اخبار ویژه
فرستادگان دولت در پی جلب آراء چه قماشی هستند؟!
سخنان کرباسچی در اصفهان، دقیقا زدن خط مرکزی سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. او در اصفهان و در آئین گشایش ستاد انتخاباتی روحانی، با زیر سؤال بردن فداکاری مدافعان حرم، ادعا کرده بود برای دفاع از حرم اهل بیت و شیعیان و مسلمانان، نیازی به اعزام نیرو به سوریه نیست و باید با تروریستها مذاکره کرد!
این تکرار، ماجرای فتنه 88 است که به بهانه انتخابات، سیاست خارجی نظام را با شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران» مورد هجمه قرار دادند.
اما یک تفاوت مهم بین سخنان امروز کرباسچی و فتنهگران دیروز وجود دارد. آن روز، شروع آشوبهای منطقهای بود و جریان مقاومت در ضعف قرار داشت و فتنهگران امید داشتند با زدن ریشه حمایت ایران، اندک امید جریان مقاومت را ناامید کنند و تروریستها را در سوریه به پیروزی برسانند.
اما امروز مقاومت مقتدر و سرافراز، بر هجوم تروریستها فائق آمده و نفس آنها را بند آورده. در این شرایط، سازمانهای جاسوسی و اطلاعاتی منطقه به ویژه سازمان جاسوسی ترکیه(میت) با انواع حیلهها و فتنهها، با خرید سران خائن منطقه و... در پی شکستن قدرت مقاومت در سوریه هستند. سخنان اخیر کرباسچی، بدون کمترین تردیدی همراهی با این الگوی میت و در راستای آرزوی آنهاست.
فارغ از اینکه اصل سخن شخصی مثل کرباسچی چه به لحاظ خودش و چه به لحاظ محتوا، آنقدر بیارزش و سخیف است که ارزش توجه و پرداختن ندارد، این همنوایی و همالگویی با دشمن، موضوع سادهای نیست که مورد توجه قرار نگیرد وگرنه کیست که نداند شخصی مثل ایشان که پرونده مفتوح فساد مالی و... در کارنامه داشته و در نظام اسلامی محکوم به حبس و زندان شده است، وقتی بدیهیترین گزاره عقلی یعنی لزوم مقاومت در برابر تروریستها را رد میکند و کار ارزشمند شهدای مدافع حرم را بیارزش و بیوجه میشمارد، نه حرفش و نه خودش اهمیتی ندارد.
ظاهرا کرباسچی به یاد نمیآورد که در سالهای نخست جنگ سوریه، آمریکا و نوکران منطقهای او اصلا ایران را به مذاکرات مربوط به جنگ سوریه راه نمیدادند! آن سالها کنفرانسهایی موسوم به «دوستان سوریه»! تشکیل میشد که عربستان، قطر، ترکیه و... برای تعیین سرنوشت مردم سوریه دور هم جمع میشدند اما ایران را به آن اجلاس راهی نبود. اما اکنون و در اثر فداکاری مدافعان حرم، ایران اسلامی است که اجلاس برگزار میکند و تعیین میکند چه کشوری در آن اجلاس شرکت کند. کاش کرباسچی این بدیهیات ساده عقلی را میفهمید. چه خوب است افرادی مثل کرباسچی، به جای تئوریپردازی و همنوایی با دشمن، برای اجرای راهکار خودش، مدتی به سوریه یا موصل عراق برود، با تروریستها مذاکره کند و به هر شکل ممکن، تیغ آنها را از گلوی مردم بیگناه عراق و سوریه بردارد. در روزگاری که حتی ضدانقلاب هم نسبت به رشادت مدافعان حرم سر تعظیم فرود میآورد، این قبیل سخنان، پرده از ماهیت وی برمیدارد. کاش کرباسچی غیرت را از ضدانقلاب میآموخت.
گفتنی است چند روز قبل و باز هم در جریان افتتاح ستاد آقای روحانی در ایلام که با حضور دکتر پزشکیان یکی دیگر از حامیان سینهچاک دولت برگزار شده بود، مجری برنامه متن طنزگونه و اهانتآمیزی را علیه ساحت مقدس حضرت امام رضا علیهالسلام قرائت کرد و دکتر پزشکیان که انتظار میرفت غیرت دینیاش به جوش آمده و زبان به اعتراض بگشاید نه فقط کمترین اعتراضی نکرد بلکه با سکوت خود بر این اقدام شرمآور و ننگین صحه گذاشت.
