شرط بیاثر شدن تحریمها و تهدیدها(خوان حکمت)
اگر شما ميبينيد فلان جا آتشسوزي شد، فلان جا زلزله آمد، درست است همه اينها نظام علمي دارد، حساب شده است اما رهبري اين نظام علمي به دست كيست؟ يعني بخواهد زلزله بيايد با حساب است يا بيحساب؟ ما يك تافته جدابافته نيستيم ما يعني انسان، گوشهاي از جهان هستيم، هم كار ما در جهان اثر دارد، هم رخدادهاي عالم در ما اثر دارد.
کار ساز نبودن تهدیدهای بیرونی
در صورت اصلاح درون
جهان، انسان، پيوند انسان و جهان، اضلاع سهگانه اين مثلث، تحت تدبير و رهبري خداي سبحان است؛ فرمود: (وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَي آمَنُوا وَاتَّقَوا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَالسَّماءِ وَالْأَرْضِ)(1)؛ اگر مردم سرزميني اهل ايمان باشند، اهل تقوا باشند، ما بركات زمين و آسمان را نازل ميكنيم؛ ما اگر مشكل داخلي نداشته باشيم، با خودمان بسازيم، با همنوعانمان بسازيم، با خدايمان رابطه داشته باشيم، هيچ تهديدي كارساز نيست، نميتواند ما را از پا در بياورد؛ روزي ما به دست غرب و شرق نيست. فرمود شما باتقوا باشيد، روزي شما به عهده من. همه انسانها عائله خدا هستند، در سوره مباركه هود فرموده است كه تمام موجودات عائله من هستند؛ هر مار و عقربي در عالم زندگي كند، در نزد من پروندهاي دارد: (مَا مِن دَابَّهًْ فِي الْأَرْضِ إِلاَ عَلَي اللَّهِ رِزْقُهَا)(2) اين (عَلَي) نشانه تعهّد الهي است؛ فرمود تمام مارها و عقربها و همه موجودات دريايي و صحرايي و فضايي نزد من پرونده دارند، عائله من هستند، من موظفم اينها را اداره كنم.
ما اگر بين خود و خداي خود را اصلاح كنيم، نه بيراهه برويم، نه راه كسي را ببنديم، نه اهل تجمّل باشيم، قناعت داشته باشيم؛ هيچ تهديدي و هيچ تحريمي نميتواند ما را از پا دربياورد.
دو برابر بودن آسانی نسبت به سختی
در قرآن فرمود هر جا تحريم باشد، دو برابر تحليل(آسانی) هست (يك) نه در بيرون آن قلمرو تحريم، بلكه در درون حوزه تحريم(اين دو)؛ اينكه ميگويند شبانهروز قرآن بخوانيد براي همين جهت است. شما اين دو آيه را در كتابهاي ادبي كم و بيش خواندهايد: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً)(3) در اين دو آيه فرمود با هر دشواري يك آساني است. دو نكته در اين تعبير كوتاه هست، يكي اينكه كلمه «عُسر» كه تكرار شد با الف و لام است و معرفه است و «يُسر» بدون الف و لام و نكره؛ فرق اين نكره و معرفه اين است كه وقتي اين كلمه «عُسر» معرفه ذكر شد و تكرار شد، دومي عين اوّلي است، اگر نكره ذكر بشود، دومي غير اوّلي است، نتيجه اين ميشود كه (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) يعني با هر سختي، آساني است (اين يك) (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) با هر سختي آساني است (اين دو)؛ اين «عُسر» دومي چون با الف و لام است عين «عُسر» اوّلي است كه با الف و لام است يعني «عُسر» يكي است؛ اين «يُسر» دومي كه بيالف و لام است، غير از «يُسر» اوّلي است كه بيالف و لام است؛ يعني در هر جا اگر ما يك دشواري داشته باشيم، دو آساني داريم؛ آساني، دو برابر دشواري است. اگر طلبهاي بخواهد عالِم ربّاني بشود، يك مقدار سختي دارد، اما دو برابرش آساني است؛ اگر كسي در راه تهذيب نفس تلاش و كوشش كرد، مقداري سخت بود، اما دو برابرش آساني است. در هر كاري اگر دشواري مثلاً سي درصد است، آساني دو برابر آن است؛ اين يك نكته.
