kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۵۴۲۶
تاریخ انتشار : ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۵۳

توصیف قرآن از خود(پرسش و پاسخ)


پرسش:
قرآن کریم به عنوان یک کتاب آسمانی و معجزه ختمی مرتبت چه کتابی است و ماهیت خود را چگونه توصیف می‌کند؟
پاسخ:
اولین نکته‌ای که قرآن درباره خود می‌گوید: این است که این (کتاب) کلمات و عبارات، سخن خداست. قرآن تصریح می‌کند که پیامبر(ص) انشاء‌کننده قرآن نیست، بلکه آ‌نچه توسط روح‌القدس یا جبرئیل به اذن خدا بر او القا شده است، بیان می‌کند.
توضیح دیگری که قرآن درباره خود می‌دهد، معرفی رسالتش است که عبارت از هدایت ابنای بشر و راهنمایی آنها برای خروج از تاریکی‌‌ها به سوی نور است:
«کتاب انزلناه الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور» این قرآن کتابی است که ما به تو فرستادیم، تا مردم را به امر خدا از تاریکی به سوی نور بیرون بری. (ابراهیم - 1)
بدون شک یکی از مصادیق این ظلمات، جهالت‌ها و نادانی‌هاست، و قرآن بشر را از این ظلمات به روشنائی علم می‌برد. اما اگر ظلمت‌ها تنها در نادانی‌ها خلاصه می‌شد، فلاسفه هم می‌توانستند این مهم را به انجام برسانند، لکن ظلمت‌های دیگر وجود دارد، و به مراتب خطرناک‌تر از ظلمت نادانی است که مبارزه با آن از عهده علم خارج است. از جمله این ظلمت‌ها، منفعت‌پرستی و خودخواهی و هواپرستی و... است، که ظلمت‌هایی فردی و اخلاقی به حساب می‌آید و نیز ظلمت‌های اجتماعی نظیر ستم و تبعیض و...
در عربی واژه ظلم که معادل فارسی آن همان ستم است، از ماده ظلمت اخذ شده که نشان دهنده نوعی تاریکی اجتماعی و معنوی است. مبارزه با این ظلمت‌ها برعهده قرآن و سایر کتاب‌های آسمانی است. قرآن خطاب به موسی بن عمران(ع) می‌گوید:
«... ان اخرج قومک من الظلمات الی النور» این تاریکی، همان تاریکی ستم فرعون و فرعونیان است و نور، نور آزادی و عدالت.
نکته‌ای که اهل تفسیر به آن توجه کرده‌اند، این است که قرآن همواره ظلمات را جمع می‌آورد، و همراه با الف و لام که افاده استغراق می‌کند، و شامل همه تاریکی‌ها می‌شود، حال آنکه نور را مفرد ذکر می‌کند و معنای آن این است که راه راست یکی بیشتر نیست، حال آنکه مسیر انحراف و گمراهی متعدد است.
به این ترتیب، قرآن هدف خود را مشخص می‌کند: پاره کردن زنجیرهای جهل و گمراهی و ستم و تباهی اخلاقی و اجتماعی و در یک کلمه، نابود کردن ظلمت‌ها، و هدایت به سمت عدالت و خیر و روشنایی و نور.(1)
______________________
1- آشنایی با قرآن، شهید مرتضی مطهری(ره)، ج 1 و 2، ص 33 و 34