و منافع بستگانمان کار کنیم، یا بخواهیم سر مردم کلاه بگذاریم و فریبشان دهیم، یا سخن رهبری را بر اساس هوای نفس و منافع حزب و بستگان خود تفسیر کنیم، این حزب اسلامی نخواهد بود.
باید در برخورد با دوستان، صادقانه عمل کنیم،برخی گمان می‌کنند که با زرنگی و فریب می‌توان به هدف رسید، اما چنین نیست؛ شاید چند روزی چنین شود، اما این پیروزی‌ها دوام نخواهد داشت؛ از صدر اسلام نیز کسانی قصد مشتبه کردن امور را داشته‌اند و حتی به جعل حدیث دست زده‌اند؛ این فریب کاری سبب انحرافی شد که چند سال بعد، تربیت‌شدگان مکتب پیامبر (ص)، نوه پیامبر (ص) را با هولناک‌ترین جنایات به شهادت رساندند.
این خطرات برای ما هم هست؛ روزگار هرچه جلوتر می‌رود، زمینه فهم بیشتر می‌شود و تجربه‌ها بیشتر می‌شود و البته امتحانات هم سخت‌تر می‌شود. جامعه ما از قبل از انقلاب بسیار رشد کرده است، اما امتحانات نیز دشوارتر شده است؛ لذا در برخی امتحانات، متخصصین هم به دام می‌افتند و اشتباه می‌کنند. از اين رو باید روز به روز حواسمان را بیشتر جمع کنیم؛ سعی کنیم نفوذی در جمعمان وارد نشود و به این اصول سه گانه پایبند باشیم و در هر حال خداوند را حاضر و ناظر بدانیم و بدانیم خداوند حتی از دل ما نیز اگاه است و می‌داند انگیزه ما از حرف‌هائی که زدیم چه بوده است و روزی حسابش را خواهد کشید.
کاری که با صداقت و برای خدا انجام شود، برکت، پیشرفت و نورانیت دارد، اما خودخواهی و زرنگی و فریب دیگران اثر سوء دارد و در همین دنیا دودش به چشم آتش افروز خواهد رفت.
بیانات آيت‌الله مصباح يزدي (دام ظله) در دیدار با جمعی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی؛ قم؛ 95/11/30
زلال بصیرت روزهای پنج‌شنبه منتشر می‌شود.