همراه بودن آسانی با سختی
نكته ديگر اينكه نفرمود بعد از هر دشواري، آساني است؛ فرمود با هر دشواري آساني هست: (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) نه «إنّ بعد العُسر يُسراً»؛ نه اينكه اول آدم بايد سختي بكشد بعد به آساني برسد؛ اينچنين نيست. در درون هر دشواري، دوتا آساني است :(فَإِنَّ مَعَالْعُسْرِ يُسْراً* إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) با هر تحريمي، تحليل(آسانی) الهي است، آنها تحريم كردند يعني جامعه اسلامي ايران را محروم كردند، ولي خدا دوتا در باز ميكند، نه بعد از سختي، بلكه با سختي، به اين شرط كه انسان آبروي نظام را نبرد، دروغ نگويد، کمفروشی نكند، گران نكند، ربا نگيرد، رشوه نگيرد، معصيت نكند، بيحجابي نكند، بيعفّتي نكند؛ اگر در راه صحيح قدم بردارد، ممكن نيست كسي بتواند يك جامعه اسلامي انساني را از پا دربياورد، اگر يك تحريم از دشمن است، دو تحليل (آسانی) از خداي سبحان است (فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (اين يك) (إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً) (اين دو) دو آساني براي يك سختي، آن هم در درون سختي؛ بنابراين در درون هر تحريمي دو تحليل هست، اما ما بايد بدانيم با چه كسي داريم زندگي ميكنيم، براي چه داريم زندگي ميكنيم، هيچگاه خلاف نگوييم، شرّ كسي را نخواهيم و مانند آن.
هشدار تند امام علی(ع)
به حیف و میلکنندگان بیتالمال
وجود مبارك حضرت امير(ع) در نامه 43 به مَصقَلهًْ بن هُبيره شيباني نوشت: به من گزارش دادند كه تو در امور مالي بياحتياطي كردي، اگر اين گزارش درست نبود كه بسيار خوب، اما اگر اين گزارش درست بود، ببين چه كردي. تو دو كار كردي، هم خدا را غضبناك كردي، هم امام زمانت را نافرماني كردي كه امام زمانت - يعني وجود مبارك حضرت امير(ع)- همان حكم خدا را دريافت كرده است و به شما ابلاغ كرد: «أَنَّكَ تَقْسِمُ فَيْءَ الْمُسْلِمِينَ الَّذِي حَازَتْهُ رِمَاحُهُمْ وَ خُيُولُهُمْ وَ أُرِيقَتْ عَلَيْهِ دِمَاؤُهُمْ فِيمَنِ اعتَامَكَ مِنْ أَعْرَابِ قَوْمِكَ» مردم جنگها كردند، غنيمتهايي به دست آوردند، با شمشيرهايشان، با اسبهايشان، با خونهايي كه ريختند، بالأخره فتوحاتي نصيب اينها شد، يك پنجم غنايم جنگي يعني خمس آن براي حكومت اسلامي است، براي امام است و چهار پنجم آن هم براي مسلمين است، فرمود تو اين غنايم جنگي را بين بستگان و قوم و خويشان خود تقسيم كردي، در حالی که مسلمانها در اين غنايم جنگي سهيمند: «فَوَ الَّذِي فَلَقَ الْحَبَّهًْ وَ بَرَأَ النَّسَمَهًَْ لَئِنْ كَانَ ذلِكَ حَقّاً لَتَجِدَنَّ لَكَ عَلَيَّ هَوَاناً»(4) قسم به خدايي كه اين انسان را زنده كرده است، او خالق است، او كسي است كه دانه را شکافت. اين دانه گندم و هسته ميوه جامدند و بعضي از هستهها خيلي هم سختند. در سوره مباركه واقعه فرمود شما زارع نيستيد، كشاورز نيستيد، شما حارث هستيد؛ حَرث، غير از زرع است، آن كشاورزي كه زمين را شيار ميكند و اين بذرها را به زير خاك منتقل ميكند، اين را ميگويند حرث؛ اما آن كه اين