kayhan.ir

کد خبر: ۱۰۱۰۱۹
تاریخ انتشار : ۱۹ فروردين ۱۳۹۶ - ۲۲:۰۶

ویژگی جامعه بهشت گونه(خوان حکمت)



ماه پُربركت رجب، ماه ولايت و طليعه ماه رسالت است و اين هر دو، طليعه «شهرالله» هستند. ماه مبارك رمضان به عنوان «شهرالله» ناميده شد كه وجود مبارك پيغمبر(ص) در آن خطبه معروف فرمود: «قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّه‏»[1] و رسالت, طليعه ورود به باب توحيد است و ولايت, طليعه ورود به باب رسالت است. اگر وجود مبارك حضرت فرمود: «أَنَا مَدِينَهًُْ الْعِلْمِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا»،[2] ماهي كه متعلق به وجود مبارك حضرت امير است، اين طليعه» ورود به ماه رسالت است.
 بزرگاني بودند كه اين سه ماه را پشت سر هم روزه مي‌گرفتند؛ البته در سال‌هائي كه ماه مبارك رجب و شعبان و رمضان مصادف با فصل زمستان بود آسان بود، اما الآ‌ن ممكن است براي بعضي دشواري به همراه داشته باشد؛ ولي به هر حال كساني بودند كه اين سه ماه را روزه مي‌گرفتند. اين دعاي نوراني «يا مَنْ أَرْجُوه‏» اختصاصي به بعد از نماز ندارد، در بسياري از فرصت‌هاي شب و روز اين ماه مي‌توان اين دعا را خواند: «يا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَر».[3] دعاها گرچه به صورت جمله خبريه است، اما به داعي انشاء القاء شده‌اند اينها خبر نيستند! در قرآن فرمود كساني كه از عذاب الهي در امانند، اينها بدبخت می‌باشند؛[4] آن يك قسمت خبري است، اما اينجا كه مي‌فرمايد: «وَ آمَنُ سَخَطَهُ» جمله انشايي است؛ يعني خدايا مرا از سَخَط و عذاب و غضب خودت نجات بده! «يا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ وَ آمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَر»؛ خدايا حوادث تلخي كه پيش مي‌آيد، مرا در آن حوادث تلخ حفظ كن! غرض اين است كه اين دعا اختصاصي به تعقيبات نماز ندارد، در كلّ اين ماه، در فرصت‌هاي مناسب و هر وقت که براي انسان حالي پيدا شد، اين دعا را زمزمه كند.
اما حضرت باقر‌(ع) در يكي از سخنراني‌ها ـ مثل همه مطالب ديگر ـ سخنان و مطالب نوراني فرمودند، يكي از مستمعين كه پاي سخنان حضرت نشسته بود گفت عجب درّ و جواهري ما امروز از شما استفاده كرديم، فرمود حيف نيامد كه اين سخنان را به طلا تشبيه كردي؟! «هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَر»،[5] حيفت نيامد كه گفتي اين كلمات مثل طلاست؟! طلا يك سنگ زردي است و چون كمياب است معيار تبادل قرار گرفته است وگرنه ارزش ندارد! با سنگ‌هاي ديگر فرقي ندارد! بعضي از سنگ‌هاي معدني ممكن است از آن سخت‌تر هم باشند!در كتاب لغت از طلا به عنوان احجار كريمه ياد مي‌كنند، وقتي كه شما مي‌خواهيد به لغت «ذهب» مراجعه كنيد مي‌گويند «حجرٌ كبير»، يك سنگ گرانبهاست. فرمود: «هَلِ الْجَوْهَرُ إِلَّا حَجَر»؟ اين حرف‌ها را به طلا تشبيه كردي!
غصه اهل بیت (ع)
 از گمراهی امت
 بعد هم فرمود: «بَلِيَّةُ النَّاسِ عَلَيْنَا عَظِيمَهًْ، إِنْ دَعَوْنَاهُمْ لَمْ يُجِيبُونَا وَ إِنْ تَرَكْنَاهُمْ لَمْ يَهْتَدُوا بِغَيْرِنَا»؛[6] آزمون ما با اين مردم بسيار دشوار است، براي اينكه ما اينها را دعوت كنيم نمي‌آيند، رها كه كنيم راه غير از اين نيست! ما نمي‌توانيم بگوئيم «بگذار تا بيفتد و ببيند جزاي خويش»،[7] اين حرف ما نيست! چرا كيفر تلخ كار خودش را ببيند؟راه غير از اين نيست! اين است كه ما خيلي برايمان سخت و دشوار است، ما نمي‌توانيم بگوئيم ما به وظيفه‌مان عمل كرديم و تمام شد و رفت، ما غُصه مي‌خوريم! دربسياري از حالات، وجود مبارك پيغمبر(ص)،اميرالمؤمنين(ع) به حال ما غُصّه مي‌خوردند! الآن هم وجود مبارك حضرت به حال ما غُصّه مي‌خورد! آدم يك فرزندي داشته باشد و بيراهه برود كه نمي‌تواند بگويد «بگذار تا بيفتد و بيند جزاي خويش».