راستی در ستادهای آقای روحانی چه خبر است؟! و فرستادگان ایشان در پی جلب آراء چه قماشی هستند؟!
جهانگیری چشم سعودیها را گرفت
اظهارات مغالطهآمیز معاون اول روحانی در مناظره، دل از رسانههای آلسعود برد!
رسانههای وابسته به دربار آلسعود، مانند العربیه و الشرقالاوسط ضمن استقبال از سخنان جهانگیری درباره حمله به سفارت عربستان، این بخش از سخنان وی را برجسته کرده و نشانه حقانیت جنایتکاران سعودی دانستند. الشرقالاوسط مدعی شد جهانگیری با همین سخنانش در زمینه ادعای همکاری عاملان حمله به سفارت عربستان با قالیباف، نگاهها را ربود(!) این روزنامه نوشت: «در اولین مناظره انتخاباتی ایران، قالیباف سیاستهای دولت فعلی در سطح مدیریت بحرانهای کنونی از جمله بحران بیکاری را به چالش کشید اما در مقابل جهانگیری به نقش قالیباف در پیریزی حمله به مقر نمایندگی سیاسی عربستان در آغاز ژانویه 2016 اشاره و تأکید کرد که این حمله بر تلاش دولت جهت ایجاد فرصتهای شغلی از راه فعال کردن توریسم تأثیر منفی گذاشت. جهانگیری گفت ایران 700 هزار توریست سعودی را که سالانه رهسپار مشهد میشدند، به خاطر حمله به سفارت کشور عربستان از دست داد.»
اظهارات توأم با بیاخلاقی و بیانصافی جهانگیری در حالی عنوان شد که رژیم آلسعود با ارتکاب جنایتی بزرگ، ۵۰۰ حاجی ایرانی را مظلومانه به شهادت رسانده بود اما دولت روحانی هیچ اعتراض و واکنش جدی به موضوع نشان نمیداد.
گزارش فرانسپرس از تکرار شگفتی در انتخابات ایران
خبرگزاری فرانسه در گزارشی پیروزیهای غیر منتظره همواره در انتخابات ایران رخ داده است.
فرانسپرس نوشت: انتخابات ایران، تاریخچهای از پیروزیهای غیر منتظره است. در انتخابات سال 92 پیشبینی نمیشد روحانی برنده شود. او یک میانهرو است. اما او اکنون بیش از آن چه انتظار میرود با کارزاری دشوار مواجه خواهد بود، دو رقیب او ابراهیم رئیسی و محمدباقر قالیباف هستند.
این خبرگزاری میافزاید: انتخابات ایران در دورههای مختلف شاهد شگفتیهای بسیار بوده است و به ندرت میتوان نتیجه انتخابات را پیشبینی کرد. سال 1997، پیروزی محمدخاتمی یک شوک بود. مایکل اکسورثی مورخ انگلیسی میگوید در سال 2005 این بار نوبت احمدینژاد بود که با پیروزی خود، ناظران را شوکه کند.
فرانس پرس افزود: روحانی نیز با کسب 51 درصد آرا پیروز شد.
خبرگزاری فرانسه با پیشبینی احتمال یک غافلگیری جدید از قول اکسورثی نوشت: ناظران بیرونی با آنچه از شمال تهران میشنوند به تحلیل میپردازند و همواره قادر نیستند آنچه را که در باقی نقاط کشور میگذرد را مورد اندازهگیری و ارزیابی قرار دهند. بنابراین آیا این بار نیز آشفتگی و وقوع امری دور از انتظار ممکن است در این دوره از انتخابات روی دهد، چرا که گمانهزنیهای بسیاری در رسانهها وجود دارد. اکنون برخی رسانهها روحانی را برنده نشان میدهند.
در همین حال خبرگزاری اسپوتنیک در گزارشی خاطرنشان کرد: رأی حسن روحانی احتمالاً به خاطر شرایط اقتصادی با ریزش روبرو خواهد شد و بسیاری از رأیدهندگان سابق، علاقهای به رأی دادن مجدد به وی نخواهند داشت. در مقابل، رئیسی و قالیباف اگر بتوانند چهره آلترناتیوی مقبول از خود نشان دهند، احتمالاً غیر از آراء طیف خود، رأی بسیاری از ناراضیان از عملکرد دولت را نیز میتوانند جذب کنند.
