روایت یک قرن تبعیض نژادی در ژانر تخیلی!
فاطمه قاسمآبادی
مسئله نژادپرستی در آمریکا، پیشینه عمیق و تاریخی دارد. در ابتدای تسخیر این قاره، نژادپرستی سفیدپوستان متوجه سرخپوستان بود و با
تار و مارکردن آنها شروع شد و در ادامه تمرکز این نژادپرستی، روی سیاهپوستان رفت که به عنوان نیروی کار و برای ساختن کشور جدید، استثمار شدند.
با وجود همه این مسائل، در گذشته و در ایالتهای جنوب آمریکای شمالی، فرم خشنتر و وحشیانهتری از نژادپرستی وجود داشت و در مزارع سفیدپوستان جنوبی، جنایتهای زیادی در مورد سیاهپوستان اتفاق افتاد. بعدها برای عادی جلوهدادن شرایط، بخش فرهنگی آمریکا یا هالیوود، در دورههای مختلف با رویکردها و سیاستهای مناسب هر زمان، سهمی برای سیاهپوستان در تولیداتش قرار داد.
گاهی این نقشها در جایگاه دوم شخص داستان یا افرد شرور بود و گاهی هم سیاهپوستان (البته از نوع پنبهخورده و با نمای فرهنگ سفیدپوستان) قهرمان ماجرا میشدند ولی در نهایت، در هیچکدام از ورژنهای هالیوودی، آزادی و رهایی از بندهای جامعه سفیدپوستان، سهم سیاهپوستان نمیشد و آرزوی آزادی، هرگز به حقیقت بدل نشد.
فیلم «گناهکاران» ساخته «رایان کوگلر» محصول سال 2025 آمریکا در ژانر ترسناک، تخیلی و خون آشامی است. این فیلم به برشی از دهه 30 آمریکا و نژادپرستی و مشکلات زندگی سیاهپوستان میپردازد.
سالن موسیقی سیاهپوستان
داستان فیلم گناهکاران در سال 1932 اتفاق میافتد. دو برادر دوقلوی سیاهپوست به نامهای «اسموک» و «استک»، پس از سالها کار برای باندهای مافیایی در شیکاگو، به ایالت میسیسیپی برمیگردند.
آنها با پولی که از گنگسترها دزدیدهاند، یک کارخانه چوببُری را از زمیندار نژادپرستی میخرند تا برای جامعه سیاهپوست محلی، یک سالن موسیقی راه بیندازند. پسرعموی دوقلوها «سَمی»، که گیتاریست است و آرزو دارد نوازنده حرفهای شود، با وجود هشدارهای پدر کشیشش که موسیقی سبک بلوز را ماورایی و خطرناک میدانست، به آنها میپیوندد.
از طرف دیگر ماجرا، زوجی نژادپرست و عضو فرقه کوکلاس کلنها، توسط یک خونآشام، به خونآشام تبدیل میشوند و به دنبال شکار میافتند...
در شب افتتاح سالن موسیقی، اجرای سمی چنان پرشور بود که ناآگاهانه، ارواح گذشته و آینده را به سالن موسیقی جذب میکند... خونآشامهای نژادپرست از بیرون اجرا را میشنوند و در ازای پول و موسیقی، تقاضای ورود میکنند، اما دوقلوها به آنها مشکوک شده و مخالفت میکنند.
در این بین «مری»، دوست دختر سفیدپوست و سابق استک که روزگاری تنفروشی میکرد، به استک یادآوری میکند که مرکز موسیقی برای دوام و کارش به پول نیاز دارد و او میتواند از این سفیدپوستان در ازای خدماتش، پول خوبی بگیرد! استک موافقت میکند اما نمیداند که مری زمانی که بر میگردد، به شکل خونآشام درآمده و شکارش میکند... در نهایت آن شب سیاهپوستان یا کشته میشوند یا به خونآشام تبدیل میشوند و تنها بازمانده انسان و سالم آن شب سمی است که در موسیقی رشد میکند و در دوران پیری با استک و مری که خونآشام شدهاند، دوباره ملاقات میکند...
از زنان سفید دوری کن!