 فرمود شما فرزندان مائيد: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّهًْ».[8] ما وقتي تشيّع را قبول كرديم، اينها را به امامت قبول كرديم، اينها را به عصمت قبول كرديم و اينها را به حجّت قبول كرديم، شديم فرزند اينها! اگر فرمود: «أَنَا وَ عَليٌّ أَبَوَا هَذَهِ الاُمَّهًْ» و ما هم اينها را به عنوان امامت قبول كرديم، فرزندان آنهائيم! آنگاه اگر بيراهه برويم، حضرت فرمود: براي ما خيلي غُصّه است،هيچ پدري حاضر نيست كه بگويد «بگذار تا بيفتد و بيند جزاي خويش»، اين‌چنين نيست! هيچ پدر و مادري حاضر نيست. الآن وجود مبارك حضرت هم همين‌طور است! اگر خداي ناكرده بيراهه برويم براي ما غُصّه مي‌خورند، رنج مي‌برند كه چرا ما به اين صورتيم.
ضرورت حاکمیت علم و عدل
 بر فضای جامعه
 ما مي‌توانيم طوري زندگي كنيم كه مورد رضاي اين بزرگواران باشد؛ ما می‌توانیم جاهليتمان را به عقلانيت تبديل كنيم، اين راه دارد. نظام جاهلي دو نشانه دارد: يكي اينكه در بخش انديشه که دستشان از برهان و عقل خالي است، به گمان زندگي مي‌كنند و در بخش انگيزه که دستشان از عدل خالي است، به هوی و هوس عمل مي‌كنند. اين را در سوره مباركه، «نجم» فرمود که نظام جاهلي اين دو علامت و دو عنصر را دارد؛ در بخش انديشه به جاي اينكه عالمانه تصميم بگيرند براساس گمان ـ مخصوصاً سوءظن ـ حركت مي‌كنند: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ‏» و در بخش انگيزه و عمل به جاي عدل و عقل با ميل حركت مي‌كنند: «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس‏».[9] انسان به هر حال يا در حوزه و دانشگاه است و كارهاي علمي انجام مي‌دهد يا در متن جامعه است و كارهاي عملي دارد؛ اگر فضا, فضاي فرهنگي است بايد برهان و عقل و علم باشد؛ اگر فضا، فضاي كار و عمل است بايد عدل باشد، نه هوی! «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ‏» براي بخش انديشه، «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس‏» براي بخش انگيزه است. اگر اين دو عنصر حل شود؛ يعني ما عالمانه زندگي كنيم و عادلانه به سر ببريم، نه بيراهه مي‌رويم و نه راه كسي را مي‌بنديم، مي‌توانيم يك نظامي بهشت‌گونه بسازيم و راحت باشيم.
 مهمترين كاري كه وجود مبارك حضرت حجت (عج) بعد از ظهور انجام مي‌دهد همين است كه علم و برهان را به جاي سوءظن و مانند آن مي‌گذارد، عدل را به جاي هوس مي‌گذارد. اين كتاب موجز و متقن، نظام جاهلي را در همين دو عنصر مي‌داند: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ‏» را در بخش انديشه، «وَ ما تَهْوَی الْأَنْفُس‏» را در بخش انگيزه؛ يعني اينها براساس گمان زندگي ميکنند و براساس ميل به سر مي‌برند، در حالی که بايد براساس علم زندگي كنند و با عدل به سر ببرند.
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمعی از دانشجويان و طلاب، قم؛ 10/1/1396
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. الأمالي(للصدوق)، ص93.         [2]. همان، ص345.
[3]. الإقبال بالأعمال الحسنهًْ(ط ـ الحديثهًْ)، ج‏3، ص211.
[4]. اعراف، 99؛
[5]. مناقب آل أبي طالب (لابن شهرآشوب)، ج‏4، ص248.
[6]. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص405.
[7]. ديوان سعدی، مواعظ، غزل شماره38؛ «چندين چراغ دارد و بيراه می‌رود *** بگذار تا بيفتد و ببيند جزاي خويش».
[8]. معاني الاخبار، ص52.                [9]. نجم، 23.
خوان حکمت روزهای یک‌شنبه منتشر می‌شود.