این خبرگزاری میافزاید: جهانگیری که برای دفاع از روحانی آمده، باید به جای آمار و ارقام، با لحنی قابل پذیرش توسط مردم سخن بگوید وگرنه مردم اهمیتی به آمار و ارقام نمیدهند. دشواری کار روحانی این است که او 4 سال پیش تنها، با رأی 50/7 درصد پیروز شد اما اکنون افراد زیادی از او دلسرد هستند. اگر ریزش رأی روحانی بیش از 10 درصد باشد، ممکن است همه چیز تغییر کند و رقبای وی، کار را در مرحله دوم تمام کنند.
دولت باید از هزینههای خود بکاهد نه اینکه از زندگی حقوق بگیران بزند
«ادعای تک رقمی بودن تورم، توضیح قابل قبولی درباره پایین نگه داشتن حقوق کارگران از سوی دولت نیست».
حسین راغفر استاد دانشگاه الزهرا در مصاحبه با ایلنا درباره محدود کردن افزایش حقوق کارگران به نرخ تورم اعلامی گفت: با توجه به واقعیات اقتصاد، این که توان افزایش بیش از این وجود ندارد، چندان صحیح نیست. ما متأسفانه به درستی نتوانستهایم از ظرفیتهای موجود استفاده کنیم. نظام مالیاتی درست کار نمیکند؛ اگر نظام مالیاتی کشور درست کار میکرد و مالیات به نحو صحیح پرداخت میشد، دولت میتوانست منابع کافی برای تأمین هزینههای عمومی در اختیار داشته باشد.
وی میافزاید: صرف اینکه با استناد به نرخ تورم، دستمزد را تعدیل کردیم فقط یک توجیه کلان است. باید پرسید پس مسئول سرکوب دستمزد در سالهای گذشته که موجب ایجاد شکاف عمیق میان درآمد و هزینه خانوارهای دستمزدبگیر شده چه کسی است. پس به نظر میرسد که این نکته یعنی تک رقمی بودن تورم، توضیح قابل پذیرشی نیست و به نظر میرسد که خود دولت هم معترف است که با این دستمزدها کسی نمیتواند زندگی انسانی داشته باشد و این مسئله بدون تردید عوارض جدی دارد. دولتها اگر به هزینههای همه جانبه چنین دستمزدهای پایینی توجه کنند به این راحتی از کنار مسئله معیشت نمیگذرند؛ حتی اگر فقط هزینهها در بعد اقتصاد را در نظر بگیرند بدون تردید باید کاری بکنند.
این کارشناس اقتصادی گفت: دولت میتوانست بخشی از عقبماندگی مزدی را به صورت کالا برگ به مزدبگیران پرداخت کند. بهتر است توضیح بدهم که این کالابرگ، ضرورتا به معنای کالا نیست؛ میتواند خدمات درمانی رایگان و دردسترس باشد، میتواند آموزش و پرورش رایگان باشد یا اینکه کارت حملونقل عمومی ارزان قیمت و یا رایگان در نظر گرفته شود. این تسهیلات میتواند حداقل بخشی از عقبماندگی مزدی سالها و دهههای گذشته را جبران کند.
راغفر افزود: دولت اگر کمر همت ببندد، میتواند به راحتی بخشی از سبد هزینههای خانوارهای کارگری را پرداخت کند. اگر این هزینهها پرداخت نشود هزینههای جانبی خود را در عرصههای دیگر نشان میدهد. یکی از نتایج آن همین کاهش کارآیی در بازار کار است یا یک بیانگیزگی نهادینه شده است که میبینیم سالهاست خیلیها از کار کردن طفره میروند یا از طرف دیگر به خاطر تأمین نشدن هزینههای زندگی جمعیت بزرگی از نیروهای متخصص و ماهر از بازار کار خارج میشوند که این نیروها سرمایه ملی هستند و با این خروج، سرمایه ملی هدر میشود. سرکوب مزدی فقط مربوط به کارگران نیست در حیطه کارمندان هم معنا پیدا میکند. در واقع همه نیروی کار مزدبگیر را در بر میگیرد. طبیعتاً این قابل قبول است که هزینههای دولت زیاد است و در حال حاضر دولت با بدهیهای زیادی مواجه است اما دولت باید هزینههای خود را در جاهای دیگر کم کند نه اینکه از سبد معاش اکثریت طبقات متوسط و پایین جامعه بزند.