در فیلم گناهکاران، مخاطبین میبینند که نگاه سازنده نسبت به سفیدپوستان تا چه اندازه واقعی و بیاعتماد است. رایان کوگلر کارگردان فیلم، که در ساختههای قدیمیاش هم همیشه دغدغه سیاهپوستان شبیه خودش را داشته است، در گناهکاران هم قهرمانان و ضدقهرمانان را از بین سیاهپوستان انتخاب میکند و داستان را جلو میبرد.
در فیلمهای ساخته سیاهپوستان، برعکس سریالهای آبکی شبکههای اینترنتی، ارتباط و ازدواج بین سیاهپوستان و سفیدپوستان، هرگز سرانجام خوشی نداشته است.
معمولاً در چنین ساختههایی، مردان سیاهپوست از رفتن به تله زنان سفیدپوست منع میشوند ولی اگر به این توصیهها گوش ندهند، حتماً ضربه اساسی میخورند...
در فیلم گناهکاران هم وضعیت به همین منوال است. شخصیت مری به عنوان دوست دختر سفیدپوست و تنفروش استک، در نهایت با نفوذ بین آنها، بدبختی را با خودش به داخل میآورد و انسانیت استک را هم از او میگیرد.
در واقع زن سفیدپوست، علاوهبر نماد ویرانی، به نوعی نماد تغییر در سبک زندگی هم هست. برای مثال اسموک برادر دوقلوی استک که همسری سیاهپوست دارد و سبک زندگیاش کاملاً شبیه سیاهپوستان است، معمولاً با پیشنهادات استک موافق نیست.
در نهایت پایانبندی فیلم با مرگ سیاهپوستان پایبند به سبک زندگی خودشان و زندهماندن شخصیتی مانند استک که به واسطه مری خونآشام شده، کنایه خوبی به گرفتن انسانیت از سیاهپوستان و برده مُدرن کردنشان، در ازای حق حیات میزند.
مرگ سیاهپوستان کلاسیک و زندهماندن سیاهپوستان خونآشام مانند استک، یا مانند سمی در خدمت صنعت و موسیقی، نشان از دید واقعگرای سازنده از نابودی تفکرات و فرهنگ سیاهپوستان، توسط جامعه سفیدپوستان دارد.
آزادی که به واقعیت نرسید
در فیلم گناهکاران، در اولین صحنهها میبینیم که سمی بعد از گذراندن یک شب جهنمی، به سمت کلیسا و پدر کشیش برمیگردد ولی پدر همچنان او را بین دوراهی انتخاب دین و موسیقی میگذارد و او باز هم با وجود زجرهایی که کشیده، موسیقی را انتخاب میکند و در عوض به خانواده و دین پشت میکند.
این شکل رویکرد سازنده از همان ابتدا، مخاطبین را جذب داستان میکند و نشان میدهد که سیاهپوستان خیلی زودتر از همه چیز قید دین را زدند تا بتوانند اندکی از سختی فضای پر رنج زندگیشان کم کنند و از چنگ دین سفیدپوستان، که به گفته خیلی از سیاهپوستان، برای تسلط بیشتر به آنها تحمیل شد، بگریزند.
جالب است که سفیدپوستان، سیاهپوستان را به گرویدن به مسیحیت تشویق کردند ولی به آنها اجازه حضور در کلیساهایشان را ندادند و در همان صحنه ابتدائی هم میبینیم که در کلیسا فقط سفیدپوستان هستند و اثری از هیچ سیاهپوستی نیست!
از طرف دیگر باید گفت که در آمریکا سیاهپوستان به خاطر فقر بسیار زیاد و نداشتن امید برای بهترکردن وضعیت زندگی و معیشت خودشان، معمولاً مانند دو شخصیت اصلی به سمت کارهای خلاف میروند و به سمت تفریحات دم دستی و ارزانی مانند الکل و فحشا کشیده میشوند.
در فیلم گناهکاران به خوبی سبک زندگی سیاهپوستان فقیر که به امید پیشرفت در روند اجتماع آن سالها قرار گرفتند، نشان داده میشود و سازنده در انتها با تلخی عدم رسیدن به آزادی و نابودی را در زندگی چنین سیاهپوستانی، نشان میدهد.
