این دو گروه بلای جان ورزش هستند
سرویس ورزشی-
باندها و عناصر و جریاناتی در ورزش به خاطر رسیدن به منافع و مناصبی که فاقد کوچکترین حق و مشروعیتی درباره آن هستند، از قانون و قانونمداری و حاکمیت نظم و حساب و کتاب دلخوشی ندارند و چون خوب میدانند فقط وقتی شلختگی و اوضاع «هرکی به هرکی» حاکم بوده و سیستم از نظم لازم برخوردار نباشد، «کسی» هستند و میتوانند خود را به این طرف و آن طرف ورزش آویزان کنند، به لطائفالحیل و با استفاده از ابزار در اختیار، مانع از سروسامان یافتن اوضاع و حاکمیت قانون و اجرای مقررات میشوند. اگر ورزش مستعد ایران از رشد و پیشرفت بایسته برخوردار نیست، اگر در فوتبال خیلی اتفافات ناخوشایند میافتد و اگر لیگ ما نظم لازم را ندارد و کمتر کسی از آن لذت میبرد و فضائی پر از شبهه و اتهام و انگ زدن و بیعدالتی و... حاکم است، دلیل را باید در عدم اعمال بایسته و اجرای قاطع و بیاغماض قانون از سوی مسئولان امر و نیز تلاش موذیانه و پنهانی همان باندها و جریانی دانست که نان و نام خود را در بیسروسامانی ورزش و فوتبال میبینند.
البته ما میدانیم که این دومی، معلول اولی است یعنی اگر مدیران و مسئولان و به اصطلاح کسانی که صاحبمنصب و مجری قانون هستند، به وظیفه خود به درستی عمل کنند و در برابر باج خواهان و قانون شکنان و منفعتپرستان- که برای سود خودشان دست به هر کاری میزنند و قانون را نادیده میگیرند- محکم و با صلابت بایستند و توصیه پذیر و اهل تعارف و رودربایستی نباشند، هیچ وقت آن «دومی»ها، جرات و جسارت پیدا نخواهند کرد که به حریم ورزش راه پیدا کنند و اگر هم راه یافتند، مجال گردنفرازی و یکه تازی نخواهند داشت.
به کرات نوشتهایم که دو گروه خواسته و ناخواسته دست به دست هم داده و بلای جان ورزش شدهاند و با عملکرد یا ترک فعلهای خود عملا اجازه نمیدهند ورزش از فضائی سالم تنفس کند و در مسیر پیشرفت، حرکتی بیامان و بدون وقفه داشته باشد. این دو گروه همین «اولی» و«دومی» هستند که ذکرشان رفت. گروه اول مدیرانی که یا مدیر نیستند و با توصیه این و آن و حمایتهایی که بعضی از عناصر سیاسی و ذینفوذ در بعضی از مراکز حساس و مهم میکنند، بر مناصب مدیریتی تکیه زدهاند و یا «جنم» و درایت مدیریتی ندارند اما رئیس فلان مرکز یا فدراسیون ورزشی شدهاند و...
وجود چنین عناصری به عنوان«مدیر»، جاده صاف کن گروه دوم یعنی منفعتجویان و فرصتطلبان و طماعان سیریناپذیر است که به شیوههای مختلف خود را تا ردههای بالای مدیریتی در ورزش و فدراسیونهای ورزشی و باشگاههای ثروتمند به عنوان مشاور و عضو هیئت مدیره و مشاور رسانهای و فرهنگی و حتی مدیرعامل بالا میکشند و بساط «لفت و لیس» و «بخور و بچاپ» را راه میاندازند. از این نمونهها در ورزش ما فراوان است و برخلاف چند سال گذشته بسیاری از این افراد آویزان و رخنه کرده و سودجو برای اهالی ورزش شناخته شده هستند.
به کرات درباره این دو گروه- که کارشان جلوگیری از پیشرفت ورزش است- مفصل نوشته و گفتهایم و در اینجا قصد باز کردن این پرونده را نداریم. این واقعیت را یادآور شدیم تا تاکید کنیم راه نجات از دست کسانی که عملا اجازه سروسامان یافتن اوضاع را نمیدهند و پیشرفت و مصلحت ورزش را فدای منفعتپرستی خود کردهاند، اعمال « قانون» است و لاغیر. به میزانی که به قانون عمل شود، جریانات آویزان و مخل ورزش عقب مینشینند و راه پیشرفت هموارتر میشود. با تعارف و رودربایستی و «من بمیرم و تو بمیری» و «کاری کنیم که کسی از دستمان دلخور نشود و علیهمان نگویند و ننویسند و...» کار ورزش سامان نمییابد.