سال جدید را چطور و با چه هدف و برنامهای آغاز کنیم؟- بخش پایانی
بهار نشانهای از حیات جاودان بشری
گالیا توانگر
روزهای فروردین ماه و اولین ماه و فصل سال جدید را سپری میکنیم.
از تعطیلات که بیرون میزنی همه چیز طبق روال عادیاش آغاز میشود؛ ترافیک، روزهای اوج کاری، شلوغی روزمرگیها و...
با این حال نباید انداختن طرحی نو را از یاد ببری. میتوانی از کمک کردن به کاهش ترافیک شروع کنی. مثلا لااقل چند روز در هفته با وسایل حمل و نقل عمومی مسیر اداره و محل کار یا دانشگاه تا خانه را طی کنی. میتوانی از برنامه کاریات شروع کنی و به خودت قول دهی حتیالامکان هیچ کاری را به فردا نسپاری.
میتوانی تحول را از احیای باغچه بنفشههای آپارتمان شروع کنی. برای در انداختن طرحی نو لازم نیست از تغییرات بزرگ شروع کنی. میتوان با قدمهای کوچک، آهسته و پیوسته آغاز کرد. به قول عطار نیشابوری؛ «تو پای به راه در نه و هیچ مپرس/ خود راه بگویدت که چون باید رفت»
خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار
خوشا بهارا خوشا میا خوشا چمنا
خوشا چمیدن بر ارغوان و یاسمنا
خوشا سرود نو آیین و ساقی سرمست
که ماه موی میانست و سر و سیم تنا
خوشا توانگری و عاشقی به وقت بهار
خوشا جوانی با این دو گشته مقترنا
خوشا مقارن این هر سه خاطری فارغ
ز کید حاسد بدخواه و خصم راهزنا...
(شعر از ملکالشعرای بهار)
ما هر روز با گل و گیاهانی مواجه هستیم که میرویند، رنگهای گوناگون چشمنوازش آدمی را مسحور زیبایی خود میکنند و به همان سرعت که روییده و جلوهگری کرده، زرد و پژمرده میشوند و بادی آن را از جا بر میکند و در سوزش تند آفتاب و باد و باران، خشک و بیجان میشوند و نیست و نابود میگردند. (حدید، آیه ۲۰ و آیات دیگر)
حجتالاسلام و المسلمین علی نیکوگفتار کارشناس مسایل فرهنگی درباره درسهایی که از تحول طبیعت به ذهن آدمی متبادر میگردد، توضیح می دهد: «این تغییر و تحولات در هستی، به ویژه زندگی و مرگ، آدمی را به تفکر و اندیشهای ژرف فرو میبرد؛ چرا که میبیند همانگونه که گیاهان و جانوران و دیگر آفریدههای هستی، زندگی و مرگ دارند، آدمی نیز با مرگ دست به گریبان است و روزی می رسد که آدمی در این کارزار پشتش به فشار مرگ میشکند و بر خاک میافتد. این همزادی و همآغوشی مرگ و زندگی، این پرسش را برای او مطرح میکند که مرگ چیست؟ آیا مرگ نیستی و نابودی است؟ آیا زندگی را پایانی به نام مرگ است به گونهای که دیگر او زندگی را دوباره تجربه خواهد کرد، یا اینکه مرگ فرآیندی از تحول و تکامل است و آدمی از حالتی به حالتی دیگر میرود؟»
وی ادامه میدهد: «خردمندانی هستند که با تعقل و خردورزی از این ظاهر فریبنده، فراتر میروند و از زاویه دیدی دیگر به مسئله مینگرند، آنان با نگاه به پیچیدگی آسمان و زمین و آفرینش به این نکته میرسند که این کتاب دنیا - فراتر از دنیای مادی- باید دفتر یا دفاتر دیگری داشته باشد و این نسخه دنیا تنها تک نسخه نیست که بگوییم دنیا همان اول و آخر زندگی است و زندگی را تنها در همین دنیا محدود سازیم. اینان با تدبر و تفکر در آیات قرآن درمییابند که خداوندگاری فرزانه و دانا و توانا این دنیا را آفریده است؛ و چون خداوند دارای فرزانگی و حکمت است، هرگز بی حکمت و هدفی دنیا را به وجود نیاورده است. از این رو در اندیشه حکمت و فلسفه خلقت و آفرینش هستی میروند و در پاسخ به آن به فلسفه زندگی بشر نیز میرسند.»
این کارشناس مسائل فرهنگی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «این خردمندان خردورز در پاسخ به فلسفه آفرینش و زندگی، پاسخهای کلی را در درون خود مییابند و با مراجعه به فطرت خویش میبینند که باید در چارچوب اصول عقلانی و عقلایی، زندگی خود را سامان دهند و در جستوجوی کمالات و فضایل و زیباییها بروند و از نواقص و رذایل و زشتیها بگریزند. ساماندهی زندگی در این چارچوب به ایشان کمک میکند تا گامهای بلند آغازین را برای زندگی هدفمند بردارند و در جستوجوی فلسفه غایی زندگی تلاش کنند.»
پلاستیکهای سرگردان را در بهار خط بزنیم
نسیم شهسواری یک فرهنگی با نگرانی از آلودگی طبیعت توسط پلاستیکهای رها و سرگردان در همهجا برایمان میگوید: «آخر هفته تصمیم خانواده بر این شد که ساعتهایی را در گوشهای از طبیعت باشیم و با خنکای باد بهار و موسیقی چشمه و شیطنت گنجشکان در لابهلای شاخههای درختان نفسی تازه کنیم. طبیعت همیشه برای من شگفتانگیز بوده است و زیبایی و بیکرانیاش ساعتها وجودم را از یاد خالق مهربان پر میکند؛ اما آن روز وقتیکه خواستم گوشه دنجی از طبیعت را برای خلوتی با پروردگارم پیدا کنم، دلم گرفت و خاطرم آزرده و افکارم پریشان شد از این همه پلاستیک در همهجا!»
وی در تکمیل صحبتهایش میگوید: «دلنگرانم، دلنگران از عادتهای پلاستیکی ما آدمهایی که همیشه برای زیستنمان، برای شادیمان و برای بهرهمندیهایمان، طبیعت و جهان را زشت و ناایمن و کدر ساختهایم. این بهار میتواند برای ما بهانهای باشد؛ بهانهای برای تغییر عادتهایمان تا بتوانیم زیباییهای طبیعت را نگه داریم. این بهار میتواند برای ما پایانی بر خودخواهیهای انسانیمان باشد؛ خودخواهیهایی که جهان را به جایی ناامن و نامناسب و کریه تبدیل کرده است. این بهار میتواند برای ما شروعی بر پایان خط خطی طبیعت باشد. شروعی بر پایان مسیری از زندگی که به واسطه آن جهانمان دارد از جهانی سبز به جهانی خاکستری تبدیل میشود. یادمان باشد که بهار بدون شکوفه درختان و بدون آواز پرندگان و بدون پرواز پروانهها مفهومی ندارد. باید پاسدار این جلوههای زیبای طبیعت و زندگی و شکوه حیات باشیم. پس تصمیم بگیریم که در این سال جدید دیگر طبیعت را خطخطی نکنیم.»
سازندگی روحی توام با تعالی درسی
آغاز سال 96 باعث شده فصل و سالی دیگر در پرونده زندگیمان ایجاد کنیم. بهتر است بگوییم این فرصت در خانه ما را میزند تا تازه شویم، نو شویم و به بهترین حال تغییر کنیم. میگویند خیلی کهنهها و کینهها حق ورود به فصل نو را ندارند. اگر ناراحتی و دلخوری بر دلمان مانده تا جایی که امکان دارد باید در سال قبل رهایش کنیم تا همراهمان نباشد. اگر در سال قبل مسیرمان را اشتباه رفتهایم باید آن را تغییر دهیم. بهار فرصت شکفتن است. هر بهار یک شروع دوباره است. نه تنها نوروز، بلکه هر روز یک نوروز دیگر است و فرصتی برای تغییر و حال و هوایی نو. پس قدرش را بدانیم و به بهترین نحو از آن بهره ببریم.
الهه سادات ایزدی یک دانشجوی رشته کامپیوتر ضمن بیان اینکه سال گذشته به دلایلی نتوانسته نتیجه خوبی در درسهایش کسب کند به گزارشگر روزنامه کیهان میگوید: «میخواهم برای درس و گذراندن اوقات آزادم طوری برنامهریزی کنم که امسال به یکی از دانشجویان فعال تبدیل شوم. پارسال خیلی خودم را مشغول حواشی کردم و از همه چیز عقب ماندم.»
وی ادامه میدهد: «مدتهاست که میخواهم در کلاس ورزشی و زبان ثبت نام کنم، اما هر بار بهانه آوردهام که وقتش را ندارم. حقیقتش این است که اگر چه به ضرورت ورزش و زبانآموزی واقفم، اما بیحوصله برخورد کردهام. در حالی که برای پیشرفت هر روز باید در پی گشودن پنجرههای جدیدی بود. امسال برای یادگیریهای تازه انرژی، حوصله و وقت بیشتری صرف خواهم کرد.»
مریم حمورابی دوست الهه سادات نیز میگوید: «میخواهیم با یک برنامهریزی مشترک درسی به هم در مطالعه دروس کمکهای مستمری داشته باشیم. ضمنا نسبت به شرکت در مراسمهای معنوی دانشگاهمان اهتمام ویژه به خرج دهیم. سازندگی معنوی به آرامش روحی و موفقیت در درسها یاریمان خواهد داد.»
نیکو زیبنده دانشجوی دیگری است که میخواهد با دوستی که سال گذشته دلخوری داشته آشتی کند. وی میگوید: « در سال گذشته برخوردهای اشتباهی با اطرافیانم داشتم. یکی اینکه دوست صمیمیام را به شدت از خودم رنجاندم. خوشحالم که در سال جدید این فرصت را دارم که به جبران اشتباهات بپردازم. متوجه شدهام که پذیرش اشتباه و عذرخواهی کردن به معنای سرشکستگی نیست، بلکه اثبات این است که خواهان تغییر به سمت مثبتها هستیم. خیلیها به خاطر غروری که دارند حاضر به پذیرش اشتباهات و قبول تغییر نیستند. به نظر من بهار واقعی زمانی از راه میرسد که به ضرورت چنین تغییراتی در زندگی شخصیمان پی ببریم.»