سالِ سیاستهای سرنوشتساز
بعد از جنگ جهانی اول، سیاهپوستان آمریکا با شرکت در جنگ و مهاجرت به شهرهای شمالی، زمینه را برای پیشرفت خودشان آماده کردند، به همین دلیل هم در شهرهایی مانند نیویورک، شیکاگو و دیترویت و...، جمعیت سیاهپوستان یکمرتبه زیاد و دورهمیهایشان هم به همین نسبت بیشتر شد.
به خاطر همین هم در آن سالها، موسیقی و سبک زندگی سیاهپوستان در شهرهای بزرگ شمالی گسترش پیدا کرد.
در فیلم گناهکاران هم دو برادر، بعد از شرکت در جنگ از ایالتهای جنوبی به شیکاگو میآیند و شانس خود را برای موفقیت و پیشرفت محک میزنند.
البته سالی که ماجراهای فیلم در آن اتفاق میافتد هم مهم است. سال 1932 در تاریخ آمریکا سال خاصی است. از طرفی این سال در اوج رکود بزرگ اول آمریکا است. این یعنی بیکاری و فقر بهشدت بیداد میکرد و به خاطر همین هم بسیاری از مردم فقیر که سیاهپوستان هم جزوشان بودند، به سمت کارهای خلاف رفتند، مانند شخصیتهای اول داستان.
در مرحله بعد باید گفت که در این سال نقطه عطفی برای سیاهپوستان اتفاق افتاد و آن، پیروزی «فرانکلین روزولت» در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود.
روزولت که با شعارهای ضدنژادپرستی به قدرت رسید، شرایط را برای استفاده و استخدام سیاهپوستان در مراکز تجاری و اداری فراوانی به وجود آورد و این برای سیاهپوستان به معنای یک شروع جدید بود.
البته این شروع جدید تاوانهای بسیاری برای سیاهپوستان در پی داشت ولی سازنده با شروع داستانش در این سال خاص، به نوعی خواسته هم زمزمههای فرصتهای پیشرو را به نمایش بگذارد، هم تاوان سنگینی که همنوعانش برای این فرصتها پرداخت کردند را به صورت نمادین به تصویر بکشد.
ترسناکی که نمیترساند!
فیلم گناهکاران به خاطر مضامین متنوع و خاصش و البته که به دلیل بازی خوب بازیگرانش، مورد توجه منتقدین زیادی قرار گرفت.
این فیلم با وجود بودجه 100 میلیون دلاری ساختش، چیزی حدود 365 میلیون دلار فروش داشت و موفقیت بزرگی برای سازندگانش به همراه داشت.
البته اگر بخواهیم منصف باشیم، فیلم گناهکاران نقاط ضعف هم دارد از جمله اینکه فیلم به خاطر مباحث زیادی که سازنده خواسته به همه آنها بپردازد، نتواسته به هیچ کدام از مسائل عمیقتر نگاه کند و همه چیز در یک سطح خاصی باقی مانده است.
از طرفی برخلاف انتظار مخاطبین از ترسناکبودن فیلم، متأسفانه گناهکاران نتوانسته آن ترس عمیق و فلسفی که با روح و روان مخاطبین میتواند ارتباط بر قرار کند را بیدار کند.
برای مثال در فیلم «برو بیرون»، مخاطبین در تقابل با سفیدپوستان نژادپرستِ مدرن، و زن سفیدپوستی که شخصیت اصلی را به دام انداخته است، کاملاً با چنین ترسی روبهرو میشوند ولی در گناهکاران، با وجود پتانسیلهای خوب ژانر گوتیک و خونآشامی، سازنده نتوانسته چنین ترسی را برای کمک به همذاتپنداری مخاطبینش، در وجود آنها بیدار کند.
در مجموع میتوان گفت گناهکاران فیلم قابل قبولی است که سعی کرده در حد توانش علاوهبر سرگرم کردم مخاطبینش، از ظلمی بگوید که از یک قرن قبل، همچنان باقیمانده است...