کدام 700 هزار شغل؟حداکثر 113 هزار شغل!
آمارهای رسمی مرکز آمار حکایت از ایجاد 113 هزار شغل در سال دارد و هم رئیس مرکز آمار خبر از ایجاد 490 هزار شغل در سال در دولت تدبیر داده است اما دولتیها همچنان مدعی ایجاد 700 هزار شغل در سال هستند.
به گزارش مشرق، در حالی 4 سال دوره فعالیت دولت روحانی سپری شد که هیچ کدام از وعدههای انتخاباتی دولت برای حل معضل بیکاری محقق نشده و شمار بالای بیکاران بیانگر این موضوع است که دولت در بحث اشتغالزایی ناموفق عمل کرده است. عدم توجه دقیق دولت به آمارهای بازار کار تا جایی است که حسن روحانی اوایل 95 دستور تکرقمی شدن نرخ بیکاری را تا پایان این دولت داده بود که این دستور تنها روی کاغذ باقی ماند و محقق نشد. براساس نتایج طرح آمارگیری نیروی کار سال 95 که توسط مرکز آمار ایران منتشر شد، نرخ بیکاری در سال جاری با افزایش 1/4 درصدی، 12/4 درصد و تعداد بیکاران 3 میلیون و 203 هزار و 398 نفر اعلام شد.
اوایل فروردینماه سال جاری بود که عیسی منصوری، معاون توسعه کارآفرینی و اشتغال وزیر کار در آستانه انتخابات مدعی شد که این دولت در چهار سال گذشته سالانه 700 هزار شغل و در مجموع 2/8 میلیون شغل ایجاد کرده است، این در حالی است که امیدعلی پارسا، رئیس مرکز آمار ایران در زنجان گفت: دولت تدبیر و امید از ابتدای سال 92 تا انتهای سال 95، به طور متوسط سالانه 490 هزار شغل در کشور ایجاد کرده است.
این در حالی است که گزارشهای مرکز آمار میزان اشتغالزایی دولت تدبیر را کمتر از میزانی که علی پارسا ادعا دارد نشان میدهد. در تابستان سال 92 که روحانی دولت را تحویل گرفت، جمعیت فعال کشور 24 میلیون و 754 هزار نفر، جمعیت بیکار 2 میلیون و 563 هزار نفر و کل جمعیت شاغل کشور 22 میلیون و 191 هزار نفر بوده است.
همچنین، طبق گزارش رسمی مرکز آمار ایران در پایان سال 95 یعنی پس از 42 ماه جمعیت فعال کشور به 25 میلیون و 791 هزار نفر رسید که از این میزان 3 میلیون و 203 هزار نفر بیکار و 22 میلیون و 588 هزار نفر شاغل بودهاند، یعنی در این دولت به طور خالص طی سه سال و نیم تنها 397 هزار شغل ایجاد شده است.
براین اساس، دولت تدبیر در این سالها به طور خالص ماهانه 9450 و سالانه 113 هزار شغل ایجاد کرده نه 700 هزار شغل. در حالت کلی ادعای ایجاد 700 هزار شغل هم به روایت آمار مرکز آمار و هم به ادعای رئیس مرکز آمار درست نیست.
حمله میکنند اما با پروژههای بزرگ آنها عکس یادگاری میگیرند
سایتها و روزنامههای زنجیرهای در حالی وزرای نفت دولت سابق را هو میکنند که دولت با پروژههای عمرانی خیرهکننده آنها عکس یادگاری میگیرد.
چند هفتهای است که شبکه رسانههای زنجیرهای به آقایان رستم قاسمی و میرکاظمی تحت عنوان این که وزیر دولت احمدینژاد بودهاند و حالا در ستاد رئیسی چه میکنند، حمله میکنند. اما جالب است که بدانیم برخی پروژههای بزرگ افتتاح شده از سوی دولت در سالها و هفتههای اخیر، از جمله در فازهای مختلف پارسجنوبی (و یا موضوع راهاندازی پالایشگاه ستاره خلیجفارس و اعلام خودکفایی بنزین) که بارها از سوی رئیسجمهور و معاون اول او مورد تبلیغات قرار گرفته، دست بر قضا حاصل دوره مدیریت آقایان قاسمی و میرکاظمی و همچنین همت بلند قرارگاه سازندگی خاتمالانبیای(ص) سپاه بوده است.