درحاشیه یک فیلم مستند انتقادی
چرا از «داد» میترسند؟
آرش فهیم
به رغم بازماندن سینمای داستانی و حرفهای ما از مسائل روز جامعه، عرصه مستندسازی به پیشگامی جوانان انقلابی، محلی برای بازنمایی متن و بطن جامعه است. مستند «داد» به کارگردانی حجتالله عدالتپناه، تازهترین فیلم مستند است که سراغ موضوعی ملتهب و حساس در حوزه مسائل اجتماعی رفته است. مستندی که به شرایط بغرنج اقتصادی بخشی از طبقه کارگر میپردازد.
«داد» هر چند که مشق بچههای مدرسه فیلمسازی عمار است، اما میتواند سرمشقی برای فیلمسازان ارزشی و متعهد باشد. این محصول نشان میدهد که چگونه میتوان با دستان خالی و با حداقل بودجه، یک فیلم انقلابی تمام عیار ساخت و مخاطب را به وجد آورد. «داد» فیلم زیبایی است. اما این زیبایی به ترفندهای نمایشی و جلوههای ویژه و جذابیتهای مرسوم سینمایی مربوط نیست. بلکه صراحت فیلم در بیان حقایق، مخاطب را به لذت میرساند. همچنین مستند «داد» شمایل یک فیلم قهرمانمحور است. قهرمانهای این فیلم، سوپرمن نیستند، اسطوره نیستند، اما اسوههایی برای دوران گذار از جامعه غربزده طبقاتی به جامعه اسلامی آرمانی هستند. بخشی از مبارزه برای زنده نگه داشتن آئینهای پرشور و اشتیاقآمیز انقلاب امروز در جریان مستندسازی پیگیری میشود. اما ای کاش این جریان به فضای سینمای حرفهای و داستانی ما هم کشیده شود. چون خلأ چنین محصولاتی در سینمای بدنه بدجوری احساس میشود.
البته طی سالهای اخیر فیلمهای سینمایی زیادی درباره مشکلات طبقه کارگر ساخته شده است. اما این فیلمها، دور از واقعیت، مغرضانه و بیشتر برای کسب جوایز جشنوارههای خارجی ساخته شدهاند. به همین دلیل هم چنین فیلمهایی به سیاهنمایی متهم میشوند. چون بیش از عدالتخواهی و اعتراض به مظالم و فساد، خودشان به خوراکی تبلیغاتی برای ظالمها و مفسدان داخلی و خارجی تبدیل میشوند. جریان مستندسازان عدالتخواه و آرمانگرا، آلترناتیوی برای سینمای اجتماعی شبهروشنفکری است. سینمای عدالتخواه، دور شدن از ارزشهای انقلاب را فریاد میزند، اما سینمای شبهروشنفکری، رفتن به دل غرب و بریدن از انقلاب را میجوید. مستندهای معترض انقلابی، در پی خشک کردن ریشههای فساد هستند، اما سینمای شبهروشنفکری به ظاهر اجتماعی، ریشه در فساد فرهنگی و اقتصادی دارد. سینمای انقلابی جامعه را به خیزش و ایستادگی در برابر هر نوع فساد و بیعدالتی فرامیخواند، اما سینمای شبهروشنفکری و جشنوارهای، افیونی در دست بیدردان و شکمسیران جامعه است.
مستند «داد» نمونهای تحسین برانگیز از سینمای رادیکال انقلابی است. فیلمی که از ظواهر و شعار دادن عبور کرده و منشأ مشکلات معیشتی را نشان داده است. هم از این روست که بیننده این فیلم به رغم دیدن تصاویری تکاندهنده از لایههای زیرین جامعه اما هیچگاه یأس و احساس قرار گرفتن در بنبست نمیکند. چون میبیند و میداند که بیداد، نتیجه حذف داد است و رفع بیداد چارهای جز بازگشت به داد ندارد. به همین دلیل هم این فیلم با بغض کانونهای زر و زور و تزویر مواجه شده است. به طوری که همچون چند فیلم مستند انتقادی دیگر، با مخالفتهایی برای نمایش در محافل دانشگاهی مواجه شده است. هنوز مدتی از به هم خوردن نمایش مستندهای «فروشنده» و «پرزیدنت؛ آکتور سینما» در یکی از دانشگاهها نگذشته بود که خبر رسید، مسئولان دولتی از نمایش «داد» در چند دانشگاه نیز جلوگیری کردهاند! چرا از «داد» میترسند؟ مگر این فیلم، سخنی جز کلام روشنگر امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب را به تصویر کشیده است؟ هر چند که همیشه، حقگویی و دادخواهی، پرهزینه است. برخلاف روشنفکربازی که پرسود است؛ هم دولت راضی است و هزینه بلیط صندلیهای خالی اکران آن را میپردازند و هم آن سوی مرزها، نساخته جایزهاش را تقدیم فیلمساز عزیز و محترم میکند!
مستند «داد» برای اولین بار در هفتمین جشنواره مردمی فیلم عمار به نمایش درآمد. شب نمایش این فیلم، سالن محل نمایش آن پر از مردمی بود که کمتر به سینما میروند. اما این فیلم، چون حرف دل مردم را میزند با استقبال گسترده مواجه شد. برخلاف فیلمسازانی که رنجهای مردم را وسیلهای برای گرفتن بلیط تور اروپا و آمریکا میکنند، «داد» برای همین مردم ساخته شده و به همین دلیل هم هدف اصلیاش، دانشگاهها و محافل مردمی است. یک فیلم ساده و بیادعا که دور ادا و اطوارهای سیاستزده، سراغ از مردمی رفته که این روزها فراموش شدهاند.