بذر مرده را زنده ميكند، به آن دو شعبه ميدهد يكي را به زمين فرو ميبرد به نام ريشه، يكي را از زمين بالا ميآورد به نام خوشه، اين كار را ميگويند زرع و صاحب كار را ميگويند زارع؛ فرمود زارع من هستم نه شما: (أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ * ءَأَنتُمْ تَزرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ(5) حَرث را به بشر نسبت داد، زرع را به خودش فرمود: ماييم كه اين جامد را زنده ميكنيم و اين هسته را حيات ميبخشيم. حضرت فرمود قسم به خدايي كه اين نطفه انساني را به صورت انسان در آورده و ميآورد، اگر اين گزارش، حق بود دیگر نزد من حيثيتي نداري، نزد من ديگر بيآبرويي، خوارهستی «وَ لَتَخِفَّنَّ عِنْدِي مِيزَاناً» و ارزش تو نزد من بسيار كم است «فَلا تَسْتَهِنْ بِحَقِّ رَبِّكَ» حقّ الهي را سست نشمار، به وهن و سستي در اينباره اجازه نده «وَ لاَ تُصْلِحْ دُنْيَاكَ بِمَحْقِ دِينِكَ» مبادا با دينفروشي بخواهي دنياي خودت را آباد كني. ميبينيد نظام اسلامي به اين است كه انسان با مال حلال خود ميتواند زندگي آبرومندانه داشته باشد تا آخر، خداي ناكرده اگر دستش به حرام و بيتالمال دراز شد، ديگر ميشود بيآبرو اين ديگر مخصوص آن زمان نيست بلکه تا روز قيامت اين بيان نوراني حضرت امير جاری است؛ يعني اگر كسي خائن به بيتالمال بود، ديگر مسلوبالحيثيه ميشود فرمود: «وَ لاَ تُصْلِحْ دُنْيَاكَ بِمَحْقِ دِينِكَ فَتَكُونَ مِنَ الْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً» مبادا دنيايت را آباد و آخرتت را ويران كني، چه آن مردمي كه در محيط شما زندگي ميكنند، چه آن مردمي كه در محيط ما زندگي ميكنند، همه اينها در اين بيتالمال سهمي دارند، اگرتو بخواهي به بستگانت بدهي، اين برخلاف عدل و قِسط الهي است.
پس در درون هر تحريمي، دو تحليل(آسانی) هست: (فَإِنَّ مَعَ العُسْرِ يُسْراً * إِنَّ مَعَالعُسْرِ يُسْراً) در درون هر تحريمي دو برابر تحليل است؛ يك مقدار عاقلانه،يك مقدار مقتصدانه، يك مقدار هوشمندانه، يك مقدار عادلانه، يك مقدار عالمانه؛ ميشود هم ارز را كنترل كرد، هم سكه را كنترل كرد، هم اقتصاد را كنترل كرد؛ چيزي در اين مملكت كم نيست. بنابراین ما دو سرمايه داريم يك سرمايه آب داريم، يك سرمايه خاك داريم، اينها سرمايههاي اقتصادي است كه بايد مديريت كرد، مهمتر از اين، عزيزتر از اين، شريفتر از اين، سرمايههايي است كه براي استقلال مملكت به كار رفته، كم خون ريخته نشده! اين سرمايهها كم نيست، اين سرمايهها در طول اين تاريخ نبود، ما يك اقتصاد قوي ميخواهيم كه راهش ممكن است؛ يك سياست قوي ميخواهيم كه راهش ممكن است؛ هر دو اينها به بركت ولی عصر حاصل است به ما دادند، منتها بايد حقشناسي كنيم و مديريت كنيم.
بيانات حضرت آيتالله جوادي آملي(دام ظله) در جلسه درس اخلاق
در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 30/6/1391
مرکز اطلاع رسانی اسرا
1. اعراف، 96. 2. هود، 6. 3. انشراح، 5 و 6. 4. مصباح السالكين، صفحه- 528 و بحار الانوار، جلد 33، صفحه- 516 5. واقعه، 63 و 64.