حرکات پاندولی گروسی میان خباثت و واقعیت مدیرکل آژانس دست از شیطنت برنمیدارد
سرویس سیاسی-
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی خواستار بازگشت به گفتوگو درباره برنامه هستهای ایران شد و تاکید کرد که دیپلماسی تنها راه برای رسیدن به یک راهحل پایدار است.
گروسی در مصاحبهای با شبکه فرانس۲۴ که بامداد جمعه پخش شد، ادعا کرد که برنامه هستهای ایران به دلیل حملات اسرائیل و آمریکا به تاسیسات غنیسازی در نطنز، اصفهان و فردو «بهشدت آسیب دیده است.»
رافائل گروسی در گفتوگو با شبکه فرانس۲۴ مدعی شد که حملات آمریکا و اسرائیل در جنگ ۱۲روزه «پایگاه صنعتی و فناورانه» غنیسازی ایران را بهشدت تضعیف کرده، اما انبار مواد هستهای که عمدتاً در همان سایتهای هدف قرار گرفته باقی مانده برای ساخت چند سلاح هستهای کفایت میکند.
به گزارش ایرنا، وی گفت که «ایران برای بازسازی پایه این فناوری صنعتی به زمان نیاز دارد» و کارشناسان این زمان را یک سال یا بیشتر ارزیابی میکنند.
گروسی اظهار کرد که مواد هستهای ایران عمدتا در سایتهایی قرار دارد که مورد حمله قرار گرفتند و این مواد به ایران «امکان میدهد که چند سلاح هستهای بسازد.»
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت که حملات آمریکا و اسرائیل چرخشی قابل توجه «از دیپلماسی به استفاده از زور» و برگشت از سالها مذاکره بود.
وی خواستار بازگشت به گفتوگو شد و دیپلماسی را «تنها راه به سوی یک راهحل پایدار» خواند.
گروسی ادعا کرد که پس از حملات آمریکا و اسرائیل «ما نتوانستهایم (به ایران) بازگردیم. ایران قانونی داخلی تصویب کرده که میگوید آنها باید همکاری با ما را محدود کنند.»
وی اظهار کرد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی همچنان در حال مذاکره با ایران است.
گروسی اظهارات درباره اینکه یک گزارش آژانس بهانهای را برای حمله به ایران ایجاد کرد، رد کرد و گفت که آن گزارش «چیز جدیدی» نداشت و بیجهت «سیاسی شد.»
وی همچنین اظهارات درباره اینکه یافتههای آژانس تحت تاثیر هوش مصنوعی قرار داشت را رد و تاکید کرد که «نتیجهگیریهای ما توسط بازرسان انسانی انجام میشوند، نه ماشینها.»
مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی افزود که این نهاد برای کمک به پردازش برخی دادهها از هوش مصنوعی استفاده میکند اما از آن برای سنجش پایبندی کشورها به تعهدات هستهای استفاده نمیکند.
جاهطلبی گروسی؛ از وارونگی حقیقت تا خوشخدمتی آشکار
به واشنگتن و تلآویو
اظهارات اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بار دیگر پرده از حقیقتی برداشت که مدتهاست در رفتار زیگزاگی و ضدونقیض او مشاهده میشود؛ حقیقتی به نام «جاهطلبی بیمارگونه» برای رسیدن به مقام دبیرکلی سازمان ملل. این جاهطلبی، چنان بر ذهن و زبان او سایه انداخته که وی را میان خباثت و واقعیت در نوسانی دائمی قرار داده است؛ نوسانی که خروجی آن چیزی جز مواضع متناقض، جملات متضاد و اظهارنظرهایی خلاف واقع نیست.
گروسی در گفتوگو با شبکه فرانس۲۴ ادعا کرده که حملات آمریکا و اسرائیل در جنگ ۱۲روزه توانسته «پایگاه صنعتی و فناورانه» غنیسازی ایران را بهشدت تضعیف کند و ایران برای بازسازی این زیرساخت به زمان طولانی نیاز دارد. این در حالی است که همین فرد، پیش از این در گزارشهای رسمی، بارها بر ظرفیت بالای ایران در حفظ و توسعه فناوری هستهای تأکید کرده بود.
این تناقض فاحش، نه ناشی از جهل فنی، که محصول رذالت شخصیتی فردی است که در مسیر رسیدن به صندلی دبیرکلی، حقیقت را ذبح میکند تا در برابر آمریکا و رژیم اشغالگر قدس خوشرقصی کند.
گروسی به جای آنکه همچون یک مدیرکل حرفهای و بیطرف، بر اصل «گزارشدهی مبتنی بر واقعیت » پایبند بماند، ترجیح میدهد در هر بزنگاه سیاسی، تنور تبلیغاتی طرفهای متخاصم با ایران را گرم کند. یک روز با اعتراف به توان بالای ایران در پیشبرد فناوری هستهای و تاکید بر عدم حرکت ایران به سمت بمب اتم، سعی میکند از در تعامل وارد شود؛ روز دیگر برای اثبات وفاداری به آمریکا و اسرائیل، همان توان را کوچکنمایی کرده و در عین حال با ادعاهای شتابزده و متناقض حرف از تواناییهای ایران برای ساخت بمب اتم میزند.
این تناقضگوییها تنها یک پیام دارد: گروسی نه یک کارشناس و دیپلمات، نه یک مدیر بیطرف و نه حتی یک تحلیلگر مستقل؛ بلکه یک بازیگر سیاسی است که هر جملهاش تابع محاسبههای شخصی برای نزدیک شدن به میزهای قدرت است.
ادعاهای تازه او درباره «تضعیف زیرساختهای ایران» و همزمان «کفایت مواد برای ساخت چند سلاح هستهای» بهقدری شلخته و فاقد انسجام است که هر تحلیلگر تازهکار هم متوجه میشود این حرفها نه بر مبنای دادههای آژانس، بلکه بر اساس «سفارش» طرفهای خصم تنظیم شده است. چگونه ممکن است زیرساخت تضعیف شده باشد اما ظرفیت ساخت «چند سلاح» برقرار باشد؟ این تناقض، سندی دیگر از حرکت گروسی میان چاپلوسی و دروغپردازی است.
واقعیت این است که موقعیت آژانس و اعتبار گزارشهای آن سالهاست قربانی این نوع رفتارهای دوگانه و سیاستزده شده است. مدیری که به جای پایبندی به قواعد حرفهای، خود را در حد یک سخنگوی غیررسمی محور غرب پایین میآورد، نهتنها به جایگاه آژانس، بلکه به ساختار اعتماد بینالمللی هم ضربه میزند.
رفتار گروسی نشان میدهد که وی مبتلا به وسوسهای خطرناک است: معامله کردن واقعیت با آینده شغلی. و تا زمانی که چنین فردی بر رأس آژانس قرار دارد، نمیتوان انتظار داشت این نهاد بر مدار فنی و حقوقی حرکت کند؛ چراکه مدیرکل آن، هر بار که میان حقیقت و منافع شخصی دچار انتخاب میشود، مسیر خوشخدمتی به آمریکا و اسرائیل را برمیگزیند.