29 سال از جنایت مشترک صدام و غرب گذشت
فاجعه حلبچه بزرگترین جنایت شیمیایی با 5000 کشته(پرونده)
حمله شیمیایی به «حلبچه» فاجعه ای است که گذشت زمان نهتنها آن را به وادی فراموشی نمیراند، بلکه عاملان این جنایت هولناک را در عراق و غرب رسواتر از قبل میکند و این واقعه، لکه ننگ همیشگی است که بر چهره آمریکا، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل خواهد ماند.
معمولا گفته میشود چاره غصههای جانکاه، «گذشت زمان» است و این پدیده اکسیری است که حتی باعث میشود انسان غم از دست دادن عزیزترین کسان خود را نیز از یاد ببرد، و یا گفته می شود که «خاک سرد است» و رفتگان به مرور فراموش میشوند.
اما این قاعده استثناءهایی هم دارد که واقعه «حلبچه» یکی از آنهاست و زمان نهتنها آن را در لابهلای تحولات دیگر، محو نمیکند، بلکه هر سال که میگذرد، ابعاد تراژیک آن را آشکارتر نیز میکند.
29 سال قبل در چنین روزی یعنی 25 اسفند 1366، در حالی که کردهای عراق مثل همه ساکنان حوزه فرهنگ ایرانی، خودشان را برای عید نوروز آماده میکردند، جنگندههای رژیم صدام در آسمان شهر «حلبچه» ظاهر شدند و در چند نوبت این شهر را با بمبهای شیمیایی از نوع گازهای «خردل»، «اعصاب» و «سیافوژن» بمباران کردند این بمباران به طور مجزا و با فاصله کوتاه از هم صورت گرفت و ترکیب گازها، هوا را بسیار سمی کرد و یک جهنم واقعی برای ساکنان مظلوم و بیدفاع حلبچه ایجاد نمود.
این فاجعه شیمیایی که از زمان جنگ جهانی اول تا آن زمان سابقه نداشته و حتی بعد از آن نیز در دیگر جنگها تکرار نشده است، جان حدود 5000 غیرنظامی از جمله شمار زیادی زن و کودک را در همان لحظات اولیه گرفت و هفت هزار تن دیگر را مصدوم کرد. البته، این پایان ماجرا نبود و هنوز هم که 29 سال از واقعه میگذرد، مردم از پیامدهای آن حمله رنج میبرند و با انواع و اقسام سرطانها و بیماریهای ریوی دست و پنجه نرم میکنند.
رژیم صدام این جنایت را در چارچوب عملیات بزرگتری موسوم به «انفال» مرتکب شد و دیکتاتور عراق پس از آنکه در برابر عملیات «والفجر 10» رزمندگان ایرانی شکست خورد و مناطق وسیعی را در کردستان عراق از دست داد، وقتی دید مردم شهرهای کردنشین (از جمله حلبچه) از نیروهای رزمنده ایرانی استقبال میکنند، تصمیم گرفت که انتقامی سخت از آنها بگیرد.
صدام از پسرعموی خود «علیحسن المجید» که بعدا به «علی شیمیایی» معروف شد، خواست که این بمباران را انجام دهد.
البته، زمینهساز این جنایت آمریکا، اروپا و شورای امنیت سازمان ملل بودند و پس از آن هم، با سکوت خود، جانب صدام را گرفتند.
اروپاییها انواع و اقسام سلاح های شیمیایی را در اختیار دیکتاتور عراق قرار دادند، شورای امنیت هم تا آن زمان در برابر جنایات شیمیایی صدام علیه ایران سکوت میکرد وحتی پس از ماجرای حلبچه هم، بدون اینکه از عراق نام ببرد، استفاده از سلاح شیمیایی را محکوم کرد.
البته پرونده آمریکا از همه شرکای غربی صدام، سیاهتر است؛ «رونالد ریگان» رئيسجمهور پیشین آمریکا 20 دسامبر 1983 (اول دیسال 1359) «دونالد رامسفلد» نماینده ویژه خود در امور خاورمیانه را به بغداد فرستاد و از همان زمان دست این دیکتاتور را برای ارتکاب هرنوع جنایتی باز گذاشت.
جالب است بدانیم که افکار عمومی غرب هم قربانی سکوت رسانههای غربی شد، و ماجرای حلبچه یک بار دیگر ثابت کرد که محافل سیاسی و رسانههای غرب کاملا کنترل شده و هماهنگ عمل میکنند.
اما، مردم حلبچه اکنون از دولت و رسانههای ایران بسیار سپاسگزار هستند و میگویند اگر تیمهای امدادی و پزشکی ایران نبودند، فاجعه ابعاد گستردهتری مییافت و اگر عکاسان و خبرنگاران ایرانی نبودند، این واقعه هولناک در دل دیگر وقایع مدفون میشد و از یادها میرفت. به خاطر همین قدرشناسی است که اکنون در کنار یادمان شهدای حلبچه، تندیس عکاسان ایرانی نیز به چشم